به گزارش صبح الوند، قلم در میان آموزه های دینی ما آنقدر ارزشمند است که خدا در سوره مبارک قلم بر آن قسم یاده خورده است، (ن و القلم و ما یسطرون/ نون ، سوگند به قلم و آنچه می نویسند...)
قلم آن قدر در تاریخ و تمدن بشر نقش دارد که به گفته آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه؛ در واقع این همان چیزى است که سرچشمه پیدایش تمام تمدن هاى انسانى و پیشرفت و تکامل علوم و بیدارى اندیشه ها و افکار و شکل گرفتن مذهب ها و سرچشمه هدایت و آگاهى بشر است، تا آنجا که دوران زندگى بشر را به دو دوران تقسیم مىکند" دوران تاریخ" و" دوران قبل از تاریخ"، دوران تاریخ بشر از زمانى شروع مىشود که خط اختراع شد، و انسان توانست ماجراى زندگى خود را بر صفحات نقش کند و یا به تعبیر دیگر دورانى است که انسان دست به قلم گردید و از او" ما یَسْطُرُونَ" یادگار ماند.
اما باید دقت داشت که این قلم یا همان نی یا هرچیزی دیگری که با آن می نویستند به خودی خود ارزشمند نیست بلکه آن چه که با آن نوشته می شود، ارزشمند است، چرا که تطبیق قلم و فطرت پاک و یا تطبیق قلم با نفس رذیله تفاوتی از زمین تا آسمان دارد.
باید دید قلم در دست کیست؟
دست مظلوم است یا ظالم، به وسیله دادگر بر روی کاغذی کشیده می شود یا بیدادگر؟!
اگر این قلم با فطرت پاک انسانی منطبق باشد می توان گفت تمدن ساز می شود و فرهنگ را ریشه دار و تبیین می کند و اگر در دست ظالمی رود، دودمانی را که نه، چه بسا تمدن چندین و چند ساله ملتی را به باد دهد؟ پس باید دید قلم در دست کیست؟
با قلم بود که در تاتریخ نوشتند، در پنجمین روز جنگ صفینکه رود فرات به تصرف سپاه علی درآمده بود عمروعاص برای بازپس گیری رود خدعه ای به کار برد:او تعدادی از سپاهیان شام را در میان سپاهیان امام نفوذ داد تا در بین آن ها شایعه کنند که سپاهیان شام می خواهند نیمه های شب مسیر رود را به سمت اردوگاه ایشان تغییر داده و تمامی آنان را غرق کنند بسیاری از سپاهیان زودباور با شنیدن صدایی شبیه به صدای کلنگ از سوی اردوگاه سپاه شام این دروغ ها را باور کرده از اردوگاه گریختند و نظم سپاه در هم ریخت و تلاش های مالک اشتر و چند تن دیگر از یاران علی مبنی بر بازگرداندن سربازان به اردوگاه بی نتیجه ماند.در حالی که تمام این مدت سپاهیان مشغول طبل زدن بودند و این صداها هم مربوط به طبل زدن آن ها بود و با این خدعه عمروعاص هم فرات را از دست سپاهیان علی درآورد و هم نظم آن ها را به هم زد.
با قلم بود که عهدنامه گلستان و ترکمنچای را امضاء کردند و ذلت ملتی را رقم زدند.
و حال امروز با قلم است که رسانه هایی با ترسیم بزک گونه چهره پلید امریکا به دنبال فریب ملتی هستند و معلوم نیست چه قلمی مجوز صدور این رسانه ها را صادر کرده است؟!
با قلم است که می توان رسانه هایی زنجیروار را به هم وصل کرد تا اختلاس خاندانی پوشانده شود!
و اما اگر قلم با روح و فطرت بشری آمیخته شود می توان نوشته هایی به یادماندنی نوشت؛
با این قلم است که می توان نوشت؛ مرگ بر امریکا مرگ بر صهیونیست، مرگ منافق و فتنه گر و ...
با قلم است که می توان مطالبه کرد چه خبر از دکل ها و آقازاده ها!!! و نوشت چه خبر از سفره آن چنانی و ضیافت های به پا شده دولتی ها!!! یا نامه ای نوشت در حمایت از مظلومی.
همین قلم است که در سفرهای روحانی به استان ها در دستان همه اقشار حرکت می کند، گاه کشاورزی، کارگری با دستان پینه بسته می نویسد، جناب آقای رئیس جمهور، از پولی که در دستم نیست برای خانواده ام غذایی تهیه کنم و شرمنده یشان نباشم، بنویسم یا از ترک تحصیل فرزندم به دلیل نبود امکانات تحصیلی، از پدر رنجور و زحمت کشیده ام بنویسم که برای خودش روزگاری داشت یا از امروز که حتی نمی تواند تکه نانی، خرمایی بر سر سفره بیاورد و فرزندانش را به مهمانی نذری همسایه نمی برد شاید آنجا تلویزیون ضیافت های را نشان دهد که آب از دهان فرزندش جاری شود؟؟
با این قلم بود که شهدا وصیت نامه هایشان را نوشتند و تأکید داشتند که پشتیبان ولی فقیه خود باشید.
با این قلم است که می توان با فطرتی پاک گزاره برگی امضاء کرد در حمایت از حقوق هسته ای ملت.
با این قلم است که می توان توافقی امضاء کرد با بلندی عزت یا ذلت یا ملت.
آری همین قلم است که سرنوشت انتخاباتی را تعیین می کند و تو بنگر که به کجا چشم دوخته ای به دستان بیگانگان یا به دستان مردمت؟!
منبع: رودآور
دیدگاه شما