به گزارش صبح الوند، مهدی ناصر نژاد در یادداشتی نوشت:
فاصله بين روزهاي چهارم تا دهم مهرماه در ايران، (هفته ازدواج) نامگذاري شده است. اين رويكرد كه چندان هم در جامعه ما قديمي نيست، به دليل اهميت دادن به امر ازدواج و چنين سنت حسنهاي در شرع مقدس اسلام است. سواي تحصيلات و گذراندن همه پلههاي زندگي در زمينه رشد و بالندگي انسان، ازدواج كردن پس از واقعه تولد، دومين خيزش بلند براي حيات و ادامه آن به شمار ميآيد. ازدواج با آداب و رسوم و باورهاي متفاوت در تمام جوامع بشري، امري پسنديده و مورد تشويق و ميل همگان است و با ايدههاي عاقلانه اجتنابناپذير هم خواهد بود.
سالهاست كه در جامعه خودمان از ازدواج زياد گفته و شنيده ميشود، اما نه از شيريني و روزها و چهره خوب زندگي!، ميشنويم سن ازدواج در جامعه ما بالا رفته است. ميشنويم جوانها از ازدواج گريزان هستند. ميشنويم هزينههاي ازدواج و شروع زندگي مشترك بسيار بالاست. ميشنويم مشكل بيكاري مانع بزرگي بر سر راه ازدواج جوانهاست و باز هم ميشنويم كه براي تشكيل زندگي مشترك حداقل يك سرپناه و سروسامان اوليه براي آسايش مختصر ضروري است.
در مقابل آنها كه اين حرفها را ميشنوند، پاسخهايي در آستين دارند كه ميگويند، اي بابا جوان بايد همت داشته باشد و اگر قصد زندگي دارد، بايد قدم به قدم و آرام و آرام از صفر شروع كند و اين مشكلات را از سر راه بردارد، دوم اينكه؛ پدر و مادرها هم بايد سعه صدر داشته باشند و به جوانها كمك كنند تا سروسامان بگيرند. شنيدن چنين پاسخهايي هم خيلي دلنشين و اميدواركننده است. اما صد افسوس بيم آن ميرود بين تئوري و عمل فاصلههاي زيادي وجود داشته باشد. بايد رفت و پاي صحبت و درد و دل پدر و مادرهايي هم كه براي جوان بيكار و بيخانه و كاشانه خويش، به قول عامه زن گرفته و يا دختر دردانهاش را با نيت خيّر براي جوان كمبضاعتي به خانه بخت فرستاده است، نشست و پرسيد كه رمز موفقيت را بگو، آيا نخواهد گفت، فلاني دست روي دلم نگذار!!!
پدر و مادرها بايد به دختر يا پسر خود با نهايت توان كمك كنند تا سروسامان بگيرند. اما واقعيتهاي پيدا و پنهان بسياري در دور و بر زندگي ما وجود دارد كه به دليل شرايط روز بر گُرده خانوادهها و جوانها تحميل شده است و اجازه نميدهد نگاهها به زندگي و قواعد قديم و جديد ازدواج كمي سادهتر و البته بحق هم عقلانيتر باشد. اين حق تمامي جوانهاست كه براي تشكيل زندگي استقلال و عزت نفس خللناپذير داشته باشند و جامعه از مسئولان مختلف تا بزرگترهاي خانواده راهها و روشهايي برگزينند كه به اشتغال مطمئن و استقلال جوانها بينجامد. استثناهايي هم وجود دارد. آن قديمترها حتي خانهسازي هم يك شكلي از تعاون و بدهوبستان دوطرفه بود و خانه براي هر زوج جواني با مساعدت و اشتراك مساعي همه فاميل و دوست و آشنا يك شبه ساخته ميشد و در چنين كارهاي تعاوني همه كارگر و بنا و گِلمال و نجار و معمار هم بودند. امروز براي من فردا براي شما. وليكن در روزگار حال چطور؟ براي يك واحد مسكوني 45 متري در طرح مسكن مهر علاوه بر تمام اندوخته و دارايي خود بايد 20 سال اقساط بانكي بپردازي كه در ظاهر امر با اجارهنشيني چندان تفاوتي ندارد.
شنيده شده در برخي از كشورها، دولتها خانههاي ساخته شده و آماده دارند كه با ضوابط تعريف شده اما بدون تشريفات در اختيار جوانهايي كه تازه ازدواج كردهاند، قرار ميدهند. آيا چنين برنامهاي بهتر از وامهاي ناچيز ازدواج و تسهيلات دستنيافتني براي خريد مسكن نيست؟
دیدگاه شما