به گزارش صبح الوند، مهدی ناصر نژاد در یادداشتی نوشت:
در هر جا از دنيا از واژه مديريت تعاريف گوناگوني ميشود كه جمعبندي آن همان مدير خوب يا مدير بد است. تعريف از مديريت به طور قطع از منظرهاي مختلف است و ممكن است مديري در بين مجموعه خود به خوبي شهره باشد اما خروجي مأموريت او نتواند نظر مساعد مردم و افكار عمومي را جلب كند، بنابراين مدير بد يا مدير خوب چه كسي ميتواند باشد؟
ما مردم مسلمان يك ملاك غيرقابل انكار براي سنجش فضائل خوب يا بد ديگران داريم و معتقديم خدا بايد كارنامه ديگران را ببيند و اين اوست كه بايد راضي باشد. اما اين نكته را نيز خوب ميدانيم كه راضي كردن خداوند عادل و توانا كار سادهاي نيست. بخصوص اگر اين نكته را نيز بدانيم كه وقتي حق مردم يعني حقالناس در ميان باشد، خدا هم خيلي سختگير خواهد بود. در هر حال مديريت وظيفهاي بسيار دشوار و حساس است. قطعاً مديران موفق و روسپيد آنهايي هستند كه كارنامه درخشانشان هم پيش خدا آشكار است و هم خلق خدا آن را به اذهان خويش ميسپارند.
مديريت در شرايط گوناگون نيز در هر حوزه و هر سطح كه باشي متفاوت است. شايد مديراني باشند كه هيچگاه جز براي جلسه و نشستهاي اداري از پشت ميز خود بلند نميشوند و آنچنان به كار و حيطه عمل خويش تسلط دارند كه مردم و افكار عمومي خروجي كار مدير مربوط را در حيطه زندگي شاهد باشند و حضور او را احساس كنند. چنين حالتي بستگي به عمق مديريت و خلاقيت بالاترين شخص يك اداره و سازمان دارد كه مجموعهاي سالم و كاري و مسئوليتپذير فراهم آورد، آيا اين ممكن است؟! آيا نظام غلط بروكراسي (كاغذبازي) كه روزگاري بر پايه و اساس دستگاههاي اجرايي و اداري رخنه كرده بود، در حال حاضر از جامعه ما ريشهكن شده است؟ آيا سامانه مكانيزه ساختن مراجعات و پروندهسازي در ادارات براي رفع و رجوع سريع و بدون واسطه كار مردم توانسته به درستي جايگزين روشهاي سنتي و واسطهپذير شود؟ آيا صرف راضي نگه داشتن تمام كاركنان يك مجموعه براي يك مدير ميتواند پاسخگوي اهرمهاي اجرايي براي حل مشكلات مردم و تقاضاي اربابرجوع باشد؟ آيا در حال حاضر هيچ مشكلي به لحاظ حضور موفق مديران در جامعه وجود ندارد؟
با اطمينان ميتوان گفت هنوز خيلي كارها براي اصلاح امور جامعه بايد انجام شود تا خوب، خوب بودن و رسيدن به كمال خيلي راه در پيش داريم. كه مديران خوب، خوب نياز داريم. مديراني كه زيرمجموعه خود را در ادارات خوب ارزيابي كرده و بشناسند، مديراني كه اگر براي پيشبرد و مسئوليت خود وابسته به ميز كارشان هستند، اين كار را پس از وقت اداري و يا فراغ بال انجام دهند تا از واقعيتهاي جامعه و نياز مردم دور نمانند.
پس از پيروزي انقلاب و تحولاتي كه در ادارات به وجود آمد، يكي از ملاكهاي اصلي براي مديريت و كمك به مجموعه اداري، خصلت خودجوشي و درك از شرايط جامعه بود. در بحبوحه پيروزي انقلاب و دگرگونسازي جامعه ايران آن روز پشت ميزنشيني و اتكا به جلسات كليشهاي اداري جواب نميداد و اگر در مقطعي از آن روزگاران جامعه تكاني به خود ديد، حاصل تلاش خودجوش و اراده انقلابي انسانهاي مخلص و بيادعا بود. جامعه كمكم نظم گرفت و اهداف توسعه در كشور با رويكردهاي علمي و تخصصي هماهنگ شد. اما هنوز هم اگر اراده خالص براي خدمت و نيت براي جلب رضايت خداوند در كنار تخصص و توان مديريتي نباشد، هيچ كاري پيش نميرود، چون فرهنگ و برخي قواعد درست يا غلط اجتماعي بهگونهاي رقم خورده است كه صرف پشت ميزنشيني و اتكا به ابزار و امكانات پيشرفته اداري و ارتباطي، مشكلگشا نيست. مردم حرفهاي زيادي براي گفتن دارند، خلأهاي پيدا و پنهان چندي بايد پر شود، بايد براي رضايت خداوند به علم و آگاهي بيشتري مجهز شد، مردم هم راضي ميشوند.
دیدگاه شما