اوقات شرعی

 

آخرین اخبار

18. تير 1398 - 10:14   |   کد مطلب: 31272
هجدهم تیر ماه، روز ملی ادبیات کودک و نوجوان، بهانه ای برای پرداختن به۲ قشر مهم اجتماع است که باید مورد توجه قرار گیرند .

به گزارش صبح الوند، هجدهم تیر ماه، روز ملی ادبیات کودک و نوجوان است به همین بهانه لیلا صادق محمدی نویسنده و شاعر و منتقد ادبی همدانی یادداشتی از جایگاه ادبیات درزمان حال و مشکلات این حوزه نگاشت؛

چقدر خوشبختم جایی بدنیا آمدم که ادبیات کودک در آن بدنیا آمد، رشد کرد و به قطب ادبی تبدیل شد

اگر فکر می کنید اغراق می کنم فقط کافیست، پیشینه ی اساتید برجسته و چهره های شاخص این عرصه را بکاوید. شاید شنیده باشید که برخی ادعا کنند ادبیات کودک شیراز و یا اصفهان با همدان رقابت می کند و یا بشنوید، ادبیات بزرگسال مشهد علی الخصوص در زمینه ی شعر رقیب سر سخت شعر همدان است. با یقین عرض می کنم که این امر صحت ندارد و سطح کیفی آثار ادبی همدان، چه در زمینه ادبیات کودک و چه در زمینه ادبیات بزرگسال با تفاضل بسیار، بی رقیب ممتاز است. این صحبت من هیچ ربطی به تعصب ندارد، بلکه تجربه هجده سالی است که در دو دوره داوری آثار کشوری به آن رسیده ام. حالا این بخاطر شرایط جوی و جغرافیایی است یا قومی دقیق نمی دانم اما همه بخوبی می دانیم که اسم امروزی همدان بی ارتباط با اسم قدیم آن«همه دانا» نیست.

هرچند در طی ده سال اخیر، همواره تلاش های زیادی شده تا منزلت این جایگاه افزوده شود اما نواقصی هم وجود داشته و دارد که نمی توان به سادگی از آن گذشت. بنده همیشه در جایگاه شاگردی چه در زمینه داستان و چه در زمینه شعر از نزدیک شاهد این کاستی ها بودم. اگر امروز ادبیات کودک و حتی در عرصه ی بزرگسال به جایگاه ممتازی رسیده است نه بخاطر حمایت های بی وقفه ی مادی مسئولین ذی ربط و نه بخاطر حمایت های معنوی عموم مردم است بلکه بخاطر تلاش و پشتکار فرهیختگان و اهل قلمی است که عاشقانه و با دل قلم زدند.

اگر امروز ادبیات مدیون پایتخت تاریخ و تمدن هست، پایتخت تاریخ تمدن برای کسب این عنوان مدیون سرانگشتان ظریف، ذهن باریک اندیش و قلم لطیف نویس اساتید و نوقلمان خوش ذوق و خوش آتیه است که بی هیچ چشم داشت مادی به ماندگاری آن کمک کرده اند. از جناب جواد محقق که بنیانگذار ادبیات کودک در همدان تلقی می شوند و نوقلمانی که هنوز در این عرصه جای خود را پیدا نکرده اند، برای حفظ این جایگاه، شبانه روزی کوشیده اند.

 همه بخوبی می دانیم هنر و ادبیات گوهری تابناک و گرانبهاست برای حفظ تمدن یک کشور، فرهنگ و اصالت نسل آینده ساز. اساتید این عرصه به منزلۀ کنجینه های ارزشمندی هستند که اگر متعهد و دغدغه مند باشند و  در راستای حفظ ارزشهای اخلاقی، تربیتی و پرورشی نسل خوش آتیه گام بردارند؛ اگر برای حفظ باورهای جامعه از تجربیات ارزشمندشان استفاده شود، می توان برای پویایی قلم های توانمند و باروری استعداد های ناب بهره ی فراوان جست که کمترین آن صدور فرهنگ و ادبیات فاخر ایران به آن سوی مرزهاست.

 

درد در این زمینه فراوان است و درد و دل بی حد. اما حقیر فقط به گوشه ای از آن اشاره می کنم. یکی از این درد ها اساتید بخیلی هستند که به عناوین مختلف حاضر نیستند تجربیاتشان را سخاوتمندانه به نوقلمان امروز که وارثان ادبیات فردای این مرز و بوم هستند، تقدیم کنند. شاید گمان می کنند که با تربیت قلم های حرفه ای نانی در سفره برایشان نماند اما من ایمان دارم که انتقال این تجربیات باعث کم شدن که هیچ بلکه افزایش تصادی آن خواهد شد.باور کنید این ها شعار نیست بلکه در عمل این را دریافتم. با اندک بضاعتی که دارم هفت سال است که حضوی و در فضای مجازی، رایگان به نقد و برسی آثار ادبی، چه در زمینه ی کودک و نوجوان و چه در عرصه ادبیات بزرگسالان، شبانه روزی فعالیت دارم. قریب به 200 هنرجوی داستان نویسی را آموزش داده ام که با ایجاد صمیمیت هنر و ادب، منجر به خلق آثار مفیدی شده است.

 

 

دردی عمیق تر، نوقلم هایی هستند که از شاعر بودن و نویسنده بودن فقط نامش را یدک می کشند. گاهی در تب ادبیات فوران می کنند و گاهی چنان خاموش و دلسرد می شوند که حتی حاضر به نوشتن یک قطعه ی ادبی هم نیستند. از نقدهای اصولی افسرده و دلسرد می شوند و از تمرین و تکرار می برند.

گاهی درد از این هم فراتر است و تب ادبی انقدر بالاست که موجب هزیان گویی در ادبیات می شود و قدرت تشخیص صره از ناصره معیوب. در حالیکه اگر ارزش اساتید این عرصه را که خون دل ها خوردند تا ادبیات فاخر را حفظ کنند، بدرستی دریابند و قدر بدانند، پله های ترقی را با سرعتی شگرف خواهند پیمود.

 

گاهی این درد آنقدر بزرگ می شود که قابل درک نیست. هنر جویانی که عطش شهرت دارند، هنوز مباحث ادبی را بخوبی نیاموخته اند و تسلط کافی بر آنها پیدا نکرده اند، به بهانه ی نو آوری دست به ساختار شکنی غیر معقول زده و اصول را زیر پا می گذارند. حتی برخی از این اساتید برند شده هم از این قاعده مستثنی نیستند و با گذر زمان ممکن است تحت تاثیر جریان های فکری خطرناک (فراماسونری)، سیاسی(سند 2030) و یا غرب گرایی (رئال جادویی و اروتیک) آثاری خلق کنند که آثار مخرب آن تا نسل ها باقی بماند که در اینصورت، ادبیات کودک هم از این ابتذال دور نخواهند ماند.

بگذارید کمی راحت تر بگویم. شاید شما هم شنیده باشید، متاسفانه برخی از بزرگان ادبیات کودک بر این باورند که نوشتن از ارزشهای اخلاقی، از رشادت های دفاع مقدس، فرهنگ عاشورایی و آثار دینی قدیمی و د مده شده است. من با اطمینان به شما می گویم هرکسی که برای اولین بار این را گفته و باب محافل ادبی کرده، یا ادیب احمقی بوده است یا دشمنی زیرک.

  چرا که کودکان ابتدا به تقلید از رفتارهای اطرافیان می پردازند، بعد به قدرت تشخیص و ادراک می رسند. برای مایی که چند دهه عمر کرده ایم شاید کلیشه و تکراری به نظر بیاید اما کودک 5 ساله ای که هنوز قادر به تفکیک کارهای نیک و بد نیست هم تکراری است؟...اگر فطرت تکراری می شود و رنگ کهنگی می گیرد، پس این ادعا می تواند درست باشد.

 ادبیات یکی از قوی ترین و موثر ترین ابزارهایی است که می توان برای نهادینه کردن ارزشها از آن کمک گرفت. حالا اگر این ابزار در خدمت ترویج یک ایدولوژی ارزشمند باشد، اگر در خدمت آموزش ها و رفع نیازهایی که منطبق بر نیازهای مخاطب باشد، می توان برای ارتقا فرهنگ و اگاهی کودکان از آن بهره ها برد. البته به شرط آنکه از حرفه ای ها کمک گرفت و بالاترین مبلغ را هزینه کرد. در کشور ما درست عکس این موضوع صادق است. هرکس هوس فعالیت های فرهنگی و ادبی می کند، یکراست و بی مقدمه پای در عرصه ی ادبیات کودک می گذارد و این واقعیت وحشتناک سبب ابتذال و بی کیفیتی آثار شده است. کودکان ایران باهوش ترین بچه های دنیا هستند که از قدرت درک بالایی برخوردارند. پس لایق بهترین ها هستند.

 نزدیک به چهار دهه از انقلاب ما می گذرد که این رقم در مقایسه با جنگ جهانی دوم کشورهای صنعتی عدد کوچکیست. حالا تصور کنید کشوری که به شهادت اعتقادی ندارد چه ترفندها و چه اطلاعات وسیعی صورت گرفته است که برای پایبندی به ارزشهای اخلاقی و احترام گذاشتن به کشته شدگان جنگ، به ادبیات که خمیر مایه اصلی تولیدات فرهنگی محسوب می شود، چقدر بها داده شده است تا نسل فردایشان متعهد، وظیفه شناس و وفادار به آب و خاک کشور تربیت شوند.

محتواهایی که از نظرشان ارزشمند بوده، بارها و بارها نوشته و منتشر شده است. کتاب بینوایان، پینوکیو، سفید برفی و... بارها و بارها تجدید چاپ شدند و در عصر تکنولوژی به شکلی منطبق با عصر فناوری باز نویسی شده اند. از آنها انیمشن و فیلم های متنوعی ساخته شده و حتی تبدیل به نمایشنامه هم شده اند.چرا که آنها دریافته اند، تاثیر پذیری و تربیت در توالی و تکرار است.

بالعکس در کشور ما کمترین سرمایه گذاری در عرصه ادبیات علی الخصوص ادبیات کودک است. مشتاقان عرصه نویسندگی با کمترین تخصص ادبیات کودک را انتخاب می کنند. ناشران اثار سطحی و عام پسند را چاپ می کنند. سرمایه گذاران در عرصه تولیدات ادبی و فرهنگی به جز عده ی معدودی کوچکترین آشنایی با نیازهای کودکان امروز ندارند. حتی مسئولین حاضر نیستند برای ترویج و به کار گیری تجربه ها و نیروهای متخصص بودجه ای در نظر بگیرند.

با وجود این همه مشکلات مادی و آسیب های معنوی، فرهیختگان و هنرمندان اهل قلم به سمت سفارشی نویسی خواهند رفت و تولیدات طبعا فاقد خلاقیت و مطالعات عمیق است.برای کودکان باید از بهترین ها کمک گرفت. انیماتور، شاعر، تصویرگر یا نویسنده، فرقی نمی کند. باید روی نیازهای کودکان مطالعات وسیعی و عمیقی انجام داد. باید اتاق فکرهایی تشکیل داد که از تمام زوایا نیاز کودکان امروز را بررسی کنند. دغدغه های یک کودک را با توجه به رنج سنی بسنجند و برای رفع آنها بصورت تخصصی اقدام کرد. همیشه انسانها ابتدا عادت می کنند بعد با انجام متوالی یک رفتار کم کم به اثار مثبت و حکمت آن پی می برند. در زمینه نهادینه کردن ارزشها هم همینطور است.

نیاز کودک 5 تا هفت ساله ی من ازدواج خاله سوسکه نیست. نیاز کودک 7 تا نه ساله ی من موجود فضایی و دنیای ارواح نیست. دغدغه ی نوجوان امروز من، پرواز با جاروی پرنده، تحصیل در مدرسه ی جادوگران و یا ازدواج با پرنس و پرنس نیست. نیاز نسل فردای کشور ما کسب آگاهی صحیح پیرامون محیط و جامعه ی خودش است، ایجاد ارتباط شایسته در روابط است، آموختن مهارت های فردی و اجتماعی است که سازگار و منطبق با جامعه خویش است.

آیا درد نیست که در پایتخت تاریخ و تمدن که مهد اساتید بنام کشوری در زمینه ادبیات و تصویر گری است هنوز یک نشریه مجزا و علمی مطابق با رنج های مختلف سنی کودک و نوجوان نیست؟

درد نیست که به دلیل عدم توجه به نیازهای فعالان ادبیات کودک، اساتید به محض کسب مقام همدان را ترک کرده و برای همیشه در پایتخت و یا شهرهای بزرگ دیگر ایران می روند و با بی مهری، دینی را که به زادگاه دارند از یاد می برند؟

سخن بسیار است و...همیشه حرفهایی هستند که ناگفته می مانند چرا که می دانی گفتن آنها دردی را دوا نخواهد کرد. امیدوارم روزی را ببینیم که ادبیات ما جهانی و بی رقیب حرف اول و آخر ادبیات کودک را برای کودکان سر تا سر دنیا می زند.

 

لیلا صادق محمدی 

تصاویر تکمیلی: 
 خوشبختم جایی بدنیا آمدم که ادبیات کودک در آن بدنیا آمد، رشد کرد و به قطب ادبی تبدیل شد /نوقلمان امروز وارثان ادبیات فردای این مرز و بوم هستند

دیدگاه شما

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
کنگره ملی8000شهیداستان همدان