به گزارش صبح الوند، به نقل از دیار آفتاب؛ میرزا «محمدتقیخان فراهانی» مشهور به «امیرکبیر» متولد روستای هزاوه در اراک و نخستین صدراعظم ایران در دوران ناصرالدین شاه بود که همواره در تاریخ ایران از او به عنوان مصلح و سازنده یاد شده است؛ صدراعظمی که پاسخ درایت و تلاشهای او، برای اصلاح و نوسازی سیاست و جامعه ایران با قتل وی به دست عوامل دربار داده شد.
میرزا محمدتقی خان از ۲۸ مهر ۱۲۲۷ تا ۲۲ آبان ۱۲۳۰ خورشیدی در مقام صدارت عظمای دربار ناصری خدمات ارزندهای انجام داد و بانی بسیاری از اصلاحات سیاسی و اجتماعی در این دوران بود.
امیرکبیر در ۴۲ سالگی به صدارت دربار ناصرالدین شاه رسید اما طی سه سال دست به اقدامات قابل تحسینی زد؛ وی دیوان خانه عدالت را که از پیش وجود داشت، توسعه داد و بر قدرت و کارایی آن افزود، اصلاحات امیرکبیر در زمینه فرهنگ و آموزش بسیار قابل توجه بود چراکه امیر بنیانگذار مدرسه دارالفنون بود که به فرمان او برای آموزش دانش و فناوریهای نوین در تهران تاسیس شد، همچنین انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه از دیگر اقدامات نو و درخور تقدیر امیرکبیر است.
امیرکبیر برای اصلاح وضع نظامی ایران از هیچ کوششی فروگذار نکرد و حتی برای اصلاح سپاه ایران، منصب امیرنظامی را که در واقع رسیدگی به امور جنگ بود، خود بر عهده گرفت و در حوزه نظامی دست به اصلاحات و آموزش های تخصصی گسترده زد.
اقدامات امیرکبیر برای نفی نفوذ استعمارگران یکی از هوشمندانهترین فرازهای دوران مدیریت اوست؛ وی برای رسیدن به مطلوب خود، نمیتوانست در آن شرایط از قدرت نظامی استفاده کند و به همین دلیل، تمام ظرفیت دیپلماتیک خود را به کار گرفت؛ به دیگر سخن، او کوشید تا با سلاح دیپلماسی، خواستههای غیرمعقول خارجیها را تا حد امکان رد کند.
در همین راستا امیرکبیر، دستگاه وزارت امور خارجه را توسعه داد، تأسیس سفارتخانههای دائمی در لندن و سنپترزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز؛ تربیت کادر برای وزارت امور خارجه و تنظیم دفتر اسناد سیاسی از کارهای اوست.
در دوران صدرات امیرکبیر به دلیل اقتدار او در مسایل سیاسی و تلاش او جهت التزام قدرتهایی چون انگلیس و روسیه به حفظ احترام، استقلال و آزادی ایران، علیه او توطئههای فراوانی صورت گرفت؛ توطئههایی که در نهایت به عزل امیر و اندکی بعد به شهادت وی منجر شدند.
رهبر انقلاب در توصیف امیرکبیر و اقدامات ماندگار وی می فرمایند: « یکى از نامهای داراى افتخار در تاریخ ما - به همان اندازهای که واقعیت دارد - امیرکبیر است. امیرکبیر در کشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم میشود سه سال وقت خیلى زیادى است. همه کارهایى که امیرکبیر انجام داده و همه خاطرات خوبى که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد، محصول سه سال است. بنابراین چهار سال، وقت کمى نیست - وقت خیلى زیادى است - بهشرط اینکه از همه این وقت به نحو درست استفاده شود.» ۸۳.۳.۲۷
رهبر انقلاب همچنین سال ۸۴ در دیدار با هیئت دولت خطاب دولتمردان تأکید می کنند: « امیرکبیر که یک چهرهی ماندگار در تاریخ ماست و واقعاً کارهای بزرگی هم کرده، همه ی حکومت او سه سال بود؛ یعنی یک سال از مدتی که بناست علی العجاله شما در این مسئولیت مشغول باشید، کمتر است؛ اما آنقدر این کار، مهم و بزرگ و جدی بود که تاریخ امیرکبیر را فراموش نمیکند...»
امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوه خواری به مبارزه برخاست، او دستور داد دریافتیهای بیحساب و قطع مواجب بیجهتی که از دستگاههای دولتی میگرفتند؛ قطع شود. عناصر دربار که آن موقع بدون کوچک ترین اقدام حقوق کلان می گرفتند، اکنون در وضع بدی قرار داشتند و از این رو برای این که دوباره به شرایط سابق بازگردند، از هر سو سنگی در مسیر اقدامات اصلاحی امیرکبیر می انداختند.
خودکفایی در تمام امور، اصل غیرقابلتغییر در مدیریت امیرکبیر بود، او میدانست که وابستگی اقتصادی، وابستگی فرهنگی و سیاسی را در پی دارد و کشور را به بازیچه رقابتهای استعمارگران تبدیل میکند. میرزا تقی خان معتقد بود، «کار ایران را باید به دست ایرانی سپرد، وگرنه بیگانه برای مملکت دل نمیسوزاند.»
استقلال اقتصادی که امیرکبیر در پی آن بود در سال های پس از وی به صورتی معکوس اجرا شد و عملا کشور در قالب امتیازهای مختلف واگذار شد، شاید یکی از مهم ترین خدمات زیربنایی که در دوره صدارت کوتاه امیرکبیر خوش درخشیده تاسیس مدرسه دارالفنون به عنوان کانون تولید علم و تبدیل آن به ثروت است و این لزوم پرورش اندیشه های خلاق، نهضت علمی و اتصال حوزه دانایی با امور اقتصادی و اجتماعی و تولید اشتغال و ثروت را بیان می کند.
مهمترین اقدام وی در زمینه داخلی، علاوه بر برخورد با شورشهای داخلی، سرکوب شورش بابیت و بهائیت بود که با اقدامات مقتدرانه و البته روشهای متفاوت امیر صورت گرفت. به گونهای که بعد از برخورد امیر و سرکوب شورش و بلواهای آنها، دیگر جرأت نکردند امنیت سیاسی کشور را با تهدید مواجه سازند. اقدامی که در نهایت در کنار سایر اقدامات اصلاحگرانه اش، موجبات کینه توزی ها و قتل او را فراهم کرد.
یکی از علل حمایت کشورهای استعماری از باب و فرقه نوظهور آنان این بود که حمایت از بهائیت، ضمن ایجاد اختلاف و دودستگی در میان مردم و دولت، میتوانست شرایط مناسبی برای این کشورها جهت گرفتن امتیاز از دولت فراهم نماید.
بهائیان کینه امیر را در دل داشتند؛ در نهایت اقدامات اصلاحگرانه امیرکبیر در زمینههای مختلف برایش گران تمام شد و دشمنانش با ترغیب ناصرالدین شاه به قتل او، زمینهساز فرمان عزل و تبعید و در نهایت به شهادت رساندن امیرکبیر شدند.
امیرکبیر مردی کاردان، باهوش، معتقد، وطن دوست و باکفایت بود که در زمان صدارت خود خدمات شایسته و درخور تحسینی به ایران و ایرانیان نمود، وی منافع ملت را برهمه چیز مقدم می داشت و هیچ گاه در مقابل اجانب سر فرود نیاورد.
هرچند عمر امیرکبیر کوتاه بود که ماحصل به بار نشستن تلاشهایش را ببیند؛ چه بسا حقیقت تلخ آن است که بسیاری از برنامه های امیر به دلیل همین عمر کوتاه صدارتش و ادامه نداشتن این نگاه از سوی صدراعظم بعدی، قبل از به ثمر نشستن متوقف شد و در کنار آن برنامه ها و عملکرد شاه جوان به گونه ای بود که مغایر با همه زیرساخت های سیاستی امیرکبیر بود.
میرزا تقی خان امیرکبیر سرانجام به فرمان ناصرالدین شاه در روز جمعه ۲۰ دی سال ۱۲۳۰ در حمام فین کاشان به شهادت رسید.
انتهای پیام/
دیدگاه شما