به گزارش صبح الوند، حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
1- این متن را بخوانید! بخشی از پیام حضرت امام خمینی- رضوانالله تعالی علیه- است که در شهریور ماه سال 1367 به مناسبت شهادت روحانی وارسته و انقلابی پاکستان «علامه عارف حسین حسینی» بهدست تکفیریهای موسوم به «سپاه صحابه»! صادر شده بود. پیامی که انگار همین امروز به مناسبت شهادت مظلومانه «آیتالله نمر» رهبر شیعیان عربستان صادر شده است؛
«علمای مبارز اسلام همیشه هدف تیرهای زهرآگین جهانخواران بودهاند و اولین تیرهای حادثه قلب آنان را نشانه رفته است... تا به حال یک آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیدهایم که در برابر ظلم و شرک و کفر، خصوصاً در مقابل شوروی متجاوز و آمریکای جهانخوار ایستاده باشد. همان گونه که یک روحانی وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیدهایم که برای یاری پابرهنگان زمین، لحظهای آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان علیه کفر و شرک مبارزه نکرده باشد و عارف حسینی اینگونه بود و ملتهای اسلامی حتماً دلیل این واقعه را دریافتهاند که چرا در ایران «مطهری»ها و «بهشتی»ها و شهدای محراب و سایر روحانیون عزیز، و در عراق «صدر»ها و «حکیم»ها و در لبنان «راغب حرب»ها و «کُریم»ها، و در پاکستان «عارف حسینی»ها، و در تمامی کشورها روحانیون دردآشنای اسلام ناب محمدی- صلیاللهعلیهوآله- هدف توطئه و ترور میشوند.»
2- روز جمعه 8 آبان ماه سال جاری- 30 اکتبر 2015- در جریان اجلاس وین که موضوع آن بحران سوریه بود، وقتی مذاکرات به ضرورت «آتشبس» رسید، دکتر ظریف این مشکل اساسی را پیش کشید که برفرض تصمیم اجلاس به برقراری آتشبس، چه تضمینی هست که تروریستهای «داعش» و «جبههالنصره» آتشبس را بپذیرند و دست از اقدامات تروریستی خود بردارند؟ پرسش منطقی و هوشمندانهای بود و ظریف به «گره اصلی» کار اشاره کرده بود. در این هنگام جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا وارد بحث میشود. پاسخ وی اگرچه مانند بقیه موارد مشابه، «گرهگشا» نیست ولی روی گره اصلی، انگشت تأیید میگذارد و میگوید؛ «ترکیه از طرف داعش و عربستان به نمایندگی از جبهه النصره آتشبس را تضمین خواهند کرد»!
3- سفر شتابزده و از قبل اعلام نشده اردوغان به عربستان و ملاقات طولانی مدت و محرمانه وی با مقامات رژیم میهمانکش آلسعود- و نه ملاقات اعلام شده با شاه عربستان که از آلزایمر رنج میبرد و نقشی بیشتر از یک مترسک ندارد- نمیتواند با شهادت آیتالله نمر، رهبرمبارز و جانبرکف شیعیان عربستان بیارتباط باشد، چرا که براساس شواهد بارها فاش شده و غیرقابل انکار، تروریستهای تکفیری با مدیریت آمریکا و اسرائیل، دلارها و آموزشهای به اصطلاح عقیدتی مفتیهای دربار آل سعود و حمایت میدانی و آموزشهای نظامی دولت اردوغان، ساخته و به کار گرفته شدهاند. درباره پشت صحنه سفر اردوغان به حجاز نکته با اهمیت دیگری نیز هست که شرح آن را به بعد موکول میکنیم.
4- سید حسن نصرالله به تماس یکی از علمای برجسته اهل سنت مصر اشاره میکند که از سید حسن به سوگند تضمین گرفته است نام او را فاش نکند. این روحانی برجسته و صاحب نام اهل سنت در تماس و گفتوگو با رهبر گرانقدر حزبالله لبنان به وی میگوید؛ «آینده جهان اسلام و ملتهای مسلمان به انقلاب اسلامی ایران تعلق دارد... همه جا ایران در مقابل دشمنان اسلام و قدرتهای زورگو ایستاده و از اسلام و مسلمانان دفاع کرده است... ما در عصر حاضر، یک بار در مصر دست به انقلاب زدیم و حکومت حسنی مبارک را که دستنشانده آمریکا و تحت حمایت اسرائیل بود، سرنگون کردیم ولی ظرفیت ادامه راه را نداشتیم و نسخه حکومت اسلامی در آموزههای ما یافت نمیشد و اخوانالمسلمین که اصلیترین جریان انقلابی اهل سنت بود، نقشه راه را در دست نداشت. از این روی به بیراهه رفت و محمد مرسی در اولین اقدام به عربستان وهابی که همپیمان آمریکاست سفر کرد و برای «شیمون پرز»، رئیس جمهور رژیم صهیونیستی نماینده ویژه فرستاد و از او که دستهایش به خون مسلمانان رنگین است با عنوان «دوست عزیز و بزرگوارم»! یاد کرد و امروز حکومت مصر بار دیگر به آمریکا و اسرائیل تحویل داده شده است... تروریستهای تکفیری نیز، لکه ننگی است که از دامان «وهابیت» برخاسته است و مقایسه میان حزبالله لبنان به عنوان یک حرکت اسلامی و انقلابی با تروریستهای وحشی داعش، هر ناظر بیطرفی را از «وهابیت» متنفر و شیفته اسلام ناب شما میکند و...» (نقل به مضمون با حفظ کامل امانت در متن).
۵- «سیم آخر» اصطلاحی است که با الفاظ متفاوت ولی مفهوم تقریباً همسان و یگانه در فرهنگ همه ملتها وجود دارد و درباره رفتار کسانی به کار میرود که با مشکلات و بنبستهای همه جانبه روبرو شدهاند و دست به اقداماتی میزنند که فقط از «دیوانهها» انتظار میرود. اعدام آیتالله نمر، رهبر شیعیان عربستان ضمن آن که فقط در قالب جنایتی هولناک از سوی سعودیهای دستنشانده - بخوانید نوکران بیاختیار - آمریکا، قابل ارزیابی و تفسیر است ولی از واقعیت غیرقابل انکار دیگری نیز خبر میدهد و آن، این که؛ آلسعود در ادامه حیات ننگین و جنایتبار خود به «آخر خط» رسیده است و از این روی «به سیم آخر زده است».
سعودیها کتمان نمیکنند که به شدت از آینده خود وحشت دارند. آنها با نگاه به منطقه و معادلات آن، ایران اسلامی را میبینند که همهروزه بر دامنه اقتدار خود میافزاید و سنگرهای به غنیمت گرفته جهان اسلام از سوی قدرتهای استکباری را که به دستنشاندگان منطقهای آنان نظیر آلسعود و آلخلیفه و سایر حاکمان نیابتی واگذار شده است، یکی پس از دیگری فتح میکند و تنها حریف مقتدر داعش و دیگر تروریستهای تکفیری است که در اردوگاه مشترک اسرائیل، آلسعود و اردوغان پرورش یافتهاند، تا آنجا که نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی با حضور شتابزده در کمیسیون سیاست خارجی کنگره آمریکا - 26 می 2011 / 5 خرداد 1390 - و در حالی که به گزارش آسوشیتدپرس، عنان از کف داده بود، میگوید؛
«دفعه قبل که پشت این تریبون ایستادم درباره ایران هستهای هشدار دادم. اما اکنون از آن زمان عبور کردهایم و محور تاریخ در حال چرخش است - تاکید حضرت آقا درباره پیچ بزرگ تاریخ را به خاطر بیاورید - امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبلالطارق در مراکش، تحول و دگرگونی بزرگی در حال وقوع است، این ارتعاشها و نوسانها، دولتهای همسو با ما را متلاشی کرده است. باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی وجود دارد که با الگوی مورد نظر ما مخالف است. پرچم این نیروی قدرتمند در دست ایران است. کسانی که ایران و خطر آن را نادیده میگیرند، سرخود را در شن -کذا فیالاصل!- فرو کردهاند».
رژیم قرون وسطایی آلسعود میداند که به پایان عمر ننگین و سراپا خیانت و جنایت خود رسیده است و دست و پا زدن بیشتر، فقط فرو رفتن بیشتر در این باتلاق را به دنبال خواهد داشت.
۶- گزارشهای رسیده حاکی از آن است که آلسعود بعد از جنایتی که با به شهادت رساندن آیتاللهنمر مرتکب شده است، انبوهی از نیروهای نظامی خود را با تجهیزات فراوان برای پیشگیری از اعتراضات مردمی به قطیف و سایر مناطق عربستان اعزام کرده است و از آمریکا، دولتهای اروپایی و سایر کشورها خواستار حفظ جان دیپلماتهای سعودی، در مقابل حملات احتمالی شده است.
دیروز یک جوان 29 ساله در قطیف با خودروی خود به نیروهای پلیس حمله کرده و آنان را زیر گرفت که خبرها از هلاکت یک پلیس سعودی حکایت دارد. یعنی اقدامی دقیقا شبیه آنچه امروزه در کرانه باختری جریان دارد و همه روزه شاهد حملاتی مشابه از سوی جوانان فلسطینی علیه اشغالگران صهیونیست هستیم و...
بدون کمترین تردیدی، آلسعود اگر جنایتکارتر از صهیونیستها نباشند با آنان هیچ تفاوتی ندارند، بنابراین وظیفه همه مسلمانان است که با شاهزادگان، دولتمردان و مراکز نظامی آلسعود در عربستان برخوردی دقیقا مشابه انقلابیون فلسطینی با صهیونیستهای اشغالگر داشته باشند و مخصوصا باید امیدوار بود شاهزادگان عیاش و آدمکش سعودی که هر از چندگاه برای عیاشی و خوشگذرانی به آمریکا و کشورهای اروپایی میروند، هدف انتقام خون به ناحق ریخته شهید بزرگوار، آیتالله نمر و زنان و کودکان مظلوم یمن، نیجریه، سوریه، عراق و دیگر جنایات و آدمکشیهای آلسعود باشند.
دیدگاه شما