به گزارش صبح الوند، شناخت سنتهای مردم همدان در ایام نوروز و بررسی ریشهها و اصل و مبنای این آیینها و مقایسه سنتهای اولیه با سنتهای کنونی خالی از لطف نیست.
اکنون با گذشت سالهای متمادی از برگزاری سنتهای عید نوروز بر آن شدیم تا اندکی در کوچه پس کوچههای قدیمی همدان قدم بگذاریم و از مردان و زنان پرتجربه و سختی روزگار گذرانده در این شهر از آداب و رسوم شهر تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران زمین بیشتر بدانیم70 سال پیش در همدان بیش از چند محله قدیمی وجود نداشت،
جولان محله، کبابیان، دوگوران، باغ میرعقیل، بنهبازار و قلعه کهنه از نام آشناترینهای این محلات بودهاند.
کودکان همدانی در آستانه عید حال و هوای دیگری پیدا میکردند و در کوچههای این محلات که با سنگهای سیاه قلوهای سنگفرش شده بود در آستانه بهار شادی میکردند و در شور و شوق خرید لباس نو بودند.
عباس فیضی، یکی از محققان فرهنگ عامه همدان در اینباره در کتاب خود در خصوص آداب و رسوم قدیم همدان در آستانه نوروز نوشته است: مردم همدان در پانزدهم اسفند هر سال کرسیها را برمیداشتند و دیگر به قول خودشان در سرد جا میخوابیدند و از آنجا که آنها جزيی از طبیعت سرد همدان بوده است و قوانین طبیعت بر آنها نیز حاکم بود، دوست داشتند همچون درختان که از خواب بیدار میشوند و جوششی برای رویش برگهای تازه دارند آنها نیز تمامی مظاهر زندگیشان را نو کنند و کهنهها را به دور اندازند. به همین سبب نزدیکیهای عید را علفجوشان میگفتند.
آیین علفجوشان از آیینهای کهنی است که در آستانه سال نو در بین مردم این دیار رواج داشت و مردم همدان در این آیین با گرفتن خون از گرده پشت و تیغ زدن به گوش، خون کهنه را بدور میریختند تا خون تازه جایگزین آن شود که هنوز هم میتوان آثار شیارهای خون گرفتن (حجامت) را در بدن افراد 70 ساله این شهر پیدا کرد، آنها بر این اعتقاد بودند که اول باید خون تازه پاک شود تا زندگی جریان خوبی داشته باشد.
کوسهگلین نیز از مراسم مهم ایام عید بود که پس از گرم شدن زمین و به اصطلاح نفس آشکار ظاهر میشدند و پیامآور رفتن زمستان بودند. کوسه معمولاً به شخصی گفته میشد که یک پوستین پشمی را بر عکس میپوشید، یعنی آستریش به بیرون آشکار بود و زنگولهای بزرگ به خود آویزان میکرد و ریسمان ضخیمی به کمر میبست و گلیمی هم معمولاً پسر 18 سالهای بود که چادر بسر میکرد با همراهان خود که یک دهل زن و یک حامل کیسه بودند که گندم، بلغور و دیگر هدایایی که مردم به آنها میدادند حمل میکردند رهسپار کوچههای قدیم همدان میشد.
جمعه آخر سال نیز در همدان آیین خاص خود را داشت به طوری که خیابان باباطاهر را در قدیم خیابان «لاالهالاالله» میگفتند؛ زیرا در محل امامزادهعبدا... کنونی، قبرستان همدان قرار داشت و تمام خیابان پر از کوزههای سفالی تازه بود؛ مردم که به قبرستان میرفتند برای مردگان خیرات میدادند و پس از برگشتن از قبرستان از اجناس لالجین خریداری میکردند و معتقد بودند که سال نو نیز باید کوزه نو داشته باشد.
حمام عید از دیگر رسوم مردم قدیم همدان بود که در این مراسم رفتن به حمام در آستانه عید آیین و رسوم خاص خود را داشت و از آنجا که اغلب محلات یک حمام بیشتر نداشت؛ لذا با بوق، حمام مردانه یا زنانه میشد. حمامها در نزدیکیهای عید برای به دست آوردن انعام و عیدی سبزه و سفره پهن میکردند و عیدانه میگرفتند و سلمانیها نیز با گذاشتن سبزه در دکان یا محل کار خود یا به قول امروزیها مغازه از مردم پول و انعام میگرفتند.
خرید عید هم که معمولاً از یک ماه به عید آغاز میشد و مردم از لباس، کفش و پیراهن گرفته تا آجیل و شیرینی و حتی قرض کردن فرش برای انداختن به خانههای خود و نیز کرایه کردن آن از سمساریها به استقبال عید میرفتند.
مراسم چهارشنبهسوری که همدانیهای قدیم به آن چهارشنبه کُلِه میگفتند و در آن موقع وسایل آتشبازی همچون امروزه که وجود نداشت و بیشتر از جاروهای کهنه، کارکرده و به صورت کوتاه درآمده دیگر قابل استفاده نبود برای آتشزدن استفاده میکردند. آتشبازی شب چهارشنبه آخر سال تا نیمههای شب ادامه داشت.
مردم همدان در سیزده بدر نیز معمولاً به هفتلانجین (سنگی بزرگ بود که 7 گودی مثل لانجین (ظرف کشک سابی سفالی) داشت) که در مسیر رودخانه دره مرادبیگ وجود داشت میرفتند و یکی از گودیها در زیر سنگ بزرگ بود که میگفتند آن لانجین قهره کرده و به پایین آمده و گروهی هم به اطراف امامزاده خدر(خضر) و بعضی هم به اطراف مجسمه سنگ شیر رفته و بخصوص دختران و خانوادهها مراد خود را با مالیدن شیره به سنگ و چسباندن ریگ و سنگریزه به شیرسنگی برای باز شدن بخت خود طلب میکردند.
با نگاهی اندک به سنتهای دیروز و مقایسهاش با امروز در مییابیم که آن سنتهای زیبا امروزه جای خود را به چشم و همچشمی داده و این آیینها که در گذشته با بهایی اندک شادی فراوانی را برای اهل خانه هدیه میداد، امروزه جای خود را به خریدهای اضافه و غیرضروری از کیف، کفش و لباس گرفته تا مبل، پرده و حتی تعویض کابینتهای آشپزخانه داده است. بسیاری از مردم با صرف هزینههای گزاف به بهانه آمدن سال جدید با تمامی اجناس سال قبل خداحافظی میکنند و در بعضی مواقع حتی با دریافت قرضها و وامهای سنگین اقدام به تعویض وسایل منزل میكنند.
این عادت غلط در سالهای اخیر لذت شادی عید را از مردم گرفته و در عوض غم و غصهای را به آنها هدیه میدهد که حتی پس از پایان یافتن عید برایشان تا مدتها به یادگار میماند. بیاییم برای دلچسبتر و خوشایندتر کردن سال جدید در این روزهای آخر سال از هزینههای غیرضروری دست برداریم و شادی را تنها با خرید چند گلدان زیبا، طبیعتی سبز و بهاری به فضای خانهها هدیه کنیم و نفسی تازه در کالبد جسم و روح افرادخانه بدمیم.
همچنین این دگرگونی باید در نگرش افراد در خصوص سنت زیبای چهارشنبهسوری نیز که در گذشته موجب نشاط، شادی و جمع شدن خانوادهها به دور هم میشد تغییر یابد؛ زيرا این آیین سراسر شادی و فرح، امروزه به یک فضای رعبانگیز و خطرآفرین تبدیل شده است که این امر موجب میشود خانوادههای ایرانی به جای اینکه فرزندانشان را با سنتهای زیبای نیاکانمان آشنا کنند آنها را به دليل نبود امنیت جسمی و روحی از این مراسم دور نگه میدارند. فرهنگ کهن پیشینیان ما، ایجاد آرامش، نشاط و سرزندگی برای همگان است و چه زیبا است که در شب چهارشنبه آخر سال به سنت گذشتگانمان احترام گذاریم و جشن آن شب را همانند آنها پرشور، بانشاط و بیخطر برپا کنیم.
دیدگاه شما