به گزارش صبح الوند به نقل از مشرق، جمهوری لبنان کشوری کوچک و کوهستانی در خاورمیانه واقع بر سواحل شرقی دریای مدیترانه است، کشوری که سال هاست، در قلب درگیری های منطقه قرار دارد.
لبنان از شمال و شرق با سوریه از جنوب با فلسطین اشغالی دارای مرزهای مشترک است. 7/59 درصد مردم آن مسلمان (شیعه، سنی و دروزی)، 39 درصد مسیحی (کاتولیک مارونی، ارتودوکس یونانی، ارتودوکس ارمنی) و 3/1 درصد نیز پیروان سایر ادیان هستند.
کثرت و تنوع مذهبی، نظام سیاسی منحصر به فردی در لبنان رقم زده و موجب شده، هر گروه جایگاه خاصی در این کشور داشته باشد. این کشور تا سال 1941 مستعمره فرانسه بود و در سال 1943 رسما استقلال خود را به دست آورد.
سیاست در لبنان
تا پیش از آغاز جنگ داخلی، لبنان به دلیل آرامش و اقتصاد پویایش به «سوئیس خاورمیانه» مشهور شده بود، اما از سال 1975 به مدت 15 سال درگیر جنگ داخلی خونینی شد.
نظام سیاسی لبنان، نظام پارلمانی است و ساختار سیاسی آن «ساختار طایفه ای» است که منحصر به این کشور است تا مانع درگیری های فرقه ای شود و در چارچوب آن تلاش شده، برای همه طوایف مذهبی جایی در پیکره سیاسی در نظر گرفته شود، براساس این ساختار رئیس جمهور از میان مارونی های کاتولیک، نخست وزیر از اهل سنت، معاون نخست وزیر از مسیحیان ارتودوکس و رئیس پارلمان از میان شیعیان لبنان انتخاب می شود.
احزاب سياسي لبنان عمدتا بر اساس گرايشات طايفه اي تقسيم بندي مي شوند. در صحنه سياسي اين كشور، دو حزب برجسته شيعه «حزب الله»، به رهبري «سيد حسن نصرالله» و «جنبش أمل»، به رهبري «نبيه بري» فعالیت دارند.
مهمترين احزاب و گروه هاي سياسي اهل سنت لبنان نیز «جريان المستقبل» (سعد الحريري)، جماعت اسلامي لبنان (ابراهيم المصري)، «حزب اتحاد» (عبدالرحيم مراد)، «جنبش توحيد اسلامي» (بلال شعبان)، جمعيت «خيريه اسلامي» (حسام قراقيره)، جمعيت «مقاصد خيريه» (تمام سلام)، «جنبش امت» (شيخ عبد الناصر جبري) هستند.
از فعال ترين احزاب و گروه هاي مسيحي نيز مي توان به «جريان آزاد ملي» (ميشل عون)، «حزب کتائب» (امين جميل)، «قوات لبنان» (سمير جعجع) و «جريان المرده» (سليمان فرنجيه) اشاره کرد.
اما دروزي ها دارای چهار گروه شاخص سياسي به نام های «جريان سوسياليست ترقي خواه لبنان» (وليد جنبلاط)، حزب «دموکراتيك لبنان» (طلال ارسلان)، حزب «توحيد عربي» (وئام وهاب) و حزب «عربي لبناني» (فيصل داود) هستند.
پس از ترور «رفيق الحريري»، نخست وزیر اسبق لبنان درسال 2005 طرفداران مقاومت تحت عنوان «ائتلاف 8 مارس» و مخالفين آنها به نام «ائتلاف 14 مارس» معروف شدند.
روابط لبنان - عربستان
موقعيت ژئوپولتيک و ژئواستراتژيک لبنان و همسايگي آن با سرزمين هاي اشغالي باعث شده، اين کشور مورد توجه بازيگران بزرگ منطقه ای و بين المللی مانند ايران، سوريه، عربستان سعودی، آمريکا و فرانسه قرار گيرد.
تاریخ مناسبات لبنان و عربستان به سال 1952 در دوره حاکمیت ملک عبدالعزیز بر عربستان بازمی گردد که همواره از کارشناسان لبنانی جهت رایزنی و مشاوره استفاده و از لبنان به عنوان «وطن دوم» آل سعود یاد می کرد.
لذا نفوذ عربستان در لبنان نفوذی سنتی و گسترده است که تمام سطوح و عرصه ها از جمله سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را دربرمی گیرد و به دلیل داشتن مرزهای مشترک با سرزمین های اشغالی و تاثیر مستقیم تصمیمات این کشور بر وضعیت رژیم صهیونیستی، آمریکا همواره تلاش کرده تا نفوذ سعودی ها در لبنان حفظ شود.
با این حال دوره شکوفایی مناسبات ریاض – بیروت به زمان نخست وزیری «رفیق حریری»، نخست وزیر اسبق لبنان بازمی گردد که ورود مستقیم سعودی ها به عرصه لبنان و جهت دادن بر تصمیمات و سیاست های داخلی و خارجی لبنان، از جمله تسلط بر ارتش و نیروهای مسلح این کشور را به دنبال داشت.
ارتش لبنان در تیررس اهداف عربستان
وضعیت ارتش لبنان همانگونه که گفته شد، به این دلیل که این کشور دارای مرزهای مشترک با سرزمین های اشغالی است، همواره و به دقت تحت نظر اسرائیل و آمریکا بوده و آنها هیچ گاه خواهان ارتش ملی قدرتمند و مجهز به سلاح های پیشرفته برای لبنان نبودند.
لذا سعی می شد، ارتش لبنان در سطح نیروی انتظامی و داخلی نگه داشته و فعالیت آن صرفا به داخل محدود شود. تلاش طوایف مختلف جهت سیطره بر دستگاه نظامی عامل دیگری شد تا تضعیف بیش از پیش ارتش لبنان را به دنبال داشته باشد، روندی که تا زمان آغاز بحران سوریه ادامه یافت و موجب شده بود، روی ارتش لبنان به عنوان یک نیروی بازدارنده در مقابله با گروه های تروریستی تکفیری حساب شود.
وقتی آمریکا، عربستان و حتی فرانسه خطر گروه های تروریستی علیه لبنان را احساس کردند، پیشنهادهایی جهت کمک نظامی به ارتش لبنان ارائه دادند که کمک سه میلیارد دلاری عربستان از جمله این پیشنهادات بود.
طبیعی بود که گروه هایی مانند 14 مارس از کمک عربستان استقبال کنند، برخلاف 8 مارس و در راس آن، حزب الله که این کمک ها را موجب وابستگی بیش از پیش لبنان به غرب و عربستان تلقی می کردند.
اعلام لغو کمک مالی، توجیه سعودیها، خرسندی صهیونیستها
درحالی که نگاه ایادی و مزدوران عربستان در لبنان به کمک سه میلیارد دلاری سعودی ها دوخته شده بود، ریاض با دستاویز قرار دادن مواضع حزب الله و دولت لبنان مبنی بر عدم محکومیت اقدام حمله به سفارت ریاض در تهران، اعلام کرد که کمک مالی خود را به ارتش و نیروهای امنیت داخلی لبنان لغو می کند.
درحالی که دولت لبنان نشان می داد، از این تصمیم عربستان غافلگیر شده، حزب الله در بیانیه ای با تاکید بر اینکه این تصمیم به هیچ وجه کسی را در لبنان غافلگیر نکرده، توضیح داد: مسئولان سیاسی و نظامی لبنان کاملا اطلاع داشتند، این تصمیم مدت ها پیش اتخاذ شده است.
اعلام لغو کمک ها همانگونه که انتظار می رفت، درپی خود واکنش های داخلی و منطقه ای را درپی داشت، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب در عرصه منطقه ای و گروه 14 مارس در عرصه داخلی از اقدام عربستان حمایت کرده و حزب الله و جریان ملی آزاد را مسئول قطع کمک های عربستان دانستند.
درحالی که مزدوران منطقه ای و داخلی لبنان حزب الله را عامل اصلی لغو کمک 3 میلیارد دلاری عربستان معرفی می کردند، دلایل واقعی نهفته در پس این اقدام سعودی ها از عوامل دیگری پرده برمی داشتند.
اولین افشاگری در این خصوص توسط «مجتهد»، فعال توئیتری معروف عربستانی انجام شد که اعلام کرد، این تصمیم ربطی به سیاست های لبنان ندارد و یکی از دلایل آن شکست مذاکرات ریاض - بیروت برای آزادی «عبدالحسین بن ولید»، شاهزاده سعودی است که به علت قاچاق مواد مخدر در لبنان در زندان به سر می برد.
از سوی دیگر، کارشناسان امور منطقه با اشاره به افشاگری های پیشین مجتهد درباره کسری بودجه عربستان سعودی که مبلغ واقعي آن را 320 ميليارد دلار عنوان کرده بود، لغو این کمک را ناشي از ورشکستگي مالي رياض توصيف کردند که هم اکنون 11 ماه است، در باتلاق جنگ یمن گرفتار آمده، بدون آنکه بتواند، یکی از اهداف اعلام شده خود از این تجاوز را اعلام کند و یا افق روشنی پیش روی این جنگ در برابر سعودی ها وجود داشته باشد و این جدای از کمک های مالی و نظامی صورت گرفته به گروه های تروریستی مسلح فعال در سوریه است که عربستان 5 سال است، امید دارد، به واسطه آنها نظام سوریه را سرنگون کند.
محافل سياسي هدف عربستان سعودي از کمک سه ميليارد دلاري این کشور به لبنان را تقويت دستگاه نظامی این کشور در مرزهاي سوريه و جلوگيري از حضور حزب الله در آن مناطق و همچنين تمديد دوره رياست جمهوري «ميشل سليمان»، رئيس جمهور سابق لبنان عنوان کرده و بر این باورند، عدم تحقق هيچ کدام از اين خواسته ها، لغو اين کمک را تسريع کرد.
این درحالی است که نباید فراموش کرد، سعودی ها به شدت از قدرت يافتن لبنان با مقاومت اسلامي عصباني و خشمگین هستند و تلاش دارند، از حربه قطع کمک به ارتش لبنان برای ایجاد اقدامات تحریک آمیز علیه مقاومت و هم پیمانانش در سیاست داخلی لبنان و فتنه انگیزی بین لبنانی ها استفاده کنند.
همچنین عربستان پس از مشاهده عدم همراهی دولت لبنان در حمایت از خود در منطقه و اجلاس سران عرب و رای ندادن به بیانیه های پیشنهادیش، ادامه حمایت هایش از لبنان را بی فایده دانسته و به دنبال بازبینی پرونده مناسبات سیاسی و نظامی خود با لبنان است.
حکومت عربستان برخی کشورهای عربی را مستعمره سیاسی خود می داند، به همین دلیل انتظار دارد، تمام جهان عرب به تبعیت از این کشور ایران را محکوم کنند و چون لبنان از این خواسته تبعیت نکرد، در نخستین گام تنبیهی کمک 3 میلیارد دلاری خود را برای تجهیز ارتش این کشور لغو کرد.
برخی منابع لبنانی تاکید می کنند که عربستان خشم خود از استقلال دولت لبنان در تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی را به این اقدام محدود نخواهد کرد و احتمال می رود، تحریم های دیگری از جمله بلوکه کردن سپرده های مالی عربستان در بانک های لبنان را علیه بیروت اعمال کند.
هدف سعودی ها از لغو کمک مالی به ارتش لبنان هرچه باشد، این اقدام بر سياست هاي عربستان تاثیر منفی خواهد گذاشت و در اولین گام قدرت گروه هاي سياسي نزديک به رياض و در رأس آنها جريان «المستقبل» را کاهش خواهد و در مقابل با وجود احتمال پذيرفتن هديه نظامي ايران، نقش تهران در لبنان را بیش از پیش پر رنگ خواهد کرد.
با توجه به ناکامي هاي بزرگي که دامن عربستان را در منطقه گرفته، اقدام اخير ریاض به خودی خود ناکامي بزرگ ديگري براي این کشور و متحدانش در داخل لبنان رقم خواهد زد، به ويژه اينکه در سايه کسري بودجه رياض، اموال سعودي ديگر کمتر به جريان هاي سياسي نزديک به عربستان داده خواهد شد و این محبوبيت متحدان سعودي در لبنان را کاهش خواهد داد.
در هر حال، نتیجه لغو این کمک یک چیز بیشتر نیست: تضعیف ارتش لبنان. چیزی که با شادی غیر قابل وصف رژیم صهیونیستی روبرو شد و رسما از آن استقبال کرد.
سخنرانی افشاگرانه دبیرکل حزب الله
درپی تنش ایجاد شده بین ریاض و بیروت سید حسن نصرالله در سخنانی به موضوعات مهم مربوط به لبنان و منطقه و مواضع اخیر عربستان در قبال لبنان پرداخت و با اشاره به اینکه تصمیم ریاض مبنی بر لغو کمک ها موجب حملات روانی و تبلیغاتی گسترده داخلی و منطقه ای علیه حزب الله شده، تاکید کرد که حزب الله برای اجتناب از تشدید تنش و بحران، در برابر این جنگ روانی و رسانه ای سکوت اختیار کرد.
دبیرکل حزب الله لبنان با بیان اینکه عربستان و اسرائیل و طرف های دیگر به دنبال فتنه شیعی - سنی در لبنان هستند، خاطرنشان کرد که حزب الله قصد کناره گیری از دولت را ندارد.
قرار دادن حزب الله در فهرست تروریسم
یک روز پس از سخنرانی دبیرکل حزب الله، شش کشور عرب حاشیه خلیج فارس در اقدامی علیه حزب الله، با ادعای اینکه این حزب «تهدیدی» برای امنیت کشورهای عربی شمرده می شود، آن را در فهرست گروه های تروریستی قرار داد.
درپی آن شورای وزیران کشورهای عضو اتحادیه عرب در پایان نشست خود در تونس با صدور بیانیه ای، با تصمیم شورای همکاری خلیج فارس مبنی بر قرار دادن حزب الله لبنان در زمره سازمان های تروریستی موافقت کرد و مبارزه این حزب با گروه های تروریستی تکفیری را « خطرناک» توصیف و آن را محکوم کرد.
هدف عربستان از تروریستی خواندن حزب الله
اقدام شورای همکاری خلیج فارس که تماما تحت سلطه و نفوذ رژیم سعودی و رژیم های تحت حمایت آن است، هرگز تعجب برانگیز نیست و نشان می دهد که ضدیت و خصومت آنها با حزب الله، ریشه در همسویی و هم ذات پنداری بیشترشان با منافع، اهداف و خواست های رژیم صهیونیستی و خصومت و ضدیت شان با محور مقاومت از جمله مردم مظلوم و مبارز فلسطین دارد.
شورای همکاری خلیج فارس با این تصمیم آشکارا نشان داد که هر گروه، حزب، جریان یا دولتی که با رژیم صهیونیستی خصومت داشته باشد، هم زمان دشمن رژیم سعودی و رژیم های تحت حمایت این رژیم در خاورمیانه است.
آنچه اکنون در سوریه، عراق، یمن، بحرین و سایر کشورهای اسلامی جریان دارد، نیز همگی در راستای همین هدف قابل تفسیر است و نشان می دهد که هم پیمانی آل سعود و آل یهود، ریشه اصلی بحران های جاری در میان امت اسلامی و سرزمین های مسلمان نشین است.
رژیم سعودی و هم پیمانان عرب این رژیم، پیش از این نیز بارها نشان داده اند که آشکارا در همان مسیری گام برمی دارند که اسراییل و هم پیمانان و حامیان غربی اش می خواهند.
سکوت رژیم های عرب در قبال جنایت های فاجعه بار رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم
فلسطین و قتل عام فجیع زنان و کودکان غیر نظامی فلسطینی، هتک حرمت مکرر نسبت به ساحت مقدس قدس شریف، قبله اول مسلمانان و غصب اراضی فلسطین از مواردی است که رژیم های عرب منطقه از جمله عربستان سعودی، در قبال آنها سکوت و بی تفاوتی پیشه کرده اند، اما در مقابل رخدادهای جاری در سوریه، عراق، لبنان، لیبی، بحرین و یمن و سایر ملل منطقه درست همان گونه که اسراییل توصیه می کند، دخالت می کنند، دست به کشتار و بمباران می زنند، از تروریسم و جریان های تکفیری حمایت می کنند و آتش نفاق و تفرقه و واگرایی و هم ستیزی را میان فرقه های مختلف امت اسلام بر پا می دارند.
لذا، اولین هدف عربستان سعودی و به تبع آن شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب از این اقدام خدمت به رژیم صهیونیستی و نزدیکی به آمریکا و هم پیمانانش است، همانگونه که رسانه های صهیونیستی تاکید کردند که کشورهای عربی با قراردادن حزب الله در لیست سازمان های تروریستی، موضعی همسو با رژیم صهیونیستی اتخاذ کردند و روزنامه صهیونیستی معاریو در این باره نوشت که این اقدام شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب دستاوردی بزرگ برای «اسرائیل» است.
دلیل دیگر این اقدام را می توان حملات شدید سید حسن نصرالله به عربستان سعودی دانست که آخرین حمله از این دست، سخنرانی روز سه شنبه وی در تلویزیون و انتقاد شدیدش از عربستان به خاطر کشتار مردم یمن و بمباران مدارس، بیمارستان ها و مساجد و مراکز خرید عمومی و روستاهای این کشور بود که در آن گفت: جهان در برابر این جنایات سکوت اختیار کرده اما ما نمی توانیم، بیش از این ساکت بمانیم، اگر جرم ما همین ساکت نبودن و اعتراض به عربستان بوده که ما به ان افتخار می کنیم... ملت مظلوم یمن تنهاست و درمظلومیت از ملت فلسطین نیز پیش افتاده است؛ ما همچنان به اعتراضهای خود ادامه خواهیم داد.
پیشروی های راهبردی نیروهای ارتش و مسلح سوریه با کمک رزمندگان حزب الله در سوریه عامل دیگر این اقدام عنوان شده است، چراکه این پیروزی ها به شدت ریاض و کشورهای هم پیمان آن را نگران کرده است.
از سوی دیگر، در این تردید وجود ندارد، این اقدام شورای همکاری خلیج فارس در راستای سیاست عربستان سعودی با هدف تشدید شکاف و اختلاف میان کشورهای سنی و شیعه منطقه است، دلیل این مدعا واکنش های مختلف و اغلب محکوم کننده اقدام عربستان از سوی کشورهای منطقه از جمله عمان، عراق، لبنان و الجزایر و تونس است که دو دستگی و شکاف موجود بین آنها به ویژه در میان کشورهای اهل سنت و شیعی را تشدید می کند.
طی 5 دهه اخیر حاکمیت آل سعود بر عربستان مشابه چنین اقدام و واکنشی از سوی این کشور مشاهده نشده و این بیانگر سردرگمی و جنون سیاسی سعودی هاست که در کنار ورشکستگی مالی و ورشکستگی سیاسی، موجب شده تا این کشور تعادل روانی خود را در عرصه منطقه ای از دست بدهد و به دلیل از دست دادن قدرت و توانمندی خود مجبور شده تا در این تصمیم کشورهای دیگر را نیز با خود همراه سازد.
از سوی دیگر، نگاهی به موازنه قوای حاکم بین عربستان و حزب الله تاکید می کند که حاکمان سعودی که خود را قدرت منطقه ای می دانند، چگونه از یک حزب به وحشت افتاده اند و تحرکات یک حزب چگونه یک حکومت را به وحشت انداخته است.
دیدگاه شما