به گزارش صبح الوند، وال استریت ژورنال در یادداشتی با عنوان "عادی سازی ایران"«Normalizing Iran» صراحتاً اعلام می دارد ایران فقط زمانی کشوری "عادی" خواهد شد که دیگر جمهوری اسلامی نباشد.
این روزنامه اقتصادی-سیاسی مهم و پرنفوذ در جهان، بهترین راه مرتفع کردن بدبینیها در طی زمان را از بین بردن نفوذ تندروهای ایرانی، تعامل هر چه بیشتر با میانه روها و نمایش حداکثر انعطاف پذیری دیپلماتیک دانسته است.
یادداشت روزنامه والاستریت ژورنال که به قلم برت استیونز نگارش یافته است با اشاره به فکت های تاریخی، ادعای خود را به نحوی ثابت میکند. والاستریت ژورنال خاطرنشان میشود که دولت کارتر آیتالله خمینی را بهعنوان "یک قدیس" موردستایش قرار داد؛ سفارت ما اشغال شد. رونالد ریگان برای (آیتالله)خمینی کیک تولد و مخفیانه تسلیحات فرستاد تا آزادی گروگانهای لبنانی تسهیل شود؛ چند گروگان آزاد شدند، درحالیکه چند تن دیگر بهجای آنها گروگان گرفته شدند. از طرفی اما جهان از انتخاب محمد خاتمی رئیسجمهور "میانهرو" ایران استقبال کرد؛ تأسیسات هستهای مخفی ایران در دولت دوم او فاش شد.
در ادامه یادداشت نویسنده به موضوعی مهم اشاره میکند تا از طریق آن بتواند در پایان، نتیجه خود را استخراج کند:"حال باید باور کنیم که سرانجام تغییری که کوئن و دیگران امیدش را داشتند فرا رسیده است. گواه آنهم ظاهراً رژیمی است که تاکنون وعدههای هستهایاش را (درازای دریافت یکصد میلیارد دلار) حفظ کرده، بهسرعت ملوانان آمریکایی را (پس از یک کودتای کوچک تبلیغاتی) آزادکرده است، و اجازه داد دیگر گروگانها ایران را (پس از آزار و اذیت همسر و مادر یکی از گروگانها و دریافت یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار دیگر) ترک کنند."
این یادداشت که از طریق صدای آمریکا- که بهعنوان یک رسانه دولتی ایالاتمتحده آمریکا محسوب میشود-، ترجمه و منتشرشده است، حاوی نکاتی است که اگر تمرکزی بر آن داشته باشیم، چشمانداز و جهانبینی امریکا را نسبت به ایران با توجه به واقعیت های روز درمییابیم.
بررسی تحرکات نرم دولتمردان آمریکا در مواجهه با دولتمردان ایران، نشان از پیاده شدن نقشهای از پیش طراحیشده دارد که پس از حضور دولت یازدهم، عملیات آن از سطوح اندیشکدههای آمریکایی خارج و در کف روابط دیپلماتیک به بهانه موضوعات هستهای آغازشده است.
مناقشات هستهای، تنها دلیل گفتوگوهای پراکنده آمریکاییها با طرف ایرانی بود که اخبار آن در ابتدا واکنشهای زیادی را در جامعه ایران ایجاد و حد وافری که این گفتوگوها و مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا سپری کرد، درصدد است تا رغبت و حساسیت ملت، جهت واکنش به آن را از بین ببرد و بهگونهای خبر مذاکرات میان ایران و آمریکا را تا سطح عادیترین و روتینترین اخبار روز دنیا تقلیل دهد و باید گفت که متأسفانه بخشی از پروژه"عادیسازی" به نحوی در ایران در حال پیش روی است. تکرار و بسامد یک خبر یا رویداد، آن را در بلندمدت از حساسیت ساقط میکند و این تاکتیکی بود که آمریکاییها بهخوبی آن را می دانستند و بدان پرداختهاند.
سر دیگر این پروژه در بزک کردن چهره آمریکا در داخل کشور، جلو می رود. تغییر در ذائقه ملت و تغییر نگاه آنها به آمریکا، موضوعی است که کماکان در داخل خواسته یا ناخواسته بهخوبی بر روی آن مانور داده میشود. بهعنوان نمونه بیان خاطرات و حواشی مذاکرات هستهای از زبان تیم دیپلماسی بسیار تأملبرانگیز است. درزمانی که بههیچعنوان از متن اصلی مذاکرات خبری نیست و کماکان محرمانه تلقی میشد، بیان حواشی خوشایند و مسرتآور همچون تعریف ظریف از علامه کرباسچیان برای جانکری و پی گیر بودن کری در بیان بیشتر این حکایات، خواسته یا ناخواسته قدمی در عادیسازی مفهوم امریکا در جامعه ایران دارد.
از طرفی رهبر معظم انقلاب ابتدای سال جاری بهصراحت فرمودند که ما نه در مسائل منطقهای، نه در مسائل داخلی و نه در مسئلهی تسلیحات، با آمریکا مطلقاً صحبت و مذاکرهای نداریم؛ مذاکره، صرفاً در قضیّهی هستهای است و اینکه ما در موضوع هستهای با روش دیپلماسی چگونه میتوانیم به نتیجه برسیم(1/1/94). ولی متأسفانه موضوع گفتوگو با آمریکا در موارد مختلف و در موضوعات گوناگون تسری یافته و حتی رسانهای هم شده است. بارها جان کری از مذاکره تلفنی خود پیرامون مسائل مختلف با ظریف صحبت به میان میآورد که مدعی هم میشود ظریف آن موضوع مطروحه را حل کرده است و یا در جدیدترین خبرها، اجلاس مجمع جهانی اقتصادی داووس زمینهای برای دیدار وزرای خارجه دو کشور فراهم آورده است. دیداری که به درخواست کمک جان کری از ظریف برای یافتن شهروندان آمریکایی در عراق مربوط میشود و این موضوع توسط رسانههای مکتوب و مجازی نزدیک به دولت در داخل بسیار بازتاب داشته است.
اینکه برای هر موضوعی آمریکا مستقیم کانالی را در ایران برای خود انتخاب کرده است و از طریق آن به حل مسائل و مناقشات میپردازد، امری بود که تا دیروز همچون یک تابو بدان نگریسته و امروز متأسفانه با تکرار آن به یکرویه معمولی تبدیلشده و گاهی مباهات و افتخار نیز تلقی میشود.
پیرو مباحث فوق نتیجهای که میتوان احصا کرد این است که امریکا در سه مرحله، پروژه"عادیسازی"را در ایران به شدت پیگیری میکند :
- عادیسازی مذاکره و گفتوگو مستقیم با آمریکا برای دولتمردان
- عادیسازی مفهوم آمریکا برای ملت
- عادیسازی ماهیت کشور(حکومت)
در دو سطح اول، طبق برآوردها و شواهد و قرائن، آمریکا و برخی غربگرایان داخلی تلاشهای زیادی صورت دادهاند و در بخشی نیز به نتایجی رسیدهاند و اینهمه ماجرا نخواهد بود و هدف اساسی نرمالیزه کردن(عادیسازی) ایران اسلامی است و تبدیل یک کشور انقلابی به یک کشور وابسته و عادی همچون سایر کشورها که نسبت به هیاهوها و اقدامات آمریکاییها در سراسر جهان، خنثی نگریسته و یا توان اظهارنظر را از خود سلب کرده باشد.
بههرحال در اندیشه امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب و در باور ملت، امریکا بهعنوان شیطان بزرگی است که قرابت و نزدیکی به آن، هیچ ضمانتی را برای مضمحل نشدن باقی نمیگذارد. شرارت و شیطانیت امریکا در یک دوره که جنگطلبان جمهوریخواه روی کار باشد، همچون شرارههای آتش هویداست و درزمانی که دموکراتهایی چون اوباما بر اریکه قدرت باشد، خوی شیطانی در زیر خروارها خنده و محبت و دیپلماسی پنهان میشود و در عمل هردو یکجور پیش میروند و اهداف یکسانی را پیگیری میکنند ولی روشها بسیار متفاوت است.
فضای پسابرجام و بهخصوص پس از آغاز اجرای آن و لغو تحریمها، خطر بسیاری را متوجه این مساله میکند که امریکا با همان چهره واقعی خود برای مردم متصور نشود و مبادا به بهانه لغو چند تحریم و اجرای برجام و حل مناقشه هستهای، ذائقه مردم را نسبت به امریکا تغییر دهند که این خود در راستای برداشتن گامی مهم که همانا عادیسازی کشور انقلابی ایران است، تلقی میشود. آمریکا نفوذ جریانی خود را با لغو تحریمها آغاز کرده و درصدد است از این طریق خود را «منجی» کشور برشکسته ایران معرفی کند و از این باب دل ملت را به سمت خود جذب و از این راه مقاصد شوم را در راستای عادی سازی ایران اسلامی به اجرا نشاند.
رهبر معظم انقلاب در جوابیه نامه رئیسجمهور جهت اجرای برجام و لغو تحریمها بهصراحت متذکر شدهاند که: «در تبلیغات توجه شود که در برابر آنچه در این معامله بهدستآمده، هزینههای سنگینی پرداختشده است. نوشتهها و گفتههایی که سعی میکنند این حقیقت را نادیده گرفته و خود را ممنون طرف غربی وانمود کنند با افکار عمومی ملت، صادقانه رفتار نمیکنند.»
یا معظم له در دیدار اخیر با دستاندرکاران برگزاری انتخابات بار دیگر این موضوع را خاطرنشان و متذکر شدند: «یک عدّهای دارند اینجور وانمود میکنند که کأنّه این دستاوردهایی که حالا مثلاً پیدا شد، آمریکا یک لطفی کرد به ما که این تحریمها را مثلاً برداشت؛ اینجور نیست. یک عدّهای از این فرصت میخواهند استفاده کنند، باز چهرهی منحوس استکبار را بزک کنند؛ این خیلی خطرناک است.»
یادداشتی که والاستریت ژورنال آن را منتشر کرده است، تنها نمونهای از خروارها تئوری و نظریه است که تماماً اشاره به این اهداف خطرناک آمریکا دارد. چشم دوختن و انتظار داشتن آمریکا از دولتهای میانهرو که بهصراحت نیز در یادداشت از آنها یاد میشود، موضوع بسیار حساس و در جای خود بسیار تأملبرانگیز است. امید است دولتمردان و بهخصوص تیم اقتصادی و دیپلماسی دولت بهخوبی بر این موضوع واقف باشند که امریکا چه اهدافی را پشت پرده دنبال میکند و زحمات خود را با اعتماد به رفتارهای ظاهری دولتمردان امریکا هدر نداده و همیشه شاقول رفتار، اصول انقلاب اسلامی و منویات رهبر معظم انقلاب باشد و اصل هوشیاری را در مواجهه با امریکا فراموش نسازند.
فرهاد نظریان سامانی
دیدگاه شما