به گزارش صبح الوند، بی تردید از دامان پاک اهل بیت علیهم السلام چهره هایی پر فروغ و شخصیت های بی بدیلی به جهان بشری عرضه شده که نامشان چون ستارگان درخشان در آسمان علم و فرزانگی و فضیلت و تقوا و ادب و معرفت مشعشع است و از وجود پربرکتشان جهان انسانی حظ و بهره ها برده است.
از میان این شمارگان، بانویی چون حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) است که حقا فاطمه ثانی لقب گرفت؛ بانویی که وارث و واجد کمالات انسان کامل است از اینرو امام صادق علیه السلام فرمودند«پس از مادرمان حضرت زهرا(س) تنها بانوی شفیعه روز جزا است.»
بانویی که خورشید وجودش قرن هاست تشنگان معارف الهی از زلال چشمه سارش ایمان نوشیده اند و عارفان وصال حق با عبور و یا مجاورت حرمش، دامن دامن فرزانگی، عرفان و ادب چیده اند.
اول ذیقعده میلاد بانویی از سلاله نور است که از عنایات خاصه حضرت حق بربشریت و ایران خصوصا جامعه زنان و دختران بشمارمی آید. از جلالت و منزلتش همین بس که مضجع شریفش قرن هاست سجده گاه اولیاء الله و محل طواف هزاان هزار عاشق ربانی و عالم روحانی بوده و هست و افتخاری پایان ناپذیر برای بانوان که زن دربارگاه بوی وصل در گسترده منتشر می شود.
یکی از افتخارات نظام مقدس جمهوری اسلامی آراستن ایام و تزیین مناسبت ها به نام مبارک ائمه اطهار و اولاد اکرام ایشان است. زاد روز میلاد حضرت معصومه (س) نیز به نام روز دختر نامگذاری شد تا دختران این مرز و بوم مباهات کرده و دریابند که برای نیل به عنایت کامل و بندگی ناب، الگویی دخترانه از جنس نور و قداست و طهارت دارند که در زمین زندگی کرد ولی زمینی نشد و زمین را آسمان خود به گونه ای که در سراپرده حریم حرمش ملکوتیان تسبیح گوی هستند.
شایسته است دختران فخر نمایند و برخود ببالند که این نظر لطف خداوندگار بر آنهاست. لکن از اموری که نوعا چنین موضوعاتی را می تواند دستخوش آفات کند، گذر زمان و روز مرگی است. چرا اکه کم کم ضرورت ها و بایسته هایی که وجود چنین برنامه های فرهنگی را استلزام بخشیده، رو به فراموشی گذاشته و در نهایت به مسئله تشریفاتی و تبلیغاتی تبدیل می شود و هویتش را از دست می دهند.
روز دختر هم که چند سال است زینت بخش تقویم فرهنگی کشور شده مستلزم برنامه ریزی های هدفمند و اجراء مرحله ای بوده تا دخترانمان برکات این نامگذاری را حس کرده و خانواده ها و جامعه نیز فلسفه نامگذاری چنین روزی را با تمام ابعاد درک کنند.
اما با کمال تأسف شاهدیم که چنین وضعی پیش نیامده و نهادهای فرهنگی تقریبا یا تحقیقا حرکتی هدفمند و متناسب با این نامگذاری برای جامعه دختران صورت نداده اند، طبعا مرور زمان نیز موجب زوال پذیری و گم شدن ماهیت این روز گشته، پر واضح است در هر جامعه ای میزان تأثیرگذاری الگوها بستگی به اهمیتی دارد که در آن جامعه به آن الگوی خاص داده می شود.
هر نامگذداری می توانست و می تواند فرصتی باشد تا موجب احیاء الگوهای قدسی ناشناخته، ارزش های معرفی نشده و عمدتا بالقوه و فراموش شده در آن ایام باشد و نهایتا ادامه این روند به نهادینه شدن انگاره ها و ارزش ها بیانجامد.
از سویی دیگر می تواند تهدید باشد چرا که تبلیغ یک موضوع یا الگوی دینی بدون طراحی برنامه های هدفمند و متناسب با جامعه هدف و سپس ترکیب و امتزاج آن امر قدسی و انگاره ارزشی با اموری تبلیغی، بی هدف و بی ارزش و بعضا متناقض موجب می شود که در این میان نه معرفی الگو و نه احیاء ارزشی کرده باشیم؛ بلکه ماهیت چنین برنامه ای، معرفی الگویی ارائه شده که کاربرد کنونی نداشته و همچنان باید چنین الگوهایی در طاقچه تقدس زینت شده بمانند و صرفا به یک شی لوکس غیر قابل استفاده تبدیل شوند و دخترانمان نیز سردرگم و نیازمند یا مقلد الگوهای باطل باشند.
متأسفانه چنین اتفاقی در روز زن، روز جان، روز خانواده و ... به مرور روی داده است به عنوان نمونه در روز زن که روز تبلیغ الگوی فاطمی است به معرفی زنانی اقدام می شود که نه خود در حوزه خانواده ،نه در حوزه علم و معرفت، نه در حوزه مجاهدت و صبر و ... هیچ سنخیتی با حضرت زهرا (س) ندارند و این گسست همچنان گسل بین جامعه هدف و الگوها را عمیق تر کرده و چنین الگوهایی خودآگاه و یا ناخودآگاه ، کارآمدی کنونی را از دست می دهند یا به ناکار آمدی متهم می شوند.
معهذا لازم است بسیج جامعه زنان کشور به عنوان متولی مطالبات زنان و دختران به تبیین برخی از ضرورت ها و نیازها بپردازد:
1) اولین و مهم ترین نیاز، شکل گیری مرکزی با محوریت تبیین چارجوب های سبک زندگی دختر مسلمان برای رسیدن به اهداف زیر است :
- طراحی یک الگوی مشخص از سبک زندگی حضرت معصومه (س) متناسب با ضرورت های اکنونی برای دختران
- متمرکز کردن افراد صاحب فکر، پردغدغه و هوشمند و فعال و بصیر نسبت به ضرورت های و نیازهای جامعه هدف.
هدایت فعالیت همه فعالیت های این عرصه و شناسایی افراد مستعد، آموزش افراد مستعد جهت فعالیت های تئوریک مورد نیاز در این زمینه.
شمناسایی شاخص های بومی منتاسب و معین با مرکز و هدف های مذکور.
2) لزوم اصلاح ساختار آموزش و نظام آموزشی
کاملا بدیهی است که نقش زنان در تعالی انسان ها و تمدن سازی آینده و تحقق جامعه مهدوی، با عنایت به آیات و روایات تربیتی، بسیار حائز اهمیت است. لکن تعلیم و تربیت امروزی به هیچ وجه دختران ما را برای چنین نقش هایی آماده نمی کند.
یکسان سازی تعلیم و تربیت دختر و پسر از خانه تا مدرسه تا دانشگاه و محیط های اجتماعی که نوعا نه سنخیت با حدود و ثغور الهی دارد و نه مراعات می شود، نتوانسته و نخواهد توانست راه و رسم زندگی را به دختران ما بیاموزد. تعلیم و تربیت ما عمدتا وارداتی و متناسب با سبک زندگی لیبرالیستی است ، با چنین پرورش دختران ما هرگز به واقعیت درک وظایف الهی، آرمانی، انسانی و انقلابی تعریف شده در دین اسلام نخواهند رسید.
وجود تعارض بین آموزه های تربیت دینی و جامعه و مکان های آموزشی و کتب درسی و روش های معمول و متعارف در مراکز آموزشی، لزوما به اصطکاک آنها و نهایتا به استحاله دینی دختران منجر می شود.
مکان های آموزشی، خصوصا دانشگاه ها از استانداردهای قرآنی امنیت اخلاقی – روحی ایمان ، انسانی برای دختران ما برخورد دار نیستند. بطور کلی فقدان بستر مناسب برای رشد اخلاقی و فرهنگی، فکری، تربیتی و اجتماعی و علمی در مراکز آموزشی ما موجب آسیب های جدی شده است.
عدم توانمندی اولیاء و مربیان مراکز آموزشی، مضاف بر تهی بودن محتوای دروس از بایسته های دینی- قرآنی جامعه هدف در سطوح مختلف منتج بر خروج دخترانی با همان ناتوانایی ها شده ، از این روی، دختران ما در جهت شناخت فلسفه زندگی، راه و رسم صحیح آن، برخورد با مسایل، قابلیت حل مسائل... برخوردار از شناخت و قدرت تفکر و بطور کلی مکانیسم های مناسب نیستند.
فی الحال دختران ما در دنیایی به سر می برند و در جامعه ای رشد می کنند که با احتیاجات حقیقی دختران تطابق نیافته است و این مهم، محصول همان ساختار معیوب نظام آموزشی است.
3) لزوم اصلاح ساختار رسانه ای
دنیای دختران همواره با پیچیدگی و راز و رمز همراه است،قبل از اتمام دهه اول زندگی شان، شایستگی حضور به بارگاه قرب ربوبی و انجام فرایض و رعایت حدود و ثغور الهی را می یابند، که اینهمه مقدمه آنست که این موجود لطیف و سرشار از مواهب عاطفی و احساسات آگاهانه آماده پذیرش مسئولیت های مهم زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی می شود.
ازسویی از اساسی ترین مقوله های حیات بشری در همه دوران ها خصوصا دوران فعلی، مسئله توجه به تربیت دختران است و میزان توجه هر چه بیشتر به این مقوله، نشانگر نیازمندی دختران به برخورداری از تربیت خاص با الگو یا الگوهایی مناسب جهت رسیدن به سلامت همه جانبه، پویایی و تعالی است. دختران جوان ما امروز درمعرفی افراط ها و تفریط ها و عمدتا برخوردهای سلیقه ای با دین و آموزه های دینی در خانواده و جامعه هستند.
فاصله های فرهنگی و فکری نسل ها و گسست نسل ها، عدم آشنایی با آداب و اخلاق و احکام اسلام، سردرگمی در میان هویت های مختلط فرهنگی و دینی، فقدان یک الگوی جامع و قابل دسترس .. موجب شده دختران ما هنوز از پس چند سال نامگذاری این روز به نام دختر پیوستگی شایسته و بایسته با الگوی حضرت معصومه (س) نداشته و اصلا جهت ارتباطی نیز پیدا نکنند.
دختران ما نوعا با هویت مختلط رشد یافته اند و نظام و رسانه ای ما دقیقا سوگیری هدفمند و مرتبط با نیاز دختر مسلمان نداشته و عمدتا با برنامه ها گستره ای، بدون هدف و اغلب متناقض با الگوی دختر مسلمان باشد.
رواج دجال های دیجیتالی، کتب ضاله و ضد اخلاقی و دین و سهل الوصول بودن آنها از یک سو و فقدان با کمبود محصولات فرهنگی مناسب دختران و کاربرد افسار گسیخته و بی ضابطه واژه آزادی موجب آسیب های جدی به ساحت دختران و درهم آمیختگی رفتار آنان گشته است.
لذا ضرورت دارد رسانه ها بخشی از تلاش هایشان را معطوف برنامه ریزی و اجرای هدفمند در جهت رشد و تعالی دختران از کودکی تا نوجوانی و جوانی مطابق با الگوی اسلامی بنماید.
لازم است نظام رسانه هماهنگ و منسجم و در عین حال علمی، تخصصی و به روز و متناسب با شناخت کامل و جامع جامعه هدف تمرکز برای این مهم شده و آموزه ها و انگاره های قدسی اسلام عزیز را با مکانیسم هنر لکن ارزشمند و متناسب با نیاز دختران عرضه نماید.
لازم است برخی از ظرفیت شبکه های تلویزیونی و رادیویی اعضا را تمرکز برنیاز های حقیقی و صحیح و واقعی دختران شود.
4) ضرورت ایجاد گفتمان در مراکز علمی و مجامع مذهبی مرتبط با این نیاز (رفع فاصله وضع موجود با وضع مطلوب که همانا رسیدن به الگوی حضرت معصومه (س) است، تا اینکه به یک گفتمان رایج تبدیل شده تا به مرور گسل ها، اصلاح و برطرف شود.
5) لزوم توجه تعمیقی مسولان خصوصا مسئولان فرهنگی و نهادهای مرتبط به آسیب های امروز که دخترانمان را در موضوع تربیت، اخلاق، ایمان، مسئولیت پذیری، انتخاب همسر، علم آموزی، تربیت فرزند و ... تهدید می کند و استلزم فعالیت های تخصصی در سطوح مختلف خصوصا اساتید حوزه و دانشگاه در شناخت مواضع آسیب زا و راه های درمان آن صورت گیرد تا هم از هدر رفت جنبه های بالقوه و موجود در این ایام مبارک جلوگیری شود هم از فرصت های فراهم شده بهره گیری شود هم جلو گسترش آفات موجود شده و از تخریب و سیعتر جلوگیری کند.
این مقال کوتاه مجالی بود مختصر و ان شاء الله مفید که صد البته نیازمند تفصیل و نقشه راهی مشروح است.
دیدگاه شما