به گزارش صبح الوند، خالق بی همتا اما دلش رضا نداد، مخلوقش، دلتنگِ بهشت بماند. اردیبهشت را هدیه داد به زمین و شاید نمی، از بارانِ بهشت را به اردیبهشت پاشید از همین است که اردیبهشت عطر نابِ بهشتی دارد.
اردیبهشت بی شک، نمادِ دوست داشتن است، نمادِ عاشقی!
مگر میشود، آوایِ پرندگان را شنید و عاشق نشد؟! مگر میشود جوشش چشمهساران را دید و عاشق نشد؟
اردیبهشت، نمادِ زیبایی است، نمادِ آراستگی شاید!
از همین است که ارغوان شاخههایش را آراسته و اقاقیا، عطرش را به جهان هدیه کرده است.
و شاید یاس و پیچک، در کلاسِ اردیبهشت، درسِ عاشقی، آموختهاند که اینچنین بی محابا، عاشقانه، معشوقشان را میستایند و میرسند تا اوجِ!
بی گمان، مبنایِ هجرتِ پرستوها، از اردیبهشت آغاز میشود!
مگر میشود، اردیبهشت را دید و عاشق نشد؟!
بی گمان شاعرِ نام آوازه قرن هفتم، سعدی شیرازی، در چنین روزهایی، عاشق شد، خورشیدِ مهر بر قلبش تابید و آن وقت قلم به دست گرفت و عاشقانههایش را سرود.
شاید او پایِ اقاقیا نشست و عطرش را سر کشید و یا شاید نغمه بلبلِ عاشق، بر رویِ شاخساران، را دید که چنین سرود:
اولِ اردیبهشت ماهِ جلالی/ بلبلِ عاشق به رویِ منابرِ قضبان
و ما چه خوش اقبالیم که شاعری نامآوازه عاشقانههایش را برایمان به یادگار گذاشته است تا هرسال اردیبهشت، رازِ عاشقیاش را بخوانیم و عاشق شویم.
رازِ عاشقی و نکو نامیاش را...
مگر نه اینکه که خودِ او مردِ نکو نام را زنده جاوید خواند:
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز/ مرده آن است که نامش به نکویی نبریم
و اینچنین است که پس از قرنها، اردیبهشت را به نام سعدی میشناسیم و عاشقانههایش را سر میکشیم تا روحمان به لطافتِ اردیبهشت، تازه شود.
نوشته: فاطمه تخمه چی
دیدگاه شما