به گزارش صبح الوند، مهدی ناصر نژاد در یادداشتی نوشت:
با قيمتگذاريهاي جديد بر روي نان در همدان انتظار ميرفت كيفيت اين كالاي پرمصرف و اساسي نيز در مقايسه با قبل بهبود يابد، وليكن تغييرات وعده داده شده يا همچنان در مدار اما و اگرها باقي مانده و يا آنقدر ناچيز است كه به چشم و ذائقه نميآيد.
در همين حال قيمتهاي جديد و مصوب براي نان در همدان در مقايسه با مصوبههاي جاري در بسياري از نقاط كشور، بخصوص استانهاي همجوار، بالاتر است كه مشخص نيست اين تفاوت قيمت و يك بام و دو هوا با مجوز شوراي آرد و نان است يا برخي نانواييها خودسرانه و به دلخواه قيمت و وزن قرص نان براي لواش، تافتون، سنگك، بربري و گرده را تعيين ميكنند. بدون ترديد مجاز بودن معدودي از نانواييها براي پخت با آرد قيمت آزاد، اين اختيار عمل را به آنها داده است تا ريش و قيچي را آنچنان كه دلخواه خودشان است، به اختيار داشته باشند.
در هر حال، تنها عاملي كه موجب آشفتگي و بينظمي در بازار نان ميشود، نبود نظارت و كنترل كافي بر كار و نحوه پختوپز نانواييهاست كه نهتنها نارضايتي و يأس مردم از قانون را به دنبال خواهد داشت، بلكه نوعي فرهنگ موذي و غلط را در جامعه ترويج ميدهد كه نتيجه نهايي آن از همگسيختگي ارزشهاي اجتماعي، بياعتمادي و همچنين نابودي بسياري پيوندهاي عرفي و قواعد درستكاري و كسبوكار حلال خواهد بود. وجدان كاري چيزي نيست كه با قضاوتهاي ذهني و اندازههاي سليقهاي به وجود آيد، برقراري اين قاعده خداپسندانه در جوامع انساني نياز به فرهنگسازي و تعيين الگوهاي درست دارد.
اين كمرنگ شدن بسياري از ارزشهاي به ظاهر كوچك است كه موجب ايجاد ناهنجاريهاي بزرگ و غدههاي لاعلاج اجتماعي ميشود. وقتي يك كارگر نانوايي هنگام كار در حضور انبوه مشتريان صف ايستاده و منتظر، همزمان تلويزيون نگاه ميكند، سيگار ميكشد و چاي مينوشد، بايد هم از 10 دانه ناني كه از تنور بيرون ميكشد 6 دانه آن سوخته، نيمپز و يا يك طرف سوخته و طرف ديگر هم خمير باشد.
اغلب كارگران شريف و زحمتكش نانوايي تنها انتظار و باورشان از نرخهاي جديد، افزايش دستمزد خودشان است و البته هم كه در اين زمينه حق دارند و بايد در قبال كار دشوار خود دستمزد مناسب بگيرند، اما هيچگاه به آنها تفهيم نشده و يا يك جلسه توجيهي براي متصديان و عوامل نانواييها تشكيل نشده است كه در هر شرايط و با هر قيمت نان بايد سالم و قابل مصرف از تنور خارج شود و اينگونه نيست كه اگر كارگري و كسي در جايي در هر مسئوليت و به هر بهانه ناراضي بود، سرمايه ملي و بركت خداوندي را با اهمال و بيعلاقهگي به هدر دهد. روزي در محفلي و فرصتي از يك آموزگار علاقهمند و خستهجان سؤال كردم وقتي كلمه و مطلبي به دانشآموز خود ميآموزي چه احساسي داري و چه لذتي ميبري؟ با تبسم گيرايي پاسخ داد وقتي دانشآموزي را پاي تخته سياه ميكشانم و چيزي از او ميپرسم به اين ميانديشم كه او در جامعه فرداي خود چه نقشي خواهد داشت و چه راهي در پيش خواهد گرفت و ديگران از او چه خواهد آموخت!!!
آن استاد فرهيخته حرف درستي زد. وقتي كسي فقط سود و منفعت شخصي را بسنجد و در نظر بگيرد، به كسي ديگر چيزي نخواهد رسيد. اما اگر در هر مسئوليتي، سود جامعه را در نظر بگيريم، خودمان بيشتر بهرهمند خواهيم شد.
سخن آخر اينكه در جامعه ما قانون وجود دارد و تمام خط و خطوط و حد و سهم مشخص شده است. وليكن قوانين كمتر اعمال ميشود و مردم هم در هر موردي فقط از ديگران انتظار دارند و خودشان را از هر خطا و مسئوليت بري ميدانند.
دیدگاه شما