به گزارش صبح الوند به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا، خبرها نشان میدهد دقیقه نود مذاکرات هستهای شدیدا نفسگیر و غیرقابل پیشبینی است. طی یک روند سریع خندههای چند روز قبل دیپلماتهای حاضر در دو طرف میز مذاکره به خط و نشان پنهان و پیدا در رسانهها و شبکههای اجتماعی بدل شده است.
ادعای فنی بودن مذاکرات شدیدا رنگ و لعاب خود را از دست داده و اظهارات طرفین بیش از هر زمان دیگری وجه سیاسی به خود گرفته است. در چنین شرایطی اظهارات شب گذشتهی جان کری و تهدید تلویحی وی برای ترک میز مذاکره و همچنین واکنش توئیتری محمد جواد ظریف از فضای سنگین هتل کوبورگ خبر میدهد.
هر چند بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکردند که دقیقه نود مذاکرات تفاوت فاحشی با روند چند ماهه گذشته خواهد داشت اما اظهارات کری عملا نگاه مثبت به احتمال حصول توافق خوب برای دو طرف را زیر سوال برد.
جملات کوتاه اما روشن کری نشان داد که طرف آمریکایی به هیچ وجه حاضر نیست از خواستههای خود و یا به تعبیری زیاده خواهیهایش کوتاه بیاید و این یعنی اینکه یا تهران باید میز مذاکرات را ترک کند و یا اینکه یک تحمیل شبه توافق را به تهران بیاورد.
از طرفی هر چند ظریف اصرار دارد تا از عباراتی چون شکست مذاکرات و یا ترک میز مذاکره صحبت نکند اما در قالب پیام توئیتریاش نشان داد از جانب تهران اختیارات لازم برای پذیرش یک توافق خوب را دارد و حاضر نیست زیر بار حرف زور برود، یعنی دقیقا مهمترین خط قرمز ترسیم شده از سوی رهبر انقلاب برای تیم مذاکره کننده مبنی بر اینکه زیر بار حرف زور نروید.
تفاوت دیگری که شاید ساعات پایانی مذاکرات با روزهای گذشته داشته این است که جو بیخبری سابق به سمت خبرهای منفی از هتل محل مذاکرات تغییر جهت داده است و ظاهرا ظریف و تیم وی اتخاذ یک تصمیم سخت را برعهده دارند.
از طرفی خطوط قرمز تهران برای توافق احتمالی کاملا مشخص است و مقامات عالی ایران از جمله رهبری معظم بارها علنا تاکید کردهاند که چه توافقی را مصداق توافق بد میدانند.
ظریف به خوبی میداند که ساز ناکوک و البته مختلف و متعدد 1+5 تنها روشی برای تحت فشار قراردادن تهران است و نشستن بر سر چنین میز مذاکرهای چیزی به جز تحمیل یک توافق بد را در پی ندارد.
خبرهای رسیده از مذاکرات نشان میدهد مذاکرات از یک مذاکره دو جانبه به پنج مذاکره دو جانبه تبدیل شده و این یعنی اینکه ایران همزمان باید تعهدات بسیار متنوعی را به 5 جزء از کشورهای 1+5 پذیرا باشد که کاملا واضح است چنین مذاکرهای با عقلانیت دیپلماتیک سازگار نیست.
مجموعه خواستههای ظاهرا متفاوت غربیها تنها یک هدف را در پی دارد و نقش کل واحدی را بازی میکند که ماحصل آن تحمیل تمام خواستههای زیاده خواهانه غرب به تهران است.
در واقع پذیرش چنین توافقی درست بازگشت به موضع قبل از دو سال گذشته است. یعنی به جای اینکه تهران تعهدی واحد را برای ارضای زیاده خواهی غربی پذیرا شود کلکسیون تعهداتی را میپذیرد که مقصدی بیش از توقف چرخهی فعالیت هستهای به ایران تحمیل میکند.
پذیرش دبه کردنهای پیاپی تیم غربی این فرضیه را قوت میبخشد که تهران بیش از غرب به حصول توافق نیاز دارد حال آنکه شواهد زیادی بر بطلان این فرض وجود دارد.
در لحظات حساس پایانی مذاکرات خطوط قرمز تهران کاملا مشخص است، ظریف تکلیف خود را کامل میداند و قطعا نه تنها در صورت عدم پذیرش توافق بد سرزنش نخواهد شد بلکه تلاش وی برای حفظ اقتدار ملی مورد حمایت همگان است.
از طرفی اگر ایران تحت فشار بازیهای دیپلماتیک و رسانههای غربی و بر خلاف محورهای مشورتی تن به چنین توافقی دهد شادی زودهنگام توافق چندان طولانی نخواهد بود و با اولین بدعهدی طرف غربی سیل پشیمانیها کشور را دچار شوک خواهد کرد.
دیدگاه شما