به گزارش صبح الوند به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا، در سال های اخیر سینما و تلویزیون، جسته و گریخته شاهد این بودیم که بازیگران با سطح پایین در فیلم و سریال ها جلوی دوربین رفته اند و اصلا دور نیست زمانی که این بحران مبدل به یک اپیدمی در هنر کشور شود؛ گاها پرسشی در ذهن عامه مخاطبان پدید می آید که چطور تهیه کننده و کارگردان نمایش فوق، به حضور این بازیگران کم استعداد و حتی بی استعداد، تن در می دهند؟ کارهایی که در ایفای نقش بازیگر، بعضا به اندازه ای ضعف دارند که مخاطب بی شک به یک دلزدگی می رسد و همین امر می تواند رفته رفته مشکلات سینما و تلویزیون ایران را در بعد کمی مخاطب، دو چندان کند.
چندی پیش در لوکیشن تله فیلمی شاهد حضور عده ای از این دست بازیگران، کنار افراد مطرحی چون سیاوش مفیدی، شهرام قائدی و سحر قریشی بودم؛ وقفه های طولانی که به سبب نا بلدیشان در حین تصویر برداری بوجود می آوردند؛ نشان از آن داشت که حضورشان تا چه میزانی به کلیت کار آسیب می رساند.
یکی از عوامل تله فیلم فوق، علت حضور آن ها را، چنین بیان کرد: بازیگرانی ضعیفی که شما در این جا می بینید پول خوبی را به کار تزریق کرده اند؛ در این جا از بازیگر هفت میلیونی داریم تا پانزده میلیونی؛ ما هم آن ها را به اندازه پولی که دادند؛ می شناسیم.
ناگزیر بهترین راه برای دنبال کردن سرنخی که اصولا این بازیگران بی کیفیت چطور و بر چه اساسی جلوی دوربین ها می روند؛ حضور در یکی از دفاتر تولید فیلم بود؛ محلی که به نظر می رسید حلقه اتصال این نوع افراد با عالم بازیگری است.
ابتدا باب گفتگو با تهیه کننده دفتر سینمایی را باز کردم؛ محمدرضا عمادین که سابقه تهیه چندین و چند تله فیلم و سریال را در کارنامه خود دارد؛ بهترین کسی است که می تواند موضع خود را در رابطه با حضور این بازیگران بی کیفیت بیان کند.
وی قبل از اشاره به اصل این موضوع مشکلاتی که منجر به بروز این پدیده می شوند را بازگو می کند:
ببینید؛ فرآیند ورود این افراد در تولیدات فرهنگی یک ریشه یابی می خواهد؛ الآن اگر بخواهیم چرخه تولید را در نظر بگیریم حالا در هر زمینه ای، باید، جذب اسپانسر شود؛ اسپانسر خصوصی یا دولتی، که در حال حاظر ارتباط گرفتن با آن ها و همکاریشان یک پروسه بسیار مشکلی است. در حال حاضر معضلات اقتصادی تاثیر منفی شدیدی بر تمام بخش های تولیدی از جمله تولیدات فرهنگی گذاشته است؛ علاوه بر این ورود اسپانسرها به بخش فرهنگی بسیار سخت تر صورت می گیرد؛ چرا که تضمین قابل توجیهی برای بازگشت سرمایه اولیه در این بخش وجود ندارد؛ تعداد حامیان مالی تولیدات فرهنگی در این سال ها به حداقل رسیده است؛ باید به این موضوع توجه کنیم که بر فرض اگر کارخانه ای اسپانسر یک کار فرهنگی می شود؛ دغدغه اش این است که محصول کارخانه چطور دیده می شود و اصولا آیا این تبلیغ محصول و برند، ارزش آن را دارد که هزینه هایی را بابت تولید یک کار فرهنگی متقبل شوند؟
به نظرتان چرا حضور اسپانسرها از نظر کمی کاهش یافته است؟
در تلویزیون، مشارکت هایی که به شکل خصوصی صورت می گیرد به قدری اعداد و ارقام بالایی دارند که درصد قابل توجهی از افراد سرمایه گذار به خودی خود ریزش خواهند کرد؛ تنها قشر خاصی که توانایی پرداخت این مبالغ را دارند باقی می مانند؛ تعداد این افراد به قدری پایین است که مطمئنا نمی تواند پاسخگوی کل تولیدات فرهنگی باشد. ضمن این که برخی دیگر از این اسپانسرها، هنگامی که سرمایه خود را صرف تولید کرده اما بازخوردهای قابل توجهی دریافت نمی کنند؛ رفته رفته از ادامه همکاری در این بخش منصرف می شوند.
و نهایتا می رسد به جایی که شما از افرادی پول می گیرید تا جلوی دوربین بروند؛ درست است؟
دقیقا، زمانی که من تهیه کننده می خواهم کاری را شروع کنم؛ اسپانسری در کار نیست؛ بودجه ای هم از طرف ارگان های مربوطه وجود ندارد؛ از وزارت ارشاد گرفته تا صنف تهیه کنندگان هیچ حمایتی نمی کند و راهی پیش پای من نمی گذارد و از طرفی خود تلویزیون هم بودجه اولیه را در اختیار نمی گذارد؛ من تهیه کننده نوعی، مجبورم که برای تولید، هزینه هایش را از جایی تامین کنم. باور بفرمایید کاری به تهیه کنندگی من در مهر ماه 93، از یک شبکه تلویزیونی پخش شده است؛ اما با وجود قراردادهای مالی منعقد شده و تعهداتی که نسبت به یکدیگر داریم هنوز بعد از چندین ماه مطالباتمان را دریافت نکردیم. حتی یک ریال از پولمان را ندادند که من تهیه کننده، دستم برای تولید کار بعدی باز باشد. خیلی راحت می گویند بودجه نداریم تا پولتان را بدهیم؛ من یک سوال دارم؛ تقریبا همه ما کسانی را در خانواده داریم که از تسهیلات بانکی استفاده کرده باشند؛ آیا اگر برای بازپرداخت وام ها تاخیری بوجود آید جریمه ای برایشان در نظر نمی گیرند؟ پس چطور است که در کار ما، پولمان را دریافت نمی کنیم؛ چندین ماه می گذرد؛ هیچ اتفاقی از جانب آن ها روی نمی دهد و دست آخر انگ خیانت به فرهنگ و هنر، به ما چسبیده می شود که چرا از افراد پول می گیرم تا بازی کنند؛ مگر من دوست ندارم که بازیگر حرفه ای سر کار بیاید تا برای اسم و رسم خودم هم بهتر باشد؛ عده ای فکر می کنند ما این پول های دریافتی را در جیب خود می گذاریم و اصلا به این موضوع توجهی ندارند که این دریافتی ها هزینه تولید و ساخت می شود؛ هزینه ای که مسلما باید از جایی دیگر تامین شود تا شاهد بروز همچین پدیده فراگیری در این زمینه نباشیم.
واقعا راه دیگری وجود ندارد تا دیگر شاهد حضور چنین افرادی در فیلم ها نباشیم؟
فقط یک راه دیگر باقی می مانند؛ این که من و امثال من، دفاتر خود را تعطیل کنند و چهار گوشه این کار را ببوسند؛ حالا تکلیف ما که عمر خودمان را در این کار گذاشته ایم چیست؛ نمی دانم؛ من اگر بخواهم کارم را ادامه دهم باید پول داشته باشم؛ طلب های گذشته را بگیرم تا این چرخه ادامه پیدا کند؛ نکته دیگر این جاست که عرفا، بین سی تا پنجاه درصد سرمایه اولیه را خود تهیه کننده تامین می کند تا اسپانسر میل به همکاری داشته باشد؛ با جیب خالی که کسی اسپانسر شما نمی شود؛ با این اجاره بهاها و هزینه های اداره یک دفتر و پول هایی که دست دیگران دارید؛ راهی جز این وجود ندارد که از بازیگران آماتور پول دریافت کنید تا بتوانید فیلمتان را بسازید؛ توان ما برای سرمایه اولیه حتی در حد پیش پرداخت ها هم نیست چه رسد به جمع و جور کردن کار؛ تازه بر فرض مثال، اگر من تهیه کننده، کارم را تعطیل کنم؛ تکلیف صدابردار، فیلم بردار و سایرعوامل چه می شود؟ آن ها هم از کار بیکار می شوند؛ حتی همان چهار تا بازیگر حرفه ای که در این فیلم و سریال ها هستند هم، کم کار می شوند.
چطور این افراد را پیدا می کنید؟ و اصولا تعیین مبلغی که از آن ها دریافت می شود به چه صورتی است؟
کار سختی نیست؛ عده ای هستند که کارشان معرفی این افراد است و در ضمن این افراد آن قدرها هم بی ارتباط نیستند؛ حداقل به سبب علاقه شان، ارتباط هایی با افراد فعال در زمینه سینما و تلویزیون دارند؛ قیمت هایی هم که برای آن ها در نظر گرفته می شود بسته به توانایی و میزان حضورشان در کار دارد؛ آن هایی که بهترهستند پول کمتری می دهند و ضعیف ترها پول بیشتر؛ اعداد و ارقام برای این افراد متفاوت است؛ ضمن این فرد مورد نظر چه نقشی بازی کند؛ چقدر جلوی دوربین باشد و دیالوگ بگوید؛ همه در تعیین قیمت نقش دارند.
به نظر می رسد چالش های فرا روی شما در بخش فروش محصولات فرهنگی هم مزید بر علت می شود تا برای تامین هزینه ها دنبال چنین راهکارهایی باشید...
بله؛ صد در صد این موضوع را قبول دارم؛ خود من یکی از اعضای انجمن امور صنفی هستم؛ انجمنی که زیر نظر مستقیم وزارت ارشاد است؛ در آن جا هم، هیچ برنامه ای پیش بینی نشده است؛ که اگر کاری تولید می شود؛ دلمان به فروش گرم باشد؛ در بخش ویدئو رسانه و پخش خانگی هیچ اتفاق مثبتی در این سال ها نیفتاده و شرکت هایی که کارها را پخش می کنند؛ به قدری فروش پایینی دارند که فقط هزینه های خود را بر می دارند؛ هزینه کپی لوح ها و تبلیغات و..؛ جالب این جا است که اگر به آن ها مراجعه کنیم بعد از روشن شدن حساب ها، منتی هم بر سرمان می گذارند که از فروش فیلم متضرر شدند. هیچ برنامه مدون و مشخصی در بخش فرهنگی کشور وجود ندارد و مشکلات روز به روز بیشتر می شوند؛ کار ما به جای این که آموزش بازیگری و کشف استعداد ها باشد؛ شده پول گرفتن از آن ها برای کسب توانایی تولید خودمان؛ مخاطب عام هم که در جریان ریز کار ما قرار ندارد و گمان می برد کارگردان و تهیه کننده انتخاب های غلطی داشته اند؛ و به علاوه هنرمندانی که سال ها تجربه کسب کرده اند حالا برای ادامه فعالیت بازیگری، مجبور به حضور مقابل این نابازیگران هستند.
جناب رحیم خانی؛ نظر شما به عنوان کسی که سال ها در این عرصه فعالیت داشته اید و در حال حاظر نیز به کرات در مقابل این افراد بازی می کنید؛ چیست؟
صحبت هایم را با جمله ای از امام خمینی شروع می کنم؛ ایشان گفته بودند: من با سینما مخالفتی ندارم بلکه با فحشا مخالفم؛ همین جمله بیان گر این است که مسئولین باید همت کنند؛ و هدفشان حذف هر نوع فحشایی در هر زمینه ای از سینما باشد؛ این موضوع هم، به نوعی فساد در روح کار هنری است؛ اما همان طور که آقای عمادین شرح داد؛ چاره ای نیست؛ این یک معضل کلان است که باید در جاهای دیگر ریشه یابی شود؛ فردی که بازیگر می شود علاوه بر تجربیات که در طول عمر هنری خود کسب می کند باید در ابتدا یک استعداد درونی نیز داشته باشد؛ کسی که این استعداد را ندارد و با پول وارد این عرصه می شود؛ برای من بازیگر هم مشکل ساز می شود؛ همه ما می دانیم که این سیستم و این روش انتخاب صحیح نیست اما عملا کاری از دست ما بر نمی آید؛ منی که در این کار استخوان خرد کرده ام حالا باید بیایم جلوی شخصی قرار بگیرم که نه فن بیان دارد؛ نه دوربین را می شناسد و نه از چم و خم این حرفه اطلاعاتی دارد؛ این نابازیگران برخی مواقع سبب می شوند که خونسردی افراد حرفه ای از بین برود و کار، با تاخیرهای زیادی ادامه پیدا کند؛ به نظر من در وهله اول برای از بین بردن این رویه ناصحیح، اگر تلویزیون کارها را به صورت مشارکتی جلو ببرد؛ وضعیت خیلی بهتر خواهد بود و بعد از آن هم مشکلات به صورت بنیادی حل شود. مسئله دیگری هم وجود دارد؛ همه ما، از تدارکات گرفته تا بازیگر و کارگردان، همیشه از تهیه کننده طلب کار هستیم، برخی از همکاران، برای بازی، رقم هایی را طلب می کنند که توانی برای پرداخت نخواهد بود و این می شود که تهیه کننده مجبور می شود؛ نقش ها را بفروشد.
شما در جایگاه کارگردان چطور با این موضوع دست و پنجه نرم می کنید؟
سید احسان سید جوادی: ببینید یک مجموعه ای از سیاست گذاری های غلط در این زمینه وجود دارد؛ و شاید خواسته اند که رویه به این شکل باشد؛ ما فقط مشکلات در تولید و عرضه را می بینیم و کاری به سیاست های غلط جاری نداریم؛ در بخش محتوا و فرم ایراد داریم؛ نابازیگر عاملیست اصلی برای عدم نمایش فرم مناسب که به محتوا نیز ضربه خواهد زد؛ همه این ها می تواند یک فیلم را زمین بیندازد و یا فیلمی را بالا بکشد؛ مثالی داریم که می گوید: گوشه نشینی بی بی، از بی چادریه!! حالا مصداق ما است؛ این رویه برایمان تعریف شده و برای تامین هزینه ها ناچارا گریزی نیست جز تن در دادن به این شرایط ؛ افرادی با این سطح توانایی در کارهایمان حضور دارند و مسلما دردسرهایی را برای من کارگردان بوجود می آورند؛ الآن، همین استاد رحیم خانی، برخی مواقع پیشنهادات بسیار مفید و سازنده ای برای اعتلای فیلم ارائه می دهد ؛ اما بازیگری که پول داده است؛ آمده و ادعا دارد؛ از نظر خود من هم، ادعای کاملا به جایی است؛ چرا که هزینه کرده و حالا می خواهد دیده شود؛ دیالوگ بگوید، در حالی که توانایی این کار را ندارد؛ حالا هزار و یک مشکل بوجود می آید و لطمه اش به افراد حرفه ای کار می خورد؛ کسی که پول داده، برای خود برنامه ریزی کرده که در کارهای بعدی کار کند و درآمدی داشته باشد؛ واقعا برخی از آن ها فکر می کنند؛ همین که دیده شوند؛ سیل پیشنهادات برایشان جاری می شود و پولی که هزینه کرده اند باز خواهد گشت؛ حالا بعد از نمایش فیلم یا سریال بازخوردهای منفی که از سایرین می گیرد او را سرخورده می کند و شاید تازه آن جا متوجه شود که عدم استعداد هنری را نمی شود با پول جبران کرد؛ اما بیایید بگوییم پیشنهاد بهتر چیست؟ دوستانی که رگشان بیرون می زند و می گویند نقش ها را می فروشند؛ بیایند و راهکار بدهند؛ واقعا اگر این افراد نباشند؛ سایر بازیگران، فیلمبردار و چه و چه زودتر کارشان را می کنند و می روند؛ هزینه ها تولید هم پایین تر می آید؛ مشکل دیگری که حضور این افراد به وجود می آورد؛ خانه نشین کردن خیلی از هنرمندان با سابقه و حتی جوان و با استعداد ما می باشد؛ به نظر من چرخه سینما در کشور نیاز به یک روغن کاری اساسی دارد. وقتی پولی وجود ندارد نابازیگر پول می دهد و نقش می خرد؛ می رسد تا جایی که از ارکان اصلی فیلم مثل فیلمنامه ، لوکیشن (صحنه و دکور) و غیره عبور می کنیم و می گوئیم؛ حالا فیلمنامه را یکی می نویسد و یک جایی برای لوکیشن در نظر می گیریم؛ از کنار تمام این مسائل مهم، ساده انگارانه عبور می کنیم و اگر بخواهم صادقانه بگویم خروجی بدین شکل، دیگر کار هنری نیست بلکه یک بازی کودکانه است.
در حال حاضر مشغول تولید چه کاری هستید؟
با توجه به سوابق همکاری، با نیروی انتظامی شرق تهران، که در حال حاظر فرماندهی مستقلی شده است، در حال آماده کردن مراحل اولیه یک کار سفارشی برایشان هستیم. یک مجموعه شش قسمتی با مضمون داستان 3 شهیدی که سال 65 در گلوگاه شهید مهریزی، توسط عده ای از منافقین به شهادت می رسند؛ در واقع قرار است به نوعی آن صحنه ها بازسازی شود؛ البته با مشارکت معاونت اجتماعی نیروی انتظامی و ناجی هنر، این کار تولید می شود.
دیدگاه شما