اوقات شرعی

 

آخرین اخبار

30. بهمن 1395 - 13:23   |   کد مطلب: 23983
به بهانه فرارسیدن ایام شهادت حضرت زهرا(س) منتشر شد
نامه دلتنگی فرزند برای مادر شهیدش
این روزها ، روزهای غریبی برای مهدی فاطمه است.داغ نبود مادر و یادش ، دلش را می سوزاند.در و دیوار شهر را می بیند.آدمهایش را می بیند.از مسجد یا تکیه گاهی ، نوای زهرا زهرا (س) می شنود، دلش دیگر تاب نمی آورد و از پس این کوچه های غربت و دلتنگی خود را به ندا می رساند و سرش را به دیواری تکیه می دهد ، بغضش می ترکد و برای مادرش ، مادر پهلو شکسته اش اشک می ریزد .
 نامه دلتنگی فرزند برای مادر شهیدش

به گزارش صبح الوند، این روزها دل مهدی فاطمه بی‌قرارتر از این است.از همه‌جا و همه‌کس ، دلش گرفته و دنبال آغوش مادر می‌گردد که دست نوازشی بر سرش بکشد و او را آرام کند.تا این‌که شروع به نوشتن می‌کند برای و به یاد مادر شهیده اش.

 

بله .این نامه‌ای است از سوی مهدی فاطمه برای مادر پهلو شکسته و شهیده اش:

 

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س) ،السلام علیک یا ممتحنک قدامتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک، السلام علیک ایتها الحوراءالنسیه.

 

سلام بر تو ای مادر شهیدم. ای مادر غم پرورم. ای مادر پهلو شکسته ام. ای شهیده در راه ولایت و امامت. مادر مهربان و صبورم. مادرم ! این شهادت تو در راه ولایت و حق ، چراغ راهی شد برای شیعیان عاشق و وفادار امامت. تو و این دفاع جانانه‌ات از امام زمانت ، الگویی شد برای همه و درسی شد برای دوستداران و تشنگان راه شهادت.

 

مادر مهربانم ! تو همانند پناهگاهی بودی برای پدر بزرگوارت و شدی " ام‌ابیها" . و از همان کودکی ، مشق عشق کردی و بعد همدمی استوار شدی برای حیدر کرار.

 

مادر شهیدم! با تمام وجودت ثمره‌ها و مرواریدهای زندگی‌ات را با عشق پروراندی و همدم بازی‌های کودکانه‌شان بودی و به حسن، کریم بودن و به حسین، جانبازی و به زینب، صبر را آموختی و دیکته نمودی.

 

مادرم، آن گاه که حیدر کرار ، علی مرتضی به منزل می‌آمد ، خستگی‌ها را کنار می‌گذاشتی و با تمام محبت و عشق ، به استقبال امام و رهبرت می‌رفتی.چه آن‌که خود ایشان فرمودند : "هرگاه ، زهرا را می‌دیدم تمام خستگی‌ها و مرارت‌ها از من دور می‌شد."

 

مادر شهیده ام ، جدم پیامبر ، بوسه بر دستان مبارکت می‌زد و تو را برترین زنان عالم معرفی می‌کرد.

 

اما مادر جان، مادر مهربان و صبورم، وقتی به بعد از جدم و این‌که چه اتفاقاتی رخ داد ، فکر می‌کنم ، جگرم می‌سوزد و برای بلاهایی که سر تو آوردند، خون گریه می‌کنم.

 

آه مادر شهیده ام ، وقتی‌که دستان امام زمانت را بستند و کشان‌کشان بردند و تو ، افتان و خیزان می‌خواستی مانع این کار شوی ، وقتی ، فدک که هدیه پیامبر بود به شما، از شما غصب کردند، وقتی‌که در کوچه‌های غربت و دل‌تنگی مدینه ، آن ملعون سیلی به‌صورت ناز و مبارکت زد،... آه مادر شهیده ام دلم از این‌همه مصیبت‌ها تنگ است.

 

مادر، عزیز دلم، ای‌کاش بودی تا سرم را در آغوش می‌گرفتی و با آن دستان پینه‌بسته‌ات نوازشم می‌کردی تا آرام شوم. با همان دستانی که از شدت کار و زحمت ، پینه‌بسته بود و تو هیچ‌وقت آن‌ها  را به همسر و یار وفادارت نشان ندادی.

 

مادرم، مادر خوب و مهربانم، پس دعایم کن. آخر می‌دانی ، دعای مادر در حق فرزند مستجاب است. دعای فرج برایم بخوان تا بیایم و انتقام سیلی که صورت نازت را کبود کرد بگیرم. تا انتقام خون دردانه‌هایت که سید جوانان اهل بهشتند را بگیرم و می‌دانم آنگاه لبخند به لب خواهی زد و از دست فرزندت (مهدی) خشنود خواهی شد.

 

مادر ، تو به حقیقت همان کوثر و خیر کثیری هستی که خداوند به عالمیان عطا کرد و تو را الگویی ارزشمند برای زنان و دختران قرارداد.

 

از حجاب تو بگویم به هنگامی‌که مرد نابینایی به منزل آمد و تو از پشت پرده و حجاب ، از پدر و ان مرد پذیرایی کردی و دلیل این کار را این‌گونه عنوان نمودی که : درست است که او نابیناست اما احساس دارد.

 

و یا از نحوه تربیت حسن و حسینت بگویم، زمانی که حسین جانت گریه می‌کرد و تو مشغول پخت نان بودی و سلمان خواست تا او را آرام کند ، اما تو این اجازه را ندادی و گفتی ، تربیت فرزندان به عهده من است و من نسبت به تربیت و آرام کردن فرزندانم در اولویت هستم تا شخص دیگری.

 

و یا از عدم دل‌بستگی و وابستگی به دنیا بگویم که در شب عروسی ، بهترین لباست را به نیازمند عطا کردی و .......

 

مادر جان دیگر از چه الگوهای تربیتی شما بگویم که از همه لحاظ ، اول بودی و هیچ‌گاه از همسرت چیزی نخواستی که او نتواند تأمین کند و شرمنده شود.

 

مادر شهیده ام اینک بگذار بگویم. بگویم: مادر شهیده ام، مادر نمونه‌ام ، مادر یک‌دانه‌ام، دوستت دارم .

پسرت: مهدی

انتهای پیام/

دیدگاه شما

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
کنگره ملی8000شهیداستان همدان