به گزارش صبح الوند به نقل از نسل برهان، هادی سلیمانی دانشجوی دانشگاه آزاد ارومیهاین که برخی با تاریخ و درس گرفتن از وقایع و حوادث عبرت آموز آن بیگانه اند را می توان به حساب فقدان مطالعه گذاشت. اما عبرت نگرفتن از وقایعی که فرد به عینه شاهد جزئیات و سرانجام آنان بوده دلیلی نمی تواند داشته باشد جز زوال عقل و یا در خوش بینانه ترین حالت ضعف در حافظه. البته دلیل آن هر کدام از موارد مذکور که باشد تفاوتی در نتیجه ندارد، هر که از تجارب عبرت نگیرد ناگزیر پذیرای صدمات و آسیب های فراوان خواهد بود و چه بسا شاهد تکرار تاریخ باشد.

حال چند صباحی است که فعل و انفعلات سیاسی کشور بار دیگر خوش خیالی و وهم را در قلب عده ای زنده کرده و آنان را به جنب و جوش آورده است. عقل محاسبه گر حکم می کند فتنه گران پس از سیلی محکمی که نهم دی ماه 88 بر گوششان نشست بار دیگر خود را به سوی سد پولادین ملت نکوبند اما مشخص نیست برخی از آنان در فضای سیاسی کشور چه دیده اند که مجددا شروع کرده اند به ابوعطا خواندن.

جریانی که روزگاری آشکارا علیه انقلاب شمشیر از رو بسته بود و حال هر روز که می گذرد اسناد خیانتش از ارتباط با دشمنان گرفته تا تلاش برای تشدید تحریم ها علیه ملت روشن تر می شود، امروز با ژست طلبکارانه به میدان آمده و با وقاحت رویای تسخیر یکی پس از دیگری سنگرها را از سر می گذراند.

دلسپردگان به جبهه باطل در تلاش اند به هر نحو ممکن بار دیگر آشکارا اعلام وجود نموده و با استفاده از برخی ظرفیت هایی که فراهم می بینند عرصه را برای تشنج و تنش آفرینی فراهم نمایند. طبیعتا ارومیه نیز از این قاعده مستثنی نیست و فعل و انفعالات اخیر دانشگاه های شهر را می توان در همین راستا ارزیابی کرد. وقتی عکس فتنه گران به دانشگاه باز می گردد و عده ای که خط و ربطشان مشخص است یا تمام قد به حمایت از قانون شکنان بر می خیزند و یا مزورانه در نقش جاده صاف کنی برای آنان نقش آفرینی می کنند.

کم تعداد ولی موفق در مصادره به مطلوب

در این میان آن چه که مایه تاسف است سوء استفاده از احساسات و روحیه آرمان گرایی برخی از دانشجویانی است که با هر خط مشی و سلیقه ای برای فعالیت در تشکل ها به میدان آمده اند. این عده معدود و گروه کوچک و اندک همواره در تلاش اند که به اغوای ذهن دانشجویانی بپردازند که هیچ انگیزه ای برای تندروی و تخطی از قانون ندارند و آنان را در جهت منافع خود در مسیر دوقطبی سازی و تنش آفرینی و فتنه انگیزی قراردهند. البته این مساله صرفا محدود به فضای دانشجویی نیست و در سایر سطوح نیز به دنبال نهادینه کردن تخطی از قوانین هستند.

وقتی آش فتنه گران خیلی شور می شود

گاهی این تندروی ها و افراطی گری ها به حدی می رسد که چه بسا دل برخی همراهان این افراد نیز سرد شده و اصطلاحا کفرشان در می آید. حمایت صریح از دشمنان، توهین به ارزش ها و همچنین ابراز سخنانی که انحرافات عقیدتی در آن به وضوح قابل مشاهده است در سر کلاس های درس و برخی جمع های خارج از آن، طبیعا بیرون از دایره تعلقات جناحی بوده و یک فرد مومن با هر سلیقه سیاسی نمی تواند با چنین مواردی مدارا نماید.

عدم شهامت در مواجهه با افراطیون

علی رغم این که تحقیقا قلب برخی فعالین سیاسی و یا دانشجویی از افراطی گری های این عناصر خسته شده و میل باطنی برای همراهی با آنان وجود ندارد، ترس از طردشدگی بواسطه فضای به وجود آمده موجب خودسانسوری و مسامحه در مقابل کج روی ها شده است. کوچکترین اعلام موضع و بعضا انتقادی از افراطی ها منجر می شود این افراد را فرصت طلب، بدلی و یا تاجر سیاسی بنامند که البته هراس از این برچسب ها دلیل موجهی برای مسامحه و چشم بستن بر حقایق نیست.

شکست، پیامد عدم قدرت تحلیل صحیح از جامعه

تاریخ سی و هفت ساله انقلاب اسلامی به وضوح نشان دهنده این واقعیت است که کینه و بغض دشمنان همواره موجب تضییع هر چه بیشتر قوه عاقله شان بوده و آنان را به سرنوشت محتوم خود یعنی شکست در مقابل صراط مستقیم و عزم و اراده ملت تسریع می نماید. عدم تحلیل صحیح  بدخواهان از جامعه اگر با حماقت های بیشتر همراه گردد بدون شک آنان را در مسیری قرار خواهد داد که با پاسخی محکم تر از 9 دی رو به رو شوند. یقینا فتنه گران این دوران نیز با سرانجامی جز شکست مواجه نخواهند شد و در این مسیر افراد ناآگاه را که به واسطه غفلت با خود همراه نموده اند به این ورطه خواهند کشاند. اما آن دسته از همراهانشان که تندروی ها و انحرافات را تشخیص می دهند و بعضا از آن دلگیر می گردند بهتر است بدانند که باری به هر جهت بودن، هراس از علنی نمودن برائت و یا تظاهر به اکراه و ناچاری در همراهی با افراطیون نیتجه ای جز گره خوردن آینده سیاسی خود با آنان نخواهد داشت.