به گزارش صبح الوند به نقل از جهان نیوز - دکتر فرزاد جهان بین: مقام معظم رهبری به کرات بر تفاوت دو مفهوم بنیادین توسعه و پیشرفت تاکید کرده اند و در این زمینه تلاش کرده اند تا دو قله ای که از دو مسیر طی می شود را مورد توجه قرار دهند. تمدن غربی و تمدن نوین اسلامی در همین راستا قابل ارزیابی است. علاوه بر تاثیرات کلان این دو افق، بلاشک آثار آن در برنامه ریزیها و بالخص برنامه های مهمی چون برنامه های پنج ساله قابل پی جویی است. اینک که در آستانه تدوین برنامه پنجساله ششم هستیم لازم است مساله مهم ارتباط تصاویر از آینده مطلوب و نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی مورد توجه قرار گیرد. به همین منظور، مدخل بحث را روش پس نگری در آینده پژوهی قرار می دهم.
پس نگری و تصاویر از آینده مطلوب
"پس نگری" از جمله روش های کلیدی در آینده پژوهی است. پس نگری با تصور آینده مطلوب شروع می شود و سپس با تعیین قدم های لازم برای افزایش شانس رسیدن به آن آینده ادامه می یابد. این رویکرد تنها زمانی عملی است که اهداف آینده به روشنی و به دور از هر گونه ابهام تعیین شده باشند. در این روش فرد یک آینده مطلوب را متصور شده و سپس برای تعیین مقیاسهایی که برای رسیدن به چنین آینده ای نیاز دارد، می کوشد.با توجه به این روش هر تصویری از آینده بر سیاست گذاری و مدیریت اکنون برای رسیدن به آن تصویر، تاثیر مستقیم دارد.برای روشن شدن بحث به دو نوع تصویر از آینده ذیل تمدن غربی و تمدن اسلامی اشاره می کنم.
تولید ناخالص داخلی و مساله زن، اشتغال و خانواده
در ابتدا از تمدن جدید شروع می کنم.این تمدن، تصویر مطلوب آینده را تصویری می داند که در آن بهشت زمینی ایجاد کند. از جمله مهمترین شاخصها برای سنجیدن میزان دستیابی به این تصویر، میزان تولید ناخالص داخلی است. تولید ناخالص داخلی در برگیرنده ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک دوران معین، معمولاً یک سال، در یک کشور تولید میشود و مابه ازاء مالی دارد. هر میزان که تولید ناخالص داخلی بالاتر باشد، کامیابی نظام سیاسی بالاتر است. بر اساس آنچه در روش پس نگری گفته شد وقتی این تصویر به عنوان آینده مطلوب پیش روی ما قرار گرفت، می باید سیاست گذاریها باید به نحوی صورت بگیرد که شانس ما را برای دستیابی به آن تصویر افزایش دهد و میزان کامیابی ما بر آن اساس مورد ارزیابی قرار می گیرد. به عنوان مطالعه موردی به موضوع سیاست گذاری در حوزه زن و خانواده اشاره می کنم.با آن تصویر، در موضوع زن، اشتغال و خانواده، سیاست گذاری باید به نحوی انجام شود که اصالت با اشتغال باشد و لذا خانواده رو به فروپاشی می رود.بر اساس این نگاه حضور زن در خانواده حتی مضر هست چرا که این حضور، سهمی در تولید ناخالص به همراه ندارد.آلوین تافلر در کتاب موج سوم با اشاره به همین حقیقت بیان می دارد که در آمریکا خانواده به معنای سنتی یعنی پدر و مادر و دو فرزند بیش از هفت درصد وجود ندارد. برنامه ریزی برای شکل دهی خانواده خارج از معنای واقعی آن که در غرب اتفاق می افتد از همین منظر قابل ارزیابی است. امروز ژاپن با همین مساله گریبانگیر هست و مساله مرگ در تنهایی و نرخ به شدت منفی جمعیت از عوارض همین نگاه است. بعد از این تصویر، تصویری از تمدن اسلامی ارائه می دهیم.در این تمدن، زن هم شان اجتماعی دارد و هم خانواده از اهمیت بی نظیری برخوردار است. در جامعه ما مادران و همسران در خانه مشغول اداره خانه و خانواده هستند. فرض بفرمایید فرزندان تحصیل کرده، فرزندان مودب و با اخلاقی تربیت کرده و تحویل جامعه می دهند، این مساله در تولید ناخالص اثری ندارد اما از نگاه دینی کاری به اهمیت تربیت یک انسان وجود ندارد و این بالاترین کارهاست.اما حضور در خانواده به معنای بی توجهی به شان و تاثیرگذاری اجتماعی زن نیست.امام(ره) به شدت با کسانی که معتقد بودند زنان در راهپیماییها حضور نداشته باشند و بعد از پیروزی انقلاب هم معتقد بودند که اینها پلاس خانه خود باشند برخورد کرد.
تولید ناخالص داخلی و مساله همزمانی رشد و عدالت
در نمونه ای دیگر به موضوع عدالت اشاره می کنم.وقتی در تصویر مطلوب ما از آینده تنها میزان تولید ناخالص داخلی اثر داشت، عدالت یک امر حاشیه ای تلقی می گردد. همین امروز در آمریکا که دارای بیشترین میزان تولید ناخالص است، دهها میلیون افراد زیر خط فقر وجود دارد که با کوپن، امرار معاش می کنند. نولیبرالها هم اگر به عدالت توجه می کنند و مسائلی مانند بیمه و .. را مورد توجه قرار می دهند بدان خاطر است که از آستانه تحمل فقرا بالا نزند و جامعه به وضع انفجار نرسد.
اما در تصویر ایده آل از تمدن اسلامی، رشد همراه با عدالت است.در این تصویر اعتقاد بر آن است که رشد اقتصادی و ایجاد ظرفیتهای گستردة اقتصادی و بزرگ شدن حجم اقتصاد، بهطور خودبهخود، شرایط اشتغال و کار برای همة گروههای اجتماعی فراهم نمی کند و لذا باید رشد با عدالت همزمان باشد و از مبدا باشد.
چالش تصاویر از آینده و مساله سیاست گذاری
بر این اساس، هر تصویری از آینده، سیاست گذاری خاص خود را می خواهد.به نظر اینجانب یکی از بنیادی ترین و اساسی ترین چالشها در نظام جمهوری اسلامی همین چالش تصویر از آینده است.اینکه کدام تصویر، نمونه ایده آل ماست. بحث در این خصوص و رسیدن به یک اجماع بسیار ضروری است. البته طبیعی است که کار با ناهمواریها و دشواریهای فراوانی روبروست.ما با یک تمدن مستقر و یک امپراوری عظیم مواجهیم که توانسته در بخشهای ملموس، تجربه موفقی از خود نشان دهد مثلا تولید ناخالص داخلی و در نتیجه سرانه را بالا برده است.از جهت علمی و تکنولوژیکی رشد سرسام آوری داشته است. و در سایه این تجربه ها تلاش دارد فهم خود از مسائل ارزشی مثلا در حوزه زن، حقوق بشر و ... را به عنوان یک فراروایت در دنیا مستقر کند. پس از حل چالش تصاویر مطلوب از آینده، سوال اینجاست که در مقام سیاست گذاری چگونه می شود سیاست گذاری کرد که فی المثل چنانچه ذکر شد هم زن شان اجتماعی داشته باشد و هم خانواده، محکم و استوار بماند؟چگونه می شود سیاست گذاری و برنامه ریزی کرد که عدالت را با رشد همزمان پیش برد؟ وسوالاتی دیگر از این دست که نیاز به تولید فکر و پاسخ عمیق دارد.
دو نکته در باب تولید فکر
الف- تولید فکر و ارائه راه حل باید مبتنی بر مبانی و مبادی دینی و متناسب با زیست بوم ایرانی اسلامی باشد.تطبیق های صوری و ماله کشی نمی توانند گیری را حل کنند.البته این عرض، منافی استفاده از دستاوردهای بشری در حوزه علوم انسانی و فکر و نظر نیست. به عنوان مثال ما امروزه در معماری اسلامی از منبر و محراب و گنبد و مناره حرف می زنیم. در حالی که هیچکدام محصول جهان اسلام نیستند و معماری اسلامی در واقع چیزی غیر از اینهاست.. مثلا در مورد محراب در سوره آل عمران داریم: کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَـذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ . یا مناره مربوط به دوران قبل از اسلام است.اینها ظرفند.اسلام بر اساس اصول و به تعبیری با توجه به مظروف خود در این ظرفها تصرف کرد.البته ممکن است ماهیت برخی چیزها نیز قابل تصرف نباشد .
ب- باید توجه داشت که ما در خلا زندگی نمی کنیم. این تولید فکر و کاربست آن در سطح خرد و گسترش آن می باید با عبور از متن زندگی اتفاق بیفتد. بعضا متخصصین امر، درگیر متن زندگی نیستند. بعضی اوقات طرحهایی داده می شود که فکر می کنیم زمین و زمان را دگرگون خواهد کرد اما چون با فهم درستی از شرایط ارائه نشده است اساسا از همان ابتدا شکست می خورد. برخی از ما می خواهیم ماشین در حال حرکت را نگه داریم و کاپوتش را بالابزنیم و یا اینکه فکر می کنیم در وضعیت صفر و خلا برنامه ریزی می کنیم.
تولید فکر و نظریه و نسبت آن با سیاست گذاری و برنامه ششم
متاسفانه ما بعضا در تدوین برنامه ششم دارای نظریه منسجم نیستیم و به شدت در تصویر آنچه بناست بدان برسیم و نیز آنچه می تواند ما را به آن تصویر برساند دچار تشتت و به هم ریختگی فکری هستیم.ما تا ندانیم تصویر ایده آل در خصوص نسبت زن و اجتماع و یا عدالت با رشد چگونه است و یا اگر فهمیدیم اما نتوانستیم اقتضاءات دستیابی به آن تصویر را تبیین و مدل کنیم نمی توانیم برنامه ریزی منسجمی داشته باشیم. نگاهی به برنامه پنچم توسعه به وضوح حکایت از همین نابسامانی دارد.به عنوان نمونه نسبت احکام حوزه اقتصاد و فرهنگ که تقریبا ده به یک است و ثانیا تمرکز بر ساخت و ساز در حوزه فرهنگی و توجه به امور فرهنگی به جای فرهنگ دلالت بر همین مساله دارد. از این دست مثالها بسیار می توان بیان کرد.
از اینرو لازم است نهضتی در تولید پاسخ برای پرسشهای که ذکر شد و از این دست پرسشها ایجاد شود و بلاشک این کار جز از رهگذر تعامل و تعاطی نخبگان حوزوی و دانشگاهی مقدور نیست.به نظر اینجانب مساله امتداد اجتماعی دین مهمترین مساله ای است که ما اینک با آن مواجهیم و اگر نتوانیم تصاویر مطلوب را طراحی و اقتضاءات دستیابی به آن را مورد توجه قرار دهیم، مدل توسعه غربی با همه خوب و بد و عوارض آن، جامعه ما را خواهد بلعید.
دیدگاه شما