به گزارش صبح الوند به نقل از مهر، روایت هنرهای ازیادرفته، حکایت هنرمندانی است که در گوشهای بیصدا چکش به ساز زندگیشان میزنند و فوتوفن عشق و هنر را بر ذهن مینشانند. هنرمندانی که خاک را هنر کیمیا میکنند و با سرانگشتان خود سوزن به تن فراموشی زده و نقش برجسته جلوی دیدگان میآورند.
آنانی که با صبوری رج به رج سرمه ماندگاری به چشم هنر میکشند و در هنگامه ثبت تاریخ، نفسهای آخر خود زیر چترهای نادیده گرفته شدن میکشند و خودشان را «آخرین بازمانده» مینامند.
از شمال تا جنوب، از غرب تا شرق و از قلب ایرانزمین که بگذری این هنر زنان و مردان سرزمین ایران است که شگفتی و نور میافشاند و تو را با آثاری آشنا میکند که در پستوهای قدیمی خاک میخورند و غمناک به انتظار یک نگاه نشستهاند.
اگر میخواهی به دیدار هنر مردمان ایرانزمین بروی بهتر است از بازار سنت و تاریخ، همانجا که صدای مسگری با قلمزنی خاتمکاران در چلهکشی قالیبافان هنگامه نمدمالی در سرزمین حصیر سازان که پایبند موج بافی و میناکاری میشود و عبای عشق به تن میکند و نوای ذوب شدن آهن آهنگران به گوش میرسد بگذری و سلامی کنی به آخرین بازماندگانی که تا رمق آخر وفادار به هنرهایشان ماندهاند.
از درشتی با «ریزهکاری» تا اکران «آخرین بازمانده»
برای دیدن هنرهایی که زیبا نشستهاند در قاب زندگی به دیار بالابلند آذربایجان غربی باید بروی، همانجا که هنر «ریزهکاری»، چوب نامهربانیها را میخورد و دیگر در عصای دست پدربزرگ و یا قاب آینهها نقش ندارد. هنری که نیمقرن تلاش استادکار ۶۵ سالهاش را با خود دارد و از مشتریهایی میگوید که به بازار مدرن پریدند.
با حسرت از خُرد شدن ریزهکاری چوب، راهی دیار «قابچی»ها میشوی و از روسری نقش دار زنان آذری سراغی میگیری، در آذربایجان شرقی این «باتیک» است که دیگر روی شال و روسری بانوان این استان دیده نمیشود. هنری که قدمتی ۵۰۰ ساله دارد و در نوازش ناملایمات آب میرود.
اما در کنار آن به برادرانی خسته نباشید میگویی که به داد «سفال سفید» رسیدند و تا حدودی روزگار سیاهش را مرهم نهادند. «قابچی» ها که بازمانده و درمانگر سفالگری با خاک سفید هستند و هنرشان را به خاک رسانده و آبیاری کرده و به کوره استعداد میسپارند.
از اینها که بگذری این ناله «دار قالی» اردبیل است که به گوش میرسد و رنگباختگی «شال و مفرش» است که دیده میشود. هنرهایی که بوسه بر دستان هنرمندان میزدند و زمانی زحمت تزیین خانهها را به دوش میکشیدند.
از طرفی دیگر گویا داغ هنر ماندنی است چراکه در بازار نمدمالان این «عباس نمادی» است که در محله چراغعلی اردبیل سوسوی نمد را روشن نگهداشته است.
کمی پایینتر که بیایی این آخرین بازماندگان دیار زنجان هستند که روی صحنه صنایعدستی نقشآفرینی میکنند، هنرمندانی چون «آقا عیسی» در لابهلای نخها و فرشهای وصله شده و یا «مرادلو» آن جوان مسگر که آنقدر بر مس کوبیده که دیگر نمیشنود.
رنج نامه «امیر برقزدگان» و «شهریار میناگر»
درگذر از غرب کشور این فریاد «سفیدگری» در کردستان است که از سیاهی درآمده و به یاری دیگر هنرهای ریشهداری همچون جاجیم، گلیم و چاقوسازی میرود که شناسنامه ندارند ولی احیاگر دارند و اینجا درست در بازار سفیدگران است که خبر از روزگار سیاه دار چهل رنگ «فرش پولادین» بیجار نجوا میشود و قامت این هنر که زیر پا میرود خم میشود.
اما در بازار تاریخی همدان آنچه میبینی گرهی است که در کار هنر اصیل صفوی افتاده است. «گره چینی» که به چوب زده میشود و این روزها دیگر درِ هیچ خانهای روی پاشنه چوبی نمیچرخد. هنری که «امیر برقزدگان» را رکورددار ساخت منبرهای چوبی کرد.
در دیار کرمانشاهان خبر از فراموشی هنری چند هزارساله میرسد، «موج بافی»؛ هنری که دیگر تاروپودی ندارد و این بوی تنهایی «ناصر علیئی» است که در سرسرای موج بافان پیچیده است.
کمی پایینتر این «عبا بافی» ایلام است که رنج میبافد و از سه ماه ریسندگی برای پوشیده شدن میگوید. پارچهای که از پشم شتر بافته میشود و با دستان هنرمندانی چون «شنبه ذوالفقاری» معجون حیات مینوشد.
در لرستان میان عشایر که بروی این صدای زمزمههای زنانی است که مَشک میزنند و آرزوهایشان را با نغمههای کار به دشت میدهند. آرزوهایی که روایتی دارد سیاه و نقرهای، هنری که روی بوم «سیاهچادر» و «ورشو» زر میشود.
سیاهچادری که با دستان هنرمند زنان عشایر برپا میشود و ورشویی که آنقدر با دستان هنرمندانی چون «شهریار میناگر» چکشکاری میشود که زینت میبیند.
جهنم فراموشی خنکترین کفش دنیا و باخت «وطنی» به «جین»
به سمت هنرهای دستی مرکز کشور که حرکت کنی این افسانه «فرش آهنین» در اراک است که بر گردونه زبان میچرخد و از سکوت نشسته بر حجره «حاجآقا آستانه» خبر میدهد. همان حجرهای که با ریزبینی نقش را طراحی میکرد و رنگ زندگی میپاشید.
در قم اما خنکترین کفش دنیا را به پا میکنی و «روح اله مرادی» آن گیوهدوزی را میبینی که از آخرین تلاشهایش برای ماندگاری این هنر میگوید.
کمی بیشتر دقت کنی پایشکسته «گچبری دستی» تو را یاد نقوش گل، گیاه و اشکال هندسی در سقف خانهها و دیوارها میاندازد و بعدازآن کاشیهای لاجوردی به ذهنت میآید و برای این هنری که در دل زمان جامانده دست امیدواری تکان میدهی و آخرین هنر این منطقه همان سفالی است که در کوره بیتوجهی پخته میشود و با دستان هنرمند جامانده، «رضا سرکار پور» نقش میگیرد.
در پایتخت ایرانزمین گذرت به هنری میافتد که به شیشه شکل میدهد، سرای «شیشهگری» که از تهران تا ونیز اعتبار دارد ولی شیشه عمرش در حال ترک خوردن است. نگاهت به چینیهایی میافتد که سراغ «میناکاری» هم آمدهاند و عیار و اعتبار نقاشی که ۹۰۰ سال پاک نمیشود را به بازی گرفتهاند.
کمی آنطرفتر از پایتخت به البرز میرسی و هنری را میبینی که آوازهاش تا اروپا هم رسید. هنر «کاشیکاری» که با دستان «اصغر کاشی تراش اصفهانی» رنگ عشق گرفت و به کاخ سعدآباد، موزه باغ ملی و سردر وزارت خارجه پر کشید.
در قزوین این آسمان ابری «نمنم دوزی» و دریای مواج «موج بافی» است که گلایه میکند و از قهر «شلیته» با هنر «پن بافی» و زار زدن «زره و کلاهخود» با بیتدبیری و حمایت نشدن از قلمدانهای «پاپیه ماشه» در پایتخت خوشنویسی ایران خبر میدهد.
کمی بعد سفرههای خالی از «کرباسبافی» رو میشوند و در کنار آن «شلوار وطنی» میدان رقابت را به جین خارجی واگذار میکند. اینجا «ژنده بافی» هم به موکت پلاستیکی باخته و «مفرش ها» از سیاهچادر عشایر گریختهاند.
من ماندهام و حجرهام
قدمهایت را که تندتر کنی در سرای «موج بافان» قزوین این «احمد بامشاد» است که میگوید «من ماندهام و حجرهام.»
از مرکز به سمت قلب ایرانزمین که بروی به پایتخت «کاغذسازی» ایران میرسی همانجایی که «نرگس کریمی» این بانوی بازمانده از دنیای کاغذ، سوغات فرنگی را عامل خطخطی شدن هنر کاغذسازی میداند.
لباسهای تزئینی را که به یاد بیاوری یاد «گلابتون» اصفهان میافتی، همانکه رخسارش زرد است و در حال احتضار؛ حال و احوالی که در راسته «ورشو» و «قفل سازی» هم تکرار شده است.
درست کنار قلب ایران صدای اسبی میآید که میگویند بدون سوارکارش میمیرد. در سمنان این «اسب چوبی» است که از کورس رقابت با زمانه جا مانده و تنها یک بازمانده دارد.
پایت به خاک دامغان و شاهرود که برسد این بوی کورههای «سفال» در چرخش دستان هنرمندان مست و سرخوشت میکند.
اما در شهر خشتی جهان حکایت «زنجیری» نقل زبان است که در پوست گردو جا میشد، «زنجیربافی» اردکان یزد که دوامی دارد بهاندازه قدمت آن؛ در قسمتی دیگر در حاشیه یزد «گیوهبافی» خوابرفته است و بهپای چینیها اندازه شد.
رد هندیها هم در بازار «ترمه» پیدا شده و این پارچه گرانبهای ایرانی از عیار افتاده است. در گوشهای دنج دار سادهای برپاست که با دستان «چهار پیرمرد» چلهکشی شده است، به سراغ هنرنمایی زنی میروی که حاصل آن «دارایی» میشود و زمانی سرگل جهاز نوعروسان بوده است.
یکی یکدانه بازار نمد
در سفر به خوزستان به عروسکهای دامن رنگی عشایر خیره میشوی و شاید «بازبازکی» را برای کودکت خریدی و آنطرفتر با نوای ساز «رباب» شادی کنان به سمت ورشو سازان و نمدمالان میروی و آنوقت است که میفهمی بهترین «بِشت» کجا به تن مردان عرب مینشیند.
سپس به سراغ «احمد محمدیان نژاد»، یکی یکدانه بازار نمد میروی و ۲۰۰ ضربه برای یک لقمه حلال را میشماری.
در چهارمحال و بختیاری است که از آب رفتن «متقال» باخبر میشوی و پارچههای صنعتی را میبینی که نساجی سنتی را دور زدهاند و همین اشک «عشرت منافیان» این آخرین بازمانده متقال بافی را درآورده است.
کمی پایینتر این مرگ همزاد کوچ عشایر در کهگیلویه و بویراحمد است که صدا کرده و سیاهبختی را به زیر «چادر سفید» برده است. اگر به زیر پاهایت در چادرهای عشایر نگاه کنی مرثیه آخرین بافندگان «گبه و جاجیم» را میشنوی و قصه زنانی را به دار گوشهایت میآویزی که رنج میبافند.
روایت منبت و خاتم و جهله ۵ هزار ساله
بوشهر را باید با «لنج سازی» بشناسی همان لنجی که ناخداها را روانه دریا میکرد ولی امروز میبینی قدیمیترین هنر دریانوردی هم غرق شد و نان لنج سازان آجر است. سپس مرغوبترین «عبا» را پیدا میکنی که در روستاها بافته میشود و چشم شیخنشینها را به خود گرفته است.
با لنج به پایتخت «منبت و خاتمکاری» روانه میشوی و قدیمیترین «جوک» را در مسجد تاریخی فارس میبینی و آنوقت است که برای احوالپرسی از روزگار «خاتم» از سر گذر عدلو تا خانه سعادت راهی شده و شنونده روایت استخوانی میشوی که لای زخم خاتم کاری مانده است.
در هرمزگان این «جهله» ۵ هزارساله است که سر راهت قرار میگیرد، همان کوزه آبخوری که وقت نوشیدن آب طعم «یخ در بهشت» را میداد و حالا این «آبسردکن» عصر باستان مشتری ندارد. در این دیار یاد «چادرشب بافی»، هنر زنان بندری میافتی و افسوس را با حرص قورت میدهی.
کمی بالاتر گوش شنوا باید داشته باشی تا صدای چکش «مسگرها» در بازار مسگرهای کرمان را بشنوی، هنری که چینیها آن را نقرهداغ کردهاند و آخرین رمقهای «حسن اشرف زاده» این بازمانده مسگری را به شماره انداختهاند.
گرچه هنوز صدای بازار مسگران در گوشت نجوا میکند اما این پارچههای پنجهزارساله شهر سوخته هستند که از گره در کار قدیمیترین فرش دنیا در سیستان و بلوچستان میگویند همان هنری که زنان روستانشین و عشایر جنوب شرق با عشق آن را میبافتند.
پرکشیدن مینای برخاسته از آتش و خاک
از شهر سوخته به شمال شرق کشور که بروی این آوازه «چپت» است که در خراسان جنوبی میپیچد و گامهای لرزان «گالش» و «پاشنه استخوانی» را که میبینی بوسه بر دستان هنرمندان کفش دوز بیرجندی میزنی.
سپس راهی کوچهپسکوچههای حکیم نزاری میشوی و سراغ «محمد حمیدی نژاد» پدری میروی که دستبهعصا کار دل میکند.
در شهر آفتاب این «مینا»ی برخاسته از آتش و خاک است که از خانهها پر میکشد و هنرمندان خراسان رضوی را نالان کرده است. هنری که قدمتی دارد بهاندازه تاریخ و بازماندهای دارد به نام «فرید فرقانی» که عاشق طرح است و نقش.
پرواز «گلیمچه» ۶ هزارساله و گام لرزان «چموش»
در سرسبزی گلستان این مردان بی چارق هستند که با اسبهای بی زین به بند آمدن نفسهای «شیشهگری» مینگرند و تو میبینی که سوزن «بیلش دوزان» چگونه آن «رضوانی پوستیندوز» را در بزم فراموشی مسگری به منزل «خاله رحیمه» همانکه احیا میکند هنر تاریخی را میبرد و لباس تلاش میدوزد.
در چند قدمی خود در گنبدکاووس امتداد نگاهت از نقش روی زیورآلات ترکمن به انگشتهای «خانی تکی» میرسد همان مردی که ۶۰ سال با زیورآلات زندگی کرده است. سپس کلاهی را برمیداری که سر دختران ترکمن رفت.
در دیار مازندران آنچه میبینی «گلیمچه» ۶ هزارسالهای است که پرواز میکند و از «متکازینی» میگوید که به «انسیه و فاطمه» تکیه زده است. در پرواز گلیمچه متکازین این زمین خوردن «فرش کلاردشت» است که دوستداران هنر دیرین این دیار را نگران کرده است.
بعدازآن است که به دنبال «نمدمالان» میروی اما فقط دستهای پینهبسته «یحیی شاه نظری» است که روی نمد درد را مینویسند.
در شهر افسونگر ایرانزمین «چموش» را پایت میکنی، همان کفش زیبای رشتی که نه دوخت دارد و نه میخ و امروز با مشکلات جفت شده است. اینجا «حسین رحمانی» هم از نگرانیهایش برای نمدمالی میگوید تا روایت این هنر قدیمی حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
هنر و هنرمندانی فراموش شده
در پایان سفر گنجینه سوغاتیهایت را باید در موزه دلت جایدهی و لحظهبهلحظهاش را برای دیگران روایت کنی. از دستانی بگویی که سوزن میزدند و پوشینه برای تاریخ میبافتند و یا بازوانی که محکم بر نمدها میزدند و زیرانداز میانداختند زیر پاهای تاریخ.
یا سیاهچادرهایی برپا کنی به یاد عشایر و خاتم و منبت و زیورآلات پر از احساس عشق را در ویترین ماندگاری به نمایش بگذاری و از زنان و مردانی بگویی که آوردگاه استعداد و هنر این سرزمین بودند و حالا در گوشه ای خاموش در حال فراموشی هستند.
در جداول زیر نمایهای از وضعیت هنرهای از یاد رفته استانهای مختلف ایران اعم از معرفی و راهکارهای حفظ و احیای آنها میآید که می تواند دستمایه ای برای محققان، مسئولان و دست اندرکاران این حوزه باشد. برای خواندن گزارشهای تفصیلی و تکمیلی در پرونده هنرهای از یاد رفته خبرگزاری مهر اینجا کلیک کنید.
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
قزوین |
پنبافی |
این هنر از زیرمجموعه منسوجات سنتی است که با نخ ابریشم و پنبه در شکل اولیه خود اجرا میشده و در سالهای بعد به دلیل دسترسی نداشتن به این نخها استفاده از کاموا جایگزین شده است. پنبافی نوعی بافندگی است که محصولات آن نوارهایی با عرضهای متفاوت است که بر اساس علایق شخصی در حاشیه دامن و پیراهنهای سنتی و گاه بهعنوان شال مورد استفاده قرار میگیرد |
بهتازگی با همت خانه صنایعدستی نسبت به احیای این هنر اقداماتی صورت گرفته است
|
با تغییر کاربری و بهرهگیری از نوع بافت تزیینی در حاشیه لباسها و سایر منسوجات |
موج بافی |
نوعی دستبافت سنتی که به دلیل طرحهای زیگزاگ که بر روی پارچه نقش میبندد به این هنر نساجی موج میگویند.
|
محدودشده به بافتههای کارگاه احمد بامشاد تنها هنرمند بازمانده |
حمایت از این هنر در یکی از مغازههای ساختمانهای «دایی» غرفهای را به آقای بامشاد اختصاص دادیم و برای فروش محصولات نیز حمایتهایی را داشتیم، هنرآموزانی که به موج بافی علاقه دارند نیز میتوانند از کلاسهایی که در میراث فرهنگی برگزار میشود استفاده کنند. تبلیغ در ادارات و در بین مردم برای خرید هدایا از اجناس صنایعدستی تولیدشده یکی دیگر از برنامههای حمایتی سازمان از هنرمندان این رشته بوده است.
|
|
پاپیه ماشه |
پاپیه لغت فرانسوی به معنای کاغذ است و ماشه به معنای مچاله کردن است، این کلمه در فرهنگ لغت به معنای کاغذ فشرده است. پاپیه ماشه معمولاً اشیایی مقوایی هستند که سطح آنها با تزیین و لاک مخصوص پوشش یافته است |
سید احمد عقیلی تنها استادکار پاپیه ماشه استان و یکی از معدود نگارگران مکتب نگارگری قزوین که سالهای سال عمر خود را صرف زنده نگهداشتن این هنر کرده، این روزها خانهنشین شده است و بهتنهایی رموز این هنر را در سینه نگاه داشته است.
|
هرچند این هنرمند قزوینی با تغییر قالبها به جعبههای جواهر، قاب آیینه و سایر موارد کاربردیتر رو آورده است ولی هنوز گمان دارد که بازار باهنرهای اصیل بیگانه است و با توجه به مهارتهای پیچیدهای که در این هنر بهکار گرفته میشود قیمتها هنوز برای مشتری سنگین است و مسئولان استانی هم حتی حاضر نیستند در قالب هدایای فرهنگی این هنر را ترویج کنند. |
|
زره بافی |
زره از دیرباز بهعنوان یکی از ادوات جنگی مورداستفاده قرار میگرفت و در قرون معاصر با پیوند این هنر به آیین تعزیهخوانی طراحی و نوع ساخت آن دستخوش تغییر شد و بهعنوان بخشی از لباس تعزیهخوانان شد. هنری که از درهمتنیده شدن مفتولهای فلزی به شکل کلاه و زره درآمده و از عصر شاهطهماسب اول تا حال با تکیه بر اعتقادات و باورهای این سرزمین شیعی دستبهدست، به امانت به عصر معاصر رسیده است.
|
|
اگر این هنر هم مانند گلیمبافی و سفالگری و... بهعنوان یک حرفه معرفی شود و علاقهمندان با گذراندن دورههای آموزشی بتوانند در این زمینه فعالیت کنند و بهصورت یک شغل دربیاید و رسانهها و صداوسیما باید در معرفی این هنر مارا یاری کنند تا مردم را به این هنر جذب کنیم.
|
|
نمنم دوزی |
نوعی از رودوزیهای سنتی که با استفاده از انواع دوخت و گرههای دستی و بهکارگیری منجوق های فلزی در تزیین پارچهها، جای شانه و آیینه و مهر مورد استفاده قرار میگرفت و معمولاً توسط دختران جوان دم بخت بهعنوان تحفهای ارزشمند در جهیزیه دوخته میشد، ازآنجاکه دوخت این اثر دستدوز نیاز به ظرافت و دقّت فراوان دارد، تولید آن آرامآرام و نم نم جلو میرود؛ به همین دلیل به آن نم نم دوزی میگویند |
هرچند در حال حاضر برخی از افراد کارآموز با بهرهگیری از فنهای خاص سعی در پیاده کردن نمونههای مشابه در موزه شهر دارند ولی نوع دوخت و سختی و ویژگیهای خاص این هنر هنوز نتوانسته کارهای تولیدی را به کاری بهجای مانده نزدیک کند. |
بهزعم وی کمحوصلگی انسان معاصر و گرفتاریهای روزمره او را از پرداختن به هنرهای زمان بری چون «نم نم دوزی» دور کرده است و از سویی وجود کارهای ارزان و بیکیفیت چینی و پاکستانی در بازار رودوزیهای سنتی رقابت را برای هنرهای سنتی اصیل سخت کرده است که باید با واردات این محصولات با جدیت باید برخورد شود. |
|
کرباسبافی |
یکی از دست بافتههای منطقه الموت است که تمام مراحل کار مانند چله کشی، رنگرزی و حتی ابزار و تجهیزات و بافت مانند چادرشب است و مواد اولیه آنهم نخ پنبهای است. |
جامعه علاقهای به استفاده از این نوع بافت منسوخشده ندارد |
به نظر میرسد از ابزار تولید این هنر چیزی بهجا نمانده و هنروران آن نیز همچون هنرشان در پهنه خاک خوابیدهاند و هیچ سند مکتوبی از روش تهیه آن در دست نیست. |
|
وطنی |
«وطنی» نوعی از بافت سنتی است که در کارگاههای پاچال بافی در روستاهای الموت تهیه و در بافت آن از چهار ورد بهره گرفته میشد و هنگام بافت جناقی یا هفت هشتی به وجود میآمد. جنس پارچه از پنبه و پهنای آن حدود ۳۵ سانتیمتر بود و گاه با طرح راهراه در دورنگ بافته میشد. |
نداشتن کاربرد در زندگی امروزی و تغییر ذائقه مردم و گرایش به منسوجات صنعتی |
به گفته محمد الموتی صاحب یکی از انجمنهای بوم گردی منطقه الموت احیای این هنرها با توجه به از بین رفتن تمام ابزار موردنیاز غیرممکن است و حتی امروز دیگر نمیتوان نمونههای از این پارچهها را دید ولی با برگشت و احیای این هنرها به زادگاهشان و همسو کردن با ذائقه و کاربری دلخواه بتوان به توسعه گردشگری در منطقه نیز کمک کرد. |
|
ژنده بافی |
. ژنده بافی یکی از دست بافتههای استان قزوین که در منطقه بویینزهرا به زبان محلی به کوینه و در الموت به «جل» معروف است بر روی دستگاه جاجیم بافته میشود و در بافت آن از موی بز نیز استفادهشده است».ژنده» ازنظر جنس نسبت به دست بافتههای دیگر ضخیمتر است و گلیم ژنده با نخ پنبه چله کشی میشود و پود آن را پارچههای کهنه شکافته شده به عرض ۱ و ۱.۵ سانتیمتر تشکیل میدهد و نحوه بافت و ابزارآلات و تجهیزات آن مانند گلیم است. |
تغییر ذائقه و گرایش به زیراندازهای صنعتی مثل موکتها |
این نوع زیرانداز با استفاده از پارچههای متنوع لباسهای کهنه شکافته شده بهعنوان پود، از تنوع رنگ بالایی برخوردار است که بهعنوان هنری که در سالهای اخیر از دورریختنی خلق شده، سبکهای تازه و خلاقانهای را به این دست از هنر اضافه میکند. ضمن اینکه با ایجاد ارزشافزوده بالا در این هنر میتوان از ظرفیت موجود بهعنوان یک بستر مناسب برای رونق دادن به این هنر از بین رفته بهره برد |
|
مفرش |
یکی از بافتههای سهبعدی است که غالباً به مکعب مستطیل از جنس بافتههای گلیم بافت است. این بافته در منطقه طارم رواج داشته و درواقع در بین عشایر منطقه بهعنوان بزرگترین محفظه عشایر کاربرد داشته و این بافت یکی از وسایل و ابزار مهم درمعیشت نوع کوچ روی محسوب میشود. |
|
در حال حاضر میتواند در صورت احیا در صنایع بستهبندی بهعنوان یک ابراز مهم در ارائه محصول به کار آید ضمن آنکه کاربرد تزیینی و استفاده ابزاری از آن بهعنوان صندوقهای چوبی صنعتی دارد که در حال حاضر در خانواده محل نگهداری اشیا و لباسها و حتی بخشی از دکور منزل محسوب میشود به کار آید. |
|
مسگری |
یکی از حرفههای سنتی است که در آن صنعتگر با چکشکاری با ابزار مختلف، ظروف متنوعی میسازد که کاربرد عمومی داشته است، محصول عمده مسگر ظروفی با شکلها و اندازههای گوناگون است که از یکتکه مس چکشکاری شده به دست میآید که بر روی سندانهایی که در انواع مختلف در زمین فرورفته با چکش شکل میگیرد. |
ورود ظروف تفلون و چدن و لعابی و ... به بازار و البته در سالهای اخیر رونق ورود کالاهای چینی بیکیفیت و گرانی محصول تمامشده و ورود ظروف مسی ماشینی در بازار استانهای همسایه موجب برچیده شدن این هنر در استان شد این هنر به قلم کاری بر روی ظروف مسی محدود شد. |
با توجه به رواج هنر در برخی از استانهای کشور و وجود ابراز آلات کار و دسترسی به شیوههای اجرا امکان احیای این هنر بهعنوان یکی از توصیههای طب سنتی و حتی جنبه تزیینی میتواند موردتوجه قرار گیرد.
|
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
همدان |
گره چینی چوب |
گرههای هندسی چوبی طبق اصول و قواعد خاصی در کنار هم قرار میگیرد تا هنری زیبا خلق شود |
تنها یک کارگاه در همدان فعال است |
تغییر کاری و آموزش به علاقهمندان برای ادامه این هنر |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
مازندران |
نمدمالی |
گلیمچه متکازین از دست بافتههای سنتی است که تاروپود آن از پشم و کرک است رنگ زمینه تکرنگ بوده که در حین بافت با روش پود گذاری مضاعف نقش اندازی میشود. |
هنوز زنده است |
لزوم حمایتهای تسهیلاتی و تأمین تجهیزات مناسب |
فرش کلاردشت |
فرش کلاردشت با قدمتی ۳۰۰ ساله یک هنر سنتی به شمار میآید که با مهاجرت اقوام کرد کرمانشاه و لرها به این منطقه رواج یافت، مردم محلی ساکن در کلاردشت بهاتفاق این مهاجران، با تلفیق مواد اولیه حاصل از تولیدات دامی و کشاورزی، باذوق و مهارت هنری، محصولات بینظیری مانند فرش را عرضه کردند. |
درحال فراموشی |
ارائه آموزش به علاقهمندان و تأمین امکانات |
|
گلیمچه متکازین |
نمدمالی در بیشتر مناطق استان مازندران بهخصوص در منطقه کجور و روستاهای اطراف رامسر رواج دارد. ماده اصلی نمد پشم گوسفند و به رنگهای طبیعی مانند سفید و سیاه و قهوهای و برای نقش اندازی آن از پشمهای رنگشده شیمیایی بهره میگیرند. |
درحال فراموششدن است |
تغییر کاربری و ارائه آموزش به علاقهمندان |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
اصفهان |
گلابتونسازی |
در سده سوم پیش از میلاد زردوزی و تولید پارچههای زربفت در ایران رواج داشته و ایرانیان بهوسیله نخهای زرین که به ظرافت تابیدهشده بود تصویر برگ مو و پیچک را بر روی پارچه پشمی دوخته و در قرنهای بعد سوزندوزیهای بیزانس، همسایه ایران، تقلیدی از فرآوردههای ایران با مرغوبیتی بیشتر و رنگهایی خیرهکننده بوده است. |
هماکنون از نخهای گلابتون که فقط توسط یک نفر در استان اصفهان تولید میشود، برای زریبافی استفاده میشود که البته پارچههای زریبافی نیز برای قرار دادن در موزه از سوی میراث فرهنگی استان به این کارگاه سفارش داده میشود |
به دلیل استفاده از طلا و نقره در این هنر و گرانی این فلزات، دیگر این نخها در بازار به فروش نمیرسد و تنها برای استفاده موزهای مقدار کمی از این نخها در اصفهان تولید میشود. |
کاغذسازی |
هنر تهیه کاغذ به شکل سنتی با ماندگاری بالا نسبت به کاغذهای معمولی است و خمیر کاغذ از الیاف گیاهی مانند کتان، کنف یا پنبه و ابریشم با کوبیدن توسط دستگاهی خاص برای کوبیدن به دست میآید. |
آخرین کارگاه تولید کاغذ در ایران بانام کاغذ ترمه اصفهان گویا حدود ۱۰۰ سال پیش کاملاً از میان میرود. |
هنر کاغذسازی در اواخر دوران قاجار با توجه به روابط خوب ایران و اروپا ازمیانرفته است؛ در این دوران تولیدات انبوه کاغذهای خوب توسط کارخانهها باقیمت کم از فرنگ وارد ایران میشد و این در حالی است که کاغذ دستساز به دلیل قیمت زیاد جوابگوی میزان افراد کتابخوان این دوران و چاپ انبوه کتابها نبود و همین عامل سبب شد تا کارگاههای کاغذسازی کاهش یابد بهگونهای که اکنون تنها یک نفر این هنر را احیا کرده است. |
|
ورشوسازی |
ساخت و تهیه انواع ظروف از جنس ورشو که خود آلیاژی از جنس ۲۰درصد نیکل، ۳۵ درصد روی، ۴۵ درصد مس است. |
به دلیل نایاب بودن مواداولیه این هنر، هنرمندان و صنعتگران این رشته با کمبود و نبود فلز ورشو مواجه هستند که همین موضوع سبب شده تا ساخت فلز ورشو مانند گذشته در اصفهان تداوم نداشته باشد و بیشتر از فلزات وارداتی یا ساخت کارخانهها برای قلمزنی استفاده میشود. |
قرار نگرفتن هنرمندان این عرصه تحت پوشش بیمه و نیز رواج کارگاههای صنعتی ساخت فلز بهجای کارگاه سنتی که بر سرعت کار و کاهش قیمت فلز تأثیر گذاشته، سبب شده تا کارگاههای ساخت ورشو مانند قبل چندان مورد استقبال هنرمندان قلمزنی قرار نگیرد. |
|
قفل سازی |
مواد اولیه مورد استفاده در ساخت قفلها فولاد، آهن و آلیاژهای آن است. برای ساخت قفل ابتدا ورق و مفتول آهنی یا فولادی را در ضخامتهای مختلف آماده میکنند. سپس متناسب با طرح محفظه و اجزای داخلی قفل مواد اولیه را برش میزنند و قوطی یا محفظه قفل را پس از خمکاری ورقه برش خورده، لحیم و درزگیری کرده و قطعات داخلی قفل را سوهانکاری میکنند و متناسب با نوع قفل بدنه اصلی را سوراخکاری و قطعات مختلف شامل شامل دسته فنر و تیغه را به هم پرچ میکنند. و آن را اسیدکاری کرده و پرداخت نهایی روی آن انجام میشود. |
به دلیل کاربری تزئینی این هنر، در حال حاضر کارگاههای ساخت قفل در اصفهان رواج ندارد و قفلهای ساخت کارگاههای صنعتی جای این قفلها را در بازار گرفته است |
کاربردی نبودن این هنر در زندگی امروزی به دلیل تغییر سبک زندگی، قفلسازی را با رکود مواجه ساخته است بهگونهای که تنها راه احیاء این هنر ساخت دستسازهایی از قفل برای نمایش در موزههای مختلف دنیا به شمار میآید. |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
گلستان |
چارق |
نوعی پاپوش قدیمی و پایافزار دهقانان است که بندها و تسمههای بلند دارد و بندهای آنها به ساق پا میپیچند که اصطلاحاً به آن پاتابه و پالیک نیز گفته میشود. |
درگذر از شیوه سنتی زندگی و حرکت بهسوی صنعتی شدن نه چارقی دوخته میشود و نه مردان گرگان زمین چارقی میپوشند که هنرمندی برای آن باقیمانده باشد. |
متأسفانه امروزه به دلیل استفاده از چکمه، استفاده از چارق منقرضشده است. |
زین سازی |
زین سازی هنری است که برای خلق آن از چرم و چوب استفاه میکنند، زین را بر پشت اسب میگذارند و هنگام سواری روی آن مینشیند و دارای سازوبرگ و رکاب است. |
چوپان رضوانی |
زین سازی در سالهای اخیر کمتر موردتوجه قرارگرفته و ازآنجاکه تقاضا کمتر شده این هنر نیز کمکم به فراموشی سپرده میشود. |
|
شیشهگری فوتی (شیشه جرجان) |
محصولاتی را که از طریق شکل دادن مواد معدنی ذوبشده در کوره، همچون سیلیس، خردهشیشه با استفاده از روش دمیدن بهوسیله لوله مخصوص و بهکارگیری ابزاردستی حاصل میشود را شیشه دستساز مینامند. |
سالهاست که از عمر شیشهگری در منطقه میگذرد و فعالیت نکردن در این زمینه موجب شده که هنرمندی در این رشته از صنایعدستی شناسایی نشود و متأسفانه اطلاعاتی در رابطه با هنرمندان قدیم نیز در دست نیست. |
از قرون اولیه اسلامی تا زمان حمله مغولان به جرجان این ناحیه از مناطق مهم تولید فراوردههای شیشه در ایران بوده اما اکنون هنرمندی برای احیاء این هنر وجود ندارد و نفسهای شیشهگری فوتی جرجان بندآمده است. |
|
ابریشمبافی ترکمن |
دوخت لباسهایی چون کت، پالتو، کلاه، و... توسط پوست گوسفند که در بعضی مواقع برای تزیین روی آن با نخهای رنگین و طرحهای اصیل سوزندوزی میشود |
تازه گل عطایی و عفت مرادی زاده |
|
|
بیلش دوزی |
پارچههای ابریشمی الوان با طرحهای ساده و حاشیه راهراه که توسط دستگاه بافت دستی با عرض تقریبی ۴۰-۳۰ سانتیمتر و به طول چلِ ۱۰۰ متر و یا بیشتر تولید میشود. |
خانمها تنی و نجابت |
|
|
پوستیندوزی |
در این نوع سوزندوزی زنان قزاق طرحها و نقوش ذهنی و برگرفته از طبیعت بوده که بخش عمده آن بهصورت اشکال هندسی بوده و رنگ قالب آن قرمز شرابی است. |
چوپان رضوانی تنها هنرمند باقیمانده در این هنر است. |
|
|
مسگری |
ساخت ظروف با ورقههای مسی توسط چکشکاری به شیوه پهن کردن، کوبیدن، پخ کردن و غیره را گویند و درواقع مسگری یکی از شعبات فلزکاری است. |
آقایان کلاته و کریمی تنها بازماندگان هنر مسگری گلستان هستند که در سایه صنعتی شدن در آستانه فراموشی کامل است. |
|
|
هنر پارچه بافی |
از جمله هنرهای کهن ایرانی است که خوشبختانه نمونه هایی از دوران ساسانی آن در دست است. این هنر در روستاهای استان گلستان هم وجود داشت ولی به فراموشی سپرده شد. |
حالا اهالی روستای بالاجاده سعی دارند با احیا مجدد این هنر دوباره فرهنگ اصیل خود را زنده کنند.
|
اهالی بالاجاده می گویند تلاش دارند تا با بافتن پارچه های متنوع جدید ضمن ترغیب جوانان برای استفاده از این پارچه های به جای تولیدات صنعتی بازار، آن ها را به عنوان هدیه به دوستان خود بدهند تا دست به دست این هنر با خانواده ها و نسل های مختلف معرفی شود |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
یزد |
زنجیربافی |
لقههای ریز و چکشخورده زنجیر که قدرت انعطاف بالا و استحکام بسیار خوبی دارند، به دست هنرمندان در یکدیگر پیچیده میشود که حاصل زنجیری ظریف و بادوام است که از آن به عنوان زنجیر اردکانی یاد میشود. |
دود ۵ یا ۶ نفر به صورت حرفهای در این کار مشغول فعالیت هستند |
تغییر رویه زندگی مردم عامل رکود این هنر صنعت بود و امروز نیز ضعف در بستهبندی و بازاریابی و نبود شاگردان جدید برای فراگیری، این هنر را با چالش مواجه میکند.بازاریابی، بستهبندی، ورود جدی میراث فرهنگی به بحث آموزش و حمایت از کهنهکاران این هنر. |
گیوهبافی |
گیوه نوعی کفش است که با نخهای مخصوص، محکم و بادوام با دست بافته میشود و به کفی کفش که آن نیز اغلب در کارگاهها به روشهای خاص تولید میشود، متصل میشود. |
اکنون هیچ کارگاه تولیدی در یزد در این زمینه وجود ندارد و چند هنرمند این رشته به شکلی محدود در خانههای خود بر اساس سفارشهایی که میگیرند، اقدام به بافت گیوه میکنند. |
تغییر سلیقه مردم و ورود کفشهای متنوع به بازارمعرفی گیوه به عنوان یک کفش راحت و سبک به مردم، ایجاد تنوع در طراحی و رنگ، نزدیک کردن طرحهای گیوه به سلایق مردم در بازار |
|
ترمه |
پارچهای است که با یک دار ساده بافته میشود و قبل از بافت، نخها رنگ میشود، سپس چلهکشی پارچه انجام میشود و با آغاز بافت، نقوش بر روی پارچه پدیدار میشود. |
تنها سه یا چهار کارگاه در استان مشغول فعالیت هستند اما در مجموع این هنر در حال فراموشی است. |
معرفی بیشتر دارایی و ورود میراث فرهنگی و ایجاد انگیزه برای آموزش این هنر به جوانان |
|
داراییبافی |
یکی از زیباترین پارچههای بافت دست بشر است و زیبایی از سر و روی این پارچه گرانبهای فاخر میبارد، هنری که شش دانگ آن به نام یزد است و گرچه چینیها و هندیها تلاش کردهاند تا بافتههای تقلبی خود را به جای ترمه غالب کنند اما این هنر هنوز به عنوان یکی از صنایع دستی ارزشمند یزد میدرخشد. |
بازار ترمه در سه دهه پیش کساد شد تا جاییکه اغلب هنرمندان این رشته، شغل خود را تغییر دادند و به مشاغل دیگر روی آوردند اما از حدود هفت، هشت سال پیش، این پارچه گرانبها دوباره توانست جای خود را در میان صنایع دستی استان یزد باز کرده و نظر اهل ذوق و هنر را به خود جلب کند. |
ترمه چند سالی است که دوباره اندکی رونق گرفته اما امیدواریم برای کسب سود بیشتر، خودمان تیشه به ریشه این هنر اصیل نزنیم و کاری نکنیم که مردم دیگر نتوانند ترمه اصل و بقیه پارچهها را از هم تشخیص دهند. |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
گیلان |
چموش دوزی |
چموش دوزی هنری است که در نواحی کوهستانی گیلان رواج داشته و محصول آن چموش است که نوعی پای افزار به شمار میآید. ماده اصلی آن چرم گاو دباغی نشده بوده و هیچ گونه دوخت و میخی در آن بهکار نرفته است. این محصول دارای بندهای پشمی یا تسمههای بلند بوده که آن هم از جنس چرم است و از دور تا دور چموش میگذرد. بند را به ساق پا میپیچانند و سر تسمه، به قوزک پاه گره میخورد. |
در حال حاضر گستردگی تولید را همچون گذشته ندارد اما، همچنان در شهرک تاریخی ماسوله ۲ تا سه نفر از هنرمندان چموش دوز مشغول به این کار هستند. |
از دست دادن کارایی و جایگزین شدن کفش به عنوان پاپوشتغییر کاربری و هماهنگی با شرایط روز |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
کردستان سنندج |
سفیدگری |
سفیدگری هنری است که در آن به سفید کردن ظروف مسی میپردازند. |
در حال احیا |
این هنر در طول ۱۰تا ۱۵ سال اخیر منسوخشده بود ولی از سال گذشته که تبلیغات فراوانی ازلحاظ پزشکی و مفید بودن ظروف مسی صورت گرفت، مردم همبار دیگر به استفاده از این ظروف روی آوردند و این رشته که وابستگی زیادی به مسگری دارد در سنندج بار دیگر احیا شد. ترویج استفاده از ظروف مسی به لحاظ خواص پزشکی |
جاجیمبافی، موج بافی و گره چینی و چاقو سازی |
|
در حال احیا |
|
|
بیجار |
فرش بافی |
یجار بعنوان یکی از متقدمین صنعت فرش بافی در ایران به حساب می آید،مناطق قالی بافی در گذشته و حال شامل شهر بیجار و روستاهای اطرافش است ،تعداد زیادی از قالی های قدیمی کردستان که هماینک در موزههای بزرگ فرش در داخل و خارج کشور نگهداری میگردند از قالی های بافت بیجار هستند. |
رو به فراموشی است |
عدم حمایت کافی با توجه به سختی زیاد کارحمایت از بافندگان |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
خراسان جنوبی
|
کفشدوزی |
گیوهبافی و گیوهدوزی با استفاده از نخهای پنبهای و ساخت کفشهای چرمی که در گویش محلی «چُپَت» نام داشته است از اصلیترین پاپوشهای مردم خراسان جنوبی از گذشتههای دور بوده است. |
فراموششده است |
تولید به شیوه ﺳﻨﺘﻰ ﻭ بهروز ﻧﺸﺪﻥ ﻭ مشتریپسند نبودنﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﺭ ﺷﻜﻞ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﻛﻔﺶ ﺑﻴﺮﺟﻨﺪﻯ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻴﺎﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ باذوق ﻭ ﺳﻠﻴﻘﻪ ﻣﺸﺘﺮﻯ |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
مرکزی |
قالی دستباف |
قالی اراک گونهای از قالی ایرانی است که در منطقه اراک بافته و تولید میشده است. در دوره قبل و بعد از قاجار اراک یکی از مراکز مهم قالی بافی ایران بود. صنعت قالی در این منطقه از گذشته رواج داشته و قالی فراهان، قالی سرابند و قالی ساروق شهرت جهانی داشتهاند. |
نیمه فعال |
حاکمیت نگاه سنتی فعالان این عرصه بر بازار و بی توجهی در به روز رسانی طرحها و تمرکز بر نیاز بازارهای خارجیغییر نگاه سنتی و باز کردن زمینه فعالیت طراحان جوان فرش |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
بوشهر |
عبابافی |
عبابافی یکی از صنایع دستی و سنتی وابسته به پشم شتر یا گوسفند است که با سابقه بیش از ۵۰۰ سال در بعضی نواحی ایران از جمله استان بوشهر، شهرستان نایین اصفهان، بهبهان، مشهد مرسوم بوده یا هست. |
تولید عبا در استان منحصر به ۴ کارگاه است. |
استقبال نکردن نسل جوان به اشتغال در این هنر - صنعت، نبود پشم شتر مرغوب برای تولید نخ به میزان کافی، نداشتن تخصص در بازاریابی برای فروش محصول در بازارهای خارجی، تولید انحصاری محصول توسط چهار تولید کننده در استان تهیه نخ به واسطه واردات از کشورهای تولید کننده نخ مرغوب از پشم شتر، حذف واسطه از میان تولید کننده و مصرف کننده در قالب کارگزار صادرات |
گلافی (لنج سازی) |
لنجسازى و قایقسازى از قدیمىترین و مهمترین صنایع دستى جنوب ایران است. این صنعت در سالهاى اخیر به واسطهٔ افزایش مبادلات دریایى و صید ماهى از رونق زیادى برخوردار شده است. مصالح اولیهٔ مورد نیاز چوبهاى جنگلى مقاوم در مقابل رطوبت براى اسکلت و تختههاى مرغوب هندى به نام ساى براى بدنه آن است. |
در آستانه فراموشی |
جایگزینی لنج و قایق های صیادی ساخته شده از مواد فایبرگلاس و فلز به جای شناور های چوبی تغییر کاربری و ارائه آموزش به علاقهمندان |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
چهارمحال و بختیاری |
متقال بافی |
متقال بافی هنری است که پنبه طبیعی به دست زنان این استان تبدیل به پارچه می شود. |
به صورت کامل این هنر منسوخ شده است. |
ورود پارچه های صنعتی، ارزان قیمت و وارداتی ارائه راهکارهای حفظ و احیاء: جلوگیری از واردات، سرمایه گذاری و معرفی این صنعت دستی و بیان مزایای پارچه های پنبه ای طبیعی
|
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
اردبیل |
شالبافی |
شال نوعی پارچه ضخیم است و از نخ پشمی که از گوسفند تهیهشده بافته میشود. برای دستگاه شالبافی شش عدد پایه چوبی نیاز است. دو عدد پایه کوچک در جلو برای نصب قاتک چله پیچ لازم است از دو عدد پایه بزرگ که بین دو پایه چوبی جلو و عقب قرار دارد، دفتین(دفه)، شانه، ورد، و قرقرهها آویخته میشود و بالاخره دو عدد پایه کوچک در عقب برای غلتک پارچه مورداستفاده قرار میگیرد. چنانچه شال ساده و بدون طرح باشد بافت آن سریعتر انجام میگیرد و بالعکس در صورت طرح دار بودن بافت زمانبر و طاقتفرسا است. عرض شال غالبا نیم متر و طول آن بهدلخواه بافنده متغیر است و گاه به بیش از سه متر میرسد. |
روبهزوال |
کاهش نیاز بازار مصرف، ورود محصولات جدید به بازار برای تأمین البسه، حمایت نشدن هنرمندان فعال مایت کارگاههای خانگی، تعریف کاربریهای جدید، معرفی هر چه بیشتر این محصول شالبافی ازجمله هنرهای بومی در شهرستان خلخال است که درگذشته بهعنوان صنعت اصلی برای تأمین البسه گرم متناسب با اقلیم منطقه مورداستفاده بود. هرچند در برخی نقاط دیگر شالبافی مشاهده میشود، اما به دلیل استفاده از مواد کاملاً بومی و ارگانیک کیفیت و نوع شال در این منطقه متفاوت است.
|
مفرش |
مفرش بافته گلیم مانندی است که برای تزئین بخشهای مختلف آلاچیق عشایر مورداستفاده بوده و از مواد پشمی بافته میشد. |
روبهزوال |
تغییر سبکهای زندگی حتی در بین عشایر، دسترسی پایین به مواد اولیه، از دست دادن کاربری و نبود بازار فروشمعرفی مناسب، حمایت از تولیدکننده و ایجاد جذابیت برای تولید |
|
نمدبافی |
این هنر که به دلیل مواد اولیه طبیعی در مناطق مختلف ایران با آدابورسوم و فرهنگ هر منطقه گرهخورده، در خود اردبیل نیز بازگویی فرهنگ بومی بوده و نقش و نگار آن بافرهنگ منطقه گرهخورده است. |
ستفاده از دستگاههای صنعتی موجب شده نمد از شکل یک هنر دستی خارج و بهعنوان یک هنر صنعتی شناخته شود اما در هر صورت در حال حاضر تولید این محصول در اردبیل به چند کارگاه در مشگین شهر محدودشده |
داستان رکود نمد ازآنجا شروع شد که مشتری نیازی به تهیه آن در خود ندید. به حدی مصرف نمد کاهش پیدا کرد که کارگاهها یکی پس از دیگری تعطیل شدند و صدای دستگاههای نمدمالی خاموش شد. |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
کرمان |
مسگری |
در هنر قلمزنی به روش سطح کاری که خاص منطقه کرمان است صنعتگر از ایجاد هرگونه فرورفتگی در سطح ظروف مسی پرهیز میکند و فقط بر اساس طرح موردنظر با قلمهایی بر روی مس خط میاندازد یا با قلمهایی که بافتهای گوناگون دارند بر سطح فلز بافت ایجاد میکند. |
در حال منسوخ شدن |
تأمین نشدن مواد اولیه، ورود کالاهای بیکیفیت و ارزان چینی، قطع شدن زنجیره آموزش نسل به نسل، سختی کار، کمبود اعتبارات حمایتی، نبود بازار خریدوفروش مناسبنوآوری، تأمین مواد اولیه و بازاریابی |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
فارس |
خاتم کاری و جووَک کاری |
هنر آراستن سطح اشیاء به صورتی شبیه موزائیک، با مثلثهای کوچک را خاتم کاری مینامند. طرحهای گوناگون خاتم همواره به صورت اشکال منظم هندسی بوده است. این اشکال هندسی را با قراردادن مثلثهای کوچک در کنار هم نقش بندی میکنند. مثلثها را از انواع چوب، فلز و استخوان میسازند. هرچه مثلثها ریزتر وظریفتر باشند، خاتم مرغوبتر است. |
هنوز با وجود گردشگران خارجی و داخلی فراموش نشده است، اما در شرف فراموشی قرار دارد. |
ورود کالاهای با کیفیت و تغییر ذائقه مردم. تشکیل خانههای صنایع دستی، بیمه هنرمندان این عرصه، کاربردی شدن آن. |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
آذربایجان شرقی |
باتیک |
در چاپ کلاقهای یا باتیک، نقش و نگار روی پارچههای ابریشم با استفاده از مواد کاملا طبیعی و توسط هنرمندان این عرصه چاپ میشود و نقوش چاپی پارچه کلاقهای متنوعتراست و رنگآمیزی مختلفی دارد. |
درحال فراموشی |
حمایت نکردن از هنرمندان، مشکل تامین مصالح مورد نیاز، فراموش شدن هنرهای بومی و قدیمی منطقه و صادرات چمدانی این صنایع دستیشناساندن هنر باتیک، برگزاری نمایشگاههای فروش محصولات و همچنین حمایت از هنرمندان این عرصه |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
لرستان |
سیاهچادر |
سیاهچادر که در گویش عشایر لک، «داوار» یا «سیاه مال» و در گویشهای لری و بختیاری به ترتیب «داوار» و «بهون» خوانده میشود مهمترین و شایعترین گونه مسکن عشایری است که از موی بز سیاه بافته میشود. |
کاملاً فراموششده است |
عدم کاربرد در زندگی امروزی تغییر کاربری و ارائه آموزش به علاقهمندان |
ورشو سازی |
ورشو سازی عبارت است از ساخت و تهیه انواع ظروف از جنس ورشو که خود آلیاژی از جنس ۲۰ درصد نیکل، ۳۵درصد روی، ۴۵درصد مس است. |
رو به فراموشی |
تغییر کاربردی مواد اولیه برای ساختجایگزین کردن مواد اولیه برای ساخت و همچنین ایجاد یک خط تولید ورق ورشو |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
تهران |
شیشهگری |
شیشهگری، هنر شکل دادن به شیشه است، هنرمند در این هنر ابتدا ماده شیشه را حرارت میدهد تا نرم و نیمه مایع شود، سپس بهوسیله دستها یا ابزار مخصوص یا دمیدن، اشکال زیبایی را خلق میکند. |
بخش اعظمی از هنر مذکور از منظر سنتی به فراموشی سپردهشده و آنچه در حال حاضر از این هنر باقیمانده اغلب بهصورت صنعتی محقق میشود. |
بالا رفتن هزینههای تجهیزات، ادوات و حاملهای انرژی، مهاجرت برخی از فعالان این عرصه به کشورهای اروپایی همچون هلند، دشواری در صادرات محصولات هنری و محدودیت در ثبت سفارشات. تسهیل در تأمین مواد اولیه، بخشودگی و معافیت در هزینه حاملهای انرژی، تأسیس اتحادیه برای ساماندهی مراکز فعالیت این هنر. |
نقاشی یا مینای روی شیشه |
نقاشی روی شیشه یا مینای روی شیشه به هنری گفته میشود که با استفاده از قلممو و رنگهایی خاص و طی فرآیندهای لازم، طراحیها بر روی شیشه نقش میبندد که عنصری روحبخش در اثر خلقشده به شمار میرود. |
آنچه امروز انجام میشود، اغلب مونتاژ است که بر روی شیشهها نقش میبندد و مینای روی شیشه در مسیری قرارگرفته که رو به فراموشی است و در صورت استمرار شرایط موجود، ظرف سالهای آینده تنها مونتاژکاریهای تصنعی است که بر روی شیشهها پدیدار خواهد شد. |
کیفیت پایین رنگها و ناپایداری آن، تولید و واردات شابلونهای چینی و نقش بستن شابلونها بر روی محصولات شیشهای بهجای هنر اصیل مینای روی شیشه، ضربات سنگینی به این رشته ارزشمند در استان تهران تحمیل و نوعی بیاعتمادی را در برخی از اذهان و افکار عمومی نسبت به این هنر ایجاد کرده، زیرا اغلب، محصولاتی تولید میشود که به دلیل ناپایداری رنگها، بعد از طی مدت اندکی، رنگها و نقوش روی شیشه از بین میرود. بهرهگیری مطلوب از تجربیات اساتید بنام این رشته، تأمین و استفاده از رنگهای پایدار و ماندگار برای بهبود اعتماد ازدسترفته، آموزش صحیح و اصولی به کارآموزان و علاقهمندان به یادگیری این هنر، ارائه بستههای حمایتی مالی و اقتصادی به هنرمندان این عرصه. |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
خوزستان |
ساخت عروسک بازبازک |
عروسک بازبازک گونهای عروسک نمایشی ایل بختیاری است که مادربزرگها به کودکان هدیه میدهند. باز، از بازی به مفهوم نمایش گرفتهشده و باز و بازی به مفهوم حرکت موزون هم در فرهنگ ایرانی شناختهشده و حرف «ک» هم مفهومی برای تصغیر است. |
صنعت ساخت این عروسک اخیرا به ثبت ملی رسید |
کم توجهی نسل جدید صنعتگران به ساخت عروسک بازبازک توجه ویژه و معرفی از سوی میراث فرهنگی به نسل جدید و برگزاری کارگاههای ساخت بازبازک |
ساخت ربابه |
ربابه نام سازی است که پیشینهای به طول تاریخ دارد. امتداد فرهنگی این ساز از آفریقا تا آسیا است. یک ساز سنتی که در هر جغرافیا به تناسب آن ساخته شد. ساز رباب یا ربابه از سازهای سنتی و فولکلور مردم اهواز است که سالها توسط فعالان موسیقی ازجمله استاد علوان الشویع و... حفظ شد که هم اکنون توسط افرادی همچون یاسر مشکوکی، ابوسعید هواشمی و... تولید میشوند. |
این هنر در انزوا مانده است. |
عدم بهکارگیری از این ساز برای مراسمهای میراث فرهنگی و... توجه ویژه و معرفی از سوی میراث فرهنگی و ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی |
|
ورشو |
هنر ورشوسازی از کشور لهستان به ایران وارد شده و نام ورشو به دلیل شهر ورشو مرکز کشور لهستان بر روی این فلز ماندگار شده است. در اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی هنر ورشوسازی در ایران به اوج خود رسید و سابقه هنر ورشوسازی در ایران مربوط به شهرستانهای دزفول و بروجرد است. |
این هنر به دلیل کم توجهی از سوی سازمانهای مربوطه در انزوا مانده است. |
کم توجهی نسل جدید صنعتگران به ساخت ورشو توجه ویژه و معرفی از سوی میراث فرهنگی به نسل جدید و برگزاری کارگاههای ساخت ورشو |
|
نمدمال |
مد نوعی بافته سنتی زیراندازی است که از پشم تولید میشود و در لغت به معنای پارچهای کلفت است که از پشم مالیده میسازند. هنر یا صنعت نمد مالی از کهنترین صنایع دستی بومی مازندران است که به دلیل عدم حمایت و کم توجهی مدیران مرتبط رو به نابودی است. |
این هنر به دلیل کم توجهی از سوی سازمانهای مربوطه در انزوا قرار دارد و اغلب در کارگاهها کوچک که یکی پس از دیگری در حال تعطیلی هستند تهیه میشود. |
عدم ارائه طرحهایی جدید و به روز برای ایجاد رقابت با سایر محصولات احیای کارگاههای تعطیل شده و حمایت از کارگاههایی که در حال تولید این نوع محصول هستند. |
|
ساخت بِشت |
بِشت یا عبا مختص مردان است. این عبا را بسیاری از خوزستانیها دیدند اما کمتر کسی از شیوه ساخت و روش تولید آن باخبر است. |
این هنر در انزوا مانده است. |
نبود تولیدیهایی که در دوخت این پوشش پیشگام باشند توجه ویژه و معرفی از سوی میراث فرهنگی و ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی و برگزاری نمایشگاه پوشاک سنتی |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
سیستان و بلوچستان |
پارچه بافی، قالی بافی |
قالی سیستان برگرفته از باور و تراوش های ذهنی کی بانو سیستانی است که هزاران سال است در دیار های مختلف جهان خوش درخشیده و تاریخ درخشانی از خود بر جای گذاشته است و در امتداد این هنر ماندگار پارچه بافی نیز در تاریخ این دیار خود نمایی می کند و گاه و بیگاه همراه با سفالینه های بیرون آمده از دل خاک شهر سوخته تمدنش را به رخ می کشد. |
در حال نابودی است |
بی توجهی به این هنر و خشکسالی تحمیلی به استان . تغییر نگاه به صنایع دستی و فراهم کردن امکانات زیرساختی. |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
کهگیلویه و بویراحمد |
بهون بافی «سیاهچادر» |
بهون بافی یا بافت سیاهچادر یکی از صنایعدستی کهن در بین جوامع عشایری کهگیلویه و بویراحمد واصلیترین مسکن متحرک و سنتی عشایر کوچ رو است و بهواسطه بافت خاص، عشایر را در برابر سرما و گرما محافظت میکند. |
منسوخشده است |
یکجانشینی و تغییر نوع مسکن، ورود چادرهای صنعتی به زندگی عشایر برگزاری کارگاههای بافندگی برای زنان عشایر، تشویق جوامع عشایری به تولید بهون و کمک به تأمین مواد اولیه برای بافت سیاهچادر در عشایر |
دست بافتههای عشایری(جاجیم و گبه) |
دست بافتههای عشایری به صنایعدستی میگویند که عشایر با پشم گوسفندان میبافند. |
با کاهش جمعیت عشایر، رغبت به بافت آنها کم شده است. |
مهاجرت عشایر به حاشیه شهرها، خشکسالی و کاهش جمعیت دام عشایر برپایی کارگاههای بافت جاجیم و گلیم باعرضه مواد اولیه به زنان عشایر |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
ایلام |
عبا بافی |
عبا بافی یكی از صنایعدستی زیبای استان ایلام است، عبا بافی درگذشته کاربریهای مختلفی داشته و اغلب بهعنوان لباس خاص افرادی بوده که از منزلت و جایگاه اجتماعی خاصی برخوردار بودند. |
در حال منسوخ شدن است |
تغییر در سبک و نوع زندگی مردم تغییر کاربری و ارائه آموزش به علاقهمندان |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
آذربایجان غربی |
ریزهکاری چوب |
نر ریزهکاری همانطور که از نامش پیداست، هنری بسیار ظریف، زیبا و پرکاربرد است، ریزه کاری چوب هنری است که طی آن چوبهایی بر اساس طرح و نقشه از قبل آماده شده بر قسمت خالی شده چوب روکش میشود، عمدهترین تولیدات این هنر شامل جعبه جواهر، قاب عکس، رحل قرآن و ظروف آشپزخانه است |
در حال فراموشی و منسوخ شدن است. |
از مهمترین علل رکود تغییر ذائقه و سلیقه مخاطب امروزی، نبود بسته بندی مناسب، کیفیت پایین برخی تولیدات و به صرفه نبودن سرمایه گذاری و تولیدات این هنر است.یکی از راهکارهای اساسی میتواند حمایت نهادهای ذیربط از جمله میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به همراه گمرک استان برای تسهیل شرایط صدور محصولات تولیدی به کشورهای همجوار و سایر کشورهای خارجی، در کنار حمایت از هنرمندان باقی مانده به منظور آموزش و تربیت نسل آینده برای حفظ این هنر اصیل ایرانی است. |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
سمنان |
سفال |
سُفالگری ساختن ظروف با گل است و به ظرف ساخته شده از این طریق سفال میگویند. |
با وجود مشکلات بسیار، هنوز هم برخی کارگاه های سفالگری سمنان پابرجاست. |
به دلایل مختلف ازجمله احساس بینیازی به تولیدات این حوزه در کنار ظهور صنایع ماشینی و ضعف بازاریابی و وجود برخی انتظارات غیرواقعبینانه گردش مالی خوبی ندارد. معرفی و ارائه آموزشهای تخصصی، بازاریابی، تولید محصولات متناسب با نیازهای روز |
اسب چوبی |
مایش اسب چوبی، هنری نمایشی و از دسته نمایشهای بومی محلی است که توسط شخصی ملبس به اسبی چوبی با تزئینات ویژه و خاص خود همچنین با گریمی مضحک است که نمادی از حمله مغولان به دیار پارس را روایت میکند. |
در حال فراموشی |
گرایش نداشتن نسل جوان برگزاری دوره های آموزشی و معرفی |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
قم |
گچبری دستی |
نقوش و خطوط را با استفاده از دست گچبری میکردند |
منسوخ شده |
تولید انبوه و سرعت بالای گچبریهایی با قالبهای از پیش ساخته و قیمت بالای تمام شده آن. این هنر محدود به اماکن خاص و مذهبی شده و با توجه به علل رکود یاد شده، قابلیت برگشت و رونق دوباره را ندارد. |
گیوه دوزی ته چرم |
ساخت کفش هایی با استفاده از نخ پنبه و ابریشم با زیره چرم گاو |
در حال فراموشی |
استقبال مردم از کفشهای آماده که مهمترین اقدام برای احیا آن تبلیغ و آگاهی بخشیدن به مردم است. |
|
کاشیکاری معرق |
کاشیکاری معرق از زیرمجموعههای وابسته به رشته معماری و نوعی از کاشیکاری است که در اماکن مذهبی، امامزادهها و سر در مساجد کاربرد دارد. |
در حال فراموشی |
استفاده از شیوههای سنتی و عدم استقبال از سوی مردم به دلیل زمان بر بودن و هزینههای بالا استفاده از ابزار و روشهای جدید در تولید و بالا بردن سرعت کار |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
هرمزگان |
جهله سازی |
جهله یا همان کوزه آبخوری باقاعده کروی و غیر ایستا، در حال حاضر تنها در این منطقه از کشور (میناب) تولید میشود. نمونههایی از این فرم خاص در کشورهای واقع در شرق آفریقا مشاهدهشده است. این کوزه با توجه به ویژگی، فرم خاص و سایر مواد افزودنی موجود در گل سفال (خاکستر)، در خنک نگهداشتن آب کارایی خارقالعادهای دارد، جهله قرنها فرم باستانی خود را حفظ کرده و همواره موردتوجه و علاقه یونسکو نیز بوده است. |
فراموششده است |
بیتوجهی به بازار سوغاتی استان تغییر کاربری و ارائه آموزش به علاقهمندان |
چادر شب بافی |
چادر شب بافی از هزار سال قبل در میان مردم شرق استان هرمزگان رواج داشته است. |
فراموششده است |
بیتوجهی به هنرهای دستی و عدم ارائه تسهیلات برای رونق کار تغییر کاربری و ارائه آموزش به علاقهمندان |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
زنجان |
چلنگری |
چلنگری یعنی آهنگری محلی است که در آن اشیاء سبکوزنی مانند میخطویله، میخ سرکج، نیمذرع بزازی، انبر و سیخ و سهپایهی آهنی، زنجیر و سیخانک، قلم، سنبه، منقل آهنی، چفتوریزه، تملیک، اسکنه، مقار، درفش، جوالدوز و امثال اینها میساختند. |
تنها تعداد کمی در این رشته فعال هستند |
صنعتی شدن جامعه معرفی و شناساندن این رشته از صنایع دستی و مطرح کردن آن به عنوان یک هنر ارزشمند دستی
|
گلیمبافی |
گلیم به طور ساده، یک فرش با بافت صاف یا یک نوع قالی بدون کُرک است. |
در حال حاضر بیشتر در مناطق روستایی فعال است، همچنین میراث فرهنگی دوره های آموزشی برای احیای گلیم بافی برگزار می کند. |
استفاده از وسایل و تولیدات صنعتی مسئولان می توانند با حمایت از هنرمندان بازمانده در این عرصه نسبت به آموزش نسل جدید اقدام کنند.
|
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
خراسان رضوی |
مینا کاری خانه بندی |
هنر مینای خانهبندی یا هنر مینای ملیله، یکی از قدیمیترین هنرهای تزئینی ایران است که از گذشتههای بسیار دور برای تزئین ظروف و زیورآلات استفاده میشده است. |
در حال نابودی است |
علل رکود و مهمترین چالشهای پیش روی احیا: بی توجهی به این هنر، گرانی مواد اولیه و بی رونقی بازار فروش تغییر نگاه به صنایع دستی و فراهم کردن امکانات زیرساختی |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
البرز |
کاشی تراشی |
هنر کاشیکاری یکی از مهمترین هنرهای دستی است. صنعتگران دوره هخامنشی مبتکر و خالق این هنر بودهاند. ولی در زمان اسکندر این هنر از کشور ایران کوچ کرد و در دوره هلاکوخان به سبکی نو به میهن بازگشت. در قرن ششم هجری(دوازدهم میلادی)، یعنی در دوره سلجوقیان، کاشیکاری، به ویژه معرق کاری، به سمت کمال رفت و بسیار متداول شد. در قرن هشتم هجری(چهاردهم میلادی) هنرمندانی که همیشه به فکر نو آوری بودند موفق شدند اجزاء معرق را ریزتر و کوچکتر کنند و زیباترین اشکال هندسی و گل و بوته ها را در مجموعههایی از رنگهای لطیف نمایش دهند و بهترین کاشیکاری را در سطوح بناها جلوهگر کنند. به عبارت ساده میتوان گفت که کاشیکاری در عهد چنگیز و تیموریان، صنعتی به کمال رسیده بود که در عهد صفویه به منتهای عظمت خود رسید. بعد از دوره صفویه کاشیکاری ایران سیر نزولی طی کرد. در زمان قاجاریه بعضی از آثار کاشیکاری را تعمیر کردند، در این دوره هیچگونه نوآوری پدیدار نشد و کاشیکاریهایی که انجام شد ظرافت دوره صفویه را ندارند. |
این هنر به شیوه سنتی و دستی در حال کمرنگ شدن است. |
بیتوجهی به این هنر اصیل، تحول در صنعت ساختمان سازی و جایگزینی روشهای مختلف در تزیین ساختمانها |
استان |
نام هنر |
معرفی کوتاه هنر |
وضعیت فعلی هنر در استان |
راهکارهای حفظ و احیا |
کرمانشاه |
موج بافی |
موج به معنای رختخوابپیچ است و نوعی پارچه نقش دار و رنگین است که از نخهای ابریشمین و پشمی بافته میشود . نقشهایی همچون شکار، بُز، حوض، سجاده، کشکول، ماهی، شانه، قمری، انگور، برگ و... برای بافت موج رایج بود. البته موج تنها کاربرد رختخوابپیچ نداشت و برای امور گوناگون همچون مفرش، رو کرسی، پتو، چادر عشایر، سجاده، پرده و وسیلهای برای حمل بار به هنگام کوچ عشایر و... مورداستفاده قرار میگرفت. طرحهای زیبای استفادهشده بر روی موج نشان از اصالت و هویت محلی و آدابورسوم مردم دارد و معمولاً طرحها رنگ و بوی دینی و مذهبی نیز دارد. آنجا که طرح دعا و محراب بر موجنقش میبندد نشان از روح بلند و صفای وجود بافنده موج دارد. موج در ۴ تکه و یا ۳ تکه بافته میشود و بعد تکهها به هم دوخته میشوند، موج روزگاری جزو مهمترین وسایل منزل بهویژه روستائیان و عشایر بود و از آن برای تزئین نیز استفاده میکنند
|
موج بافی به دلیل عدم استقبال در حال حاضر کاربرد چندانی ندارد .
|
علل رکود و مهمترین چالشهای پیش روی احیاء ورود کالاهای وارداتی و بیارزش بهعنوان جایگزینی برای این هنر اصیل، عدمحمایت از بافندگان موج، توجه به کالاهای بیارزش و خارجی، کاهش تقاضا برای این هنر است. حمایت از بافندگان و جلوگیری از ورود بیرویه کالاهای خارجی به بازار، معرفی صنعت موج بهعنوان یکی از ماندگارترین هنرهای کرمانشاه، برگزاری دورههای آموزشی برای احیای آن، معرفی هنر موج بافی از طریق رسانهها می تواند راهکارهایی برای احیای این هنر باشد .
|
انتهای پیام/
دیدگاه شما