به گزارش صبح الوند به نقل از جهان نیوز، دکتر فرزاد جهان بین در یادداشتی نوشت:
از جمله دغدغه های مهمی که در زندگی مومنانه همواره مطرح است این مساله است که مبادا فرد در تشخیص حق دچار اشتباه گردد.خداوند متعال در قرآن کریم خسران آلودترین افراد را کسانی معرفی می نماید که در مسیر اشتباه اند اما گمان می کنند که در مسیر حق هستند.
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا/الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا
امیرمومنان درباره خوارج که در فهم حق با نیت طلب حق دچار اشتباه محاسباتی شده بودند فرمودند که ” فَلَیسَ مَنْ طَلَبَ الحَقَّ فَاَخْطَـأَهُ کَمَنْ طَلَبَ الْباطِلَ فَأدْرَکَهُ؛کسى که طالب حق باشد و و دچار خطا شود، با کسى که جویاى باطل باشد و به آن دست یابد، یکسان نیست”اما بی شک به تعبیر حضرتشان این چنین افرادی از آنجا که آلت دست دسته دوم قرار می گیرند و به پیشبرد اهداف باطل خواهانه آنان کمک می کنند از بدترین مردمانند.از اینرو علی (ع) درباره آنان می فرماید:
“ثمّ أنْتمْ شرار النّاس، ومنْ رمى به الشّیْطان مرامیه، وضرب به تیهه؛همانا بدترین مردم هستید . شما تیرهائی هستید در دست شیطان که از وجود پلید شما برای زدن نشانه خود استفاده میکند و به وسیله شما مردم را در حیرت و تردید و گمراهی میافکند.”
مساله تشخیص حق آنگاه از پیچیدگی برخوردار می گردد که حق و باطل به وضوح و شفافیت پیش رو نباشد.علی (ع) در بیانی بلند و فاخر در این باره می فرمایند:
“فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم یخف علی المرتادین و لو انّ الحقّ خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان فحینئذ یشتبه الحقّ علی اولیائه».
حضرت بیان می دارند که اگر باطل و حق صریح و بیشائبه وسط میدان بیایند، اختلافی باقی نمیمانداما وقتی بخشی از حق را با بخشی از باطل مخلوط میکنند، نمیگذارند صِرف باطل و صریح باطل باشد؛ لذا افراد در تشخیص حق دچار اشتباه می شوند.
با این مقدمه، این سوال مطرح می گردد که مهمترین راههای شناخت حق و مصادیق آن از منظر نهج البلاغه چیست؟ در پاسخ به این سوال می توان حداقل به سه راه مهم اشاره کرد:
1- معيار قرار دادن حق و سنجش افراد بر اساس آن
شخصي به نام حارث نزد امام علي(ع) (ع)آمد و گفت: آيا به من گمان مي بري که مي پندارم اصحاب جمل بر گمراهي بوده اند؟ علي (ع)فرمود:
إنک لم تعرف الحق فتعرف اهله و لم تعرف الباطل فتعرف من اتاه( همان، حکمت 262)
تو حق را نشناختي تا اهل آن را بشناسي، و باطل را نشناختي تا پيروان آن را بشناسي
یا در تعبیر دیگری فرمودند:
"انّ الحق لا يعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله » همانا حق به شخصيتها شناخته نمی شود , خود حق را بشناس تا پيروان آن را بشناسی »( محمدی ری شهری , محمد , ميزان الحکمه , قم, دار الحديث , 1377, ج 3, ص 1238) همچنين فرمودند« ان دين الله لايعرف بالرجال بل بآيه الحق , فاعرف الحق تعرف اهله "
" همانا دين خدا با موقعيت اشخاص شناخته نمی شود بلکه با معيار و نشانه حق شناخته می گردد، پس حق را بشناس تا اهلش را بشناسی "(همان)
در این مسیر، فرد از مفهوم حق و باطل به مصداق آن پی می برد.
2- شناخت حق با ضد آن
بر اساس قاعده مشهور که «هر چیزی با ضد شناخته می شود، شناخت حق و عمل به آن نیز با شناخت دوری کنندگان از آن امکان پذیر است.علی (ع) در این باره می فرمایند:
«از حق فرار نکنید، آن گونه که انسان سالم از «گر» و تندرست از بیمار فرار می کند. آگاه باشید! هیچ گاه راه حق را
نخواهید شناخت، مگر کسانی که حق را ترک کرده اند، بشناسید."
در این تعبیر، علی(ع) یکی از راههای شناخت حق را شناخت کسانی می دانند که حق را ترک کرده اند تا از باب قاعده مذکور، اهل حق نیز شناخته شوند.
3- نسبت یابی با شیطان:
یکی از مهمترین راهها در همین زمینه، نسبت این گروهها با شیطان که دشمن آشکار بشر است می باشد.علی(ع) در نهج
البلاغه در تعبیری شگرف از معاویه با عنوان "خود شیطان" یاد می کنند و مردمان را از وی برحذر می دارند.با این تلقی
از شیطان که در عرصه سیاسی و اجتماعی نمود پیدا می کند، باید دید که کدام گروهها به خواست شیطان نزدیک ترند و به هر میزان که نزدیک ترند به باطل نزدیک ترند و به هر میزان که از شیطان دورترند به حق، نزدیک ترند.
علی(ع) در این باره می فرمایند:
"صافوالشیطان بالمجاهده و اغلبوه بالمخالفه"
با شیطان با مجاهدت و سخت کوشی مقابله کنید و وی را با مخالفت با او مغلوب کنید.
ایشان در حکمت 289 در توصیف برادر دینی شان می فرمایند:
"كان اذا بدهه امران ينظر ايهما اقرب الى الهوى فيخالفه"
هرگاه دو کار برایش پیش می آمد- در یک دوراهی قرار می گرفت - می دید کدام یک از آن ها به هوای نفس نزدیک
تر است پس با آن مخالفت می کرد."
دیدگاه شما