اوقات شرعی

 

آخرین اخبار

12. اسفند 1392 - 7:50   |   کد مطلب: 5147
سردار شهید سعید قهاری یکی از سرداران بزرگ همدان، مردی است که ضد انقلاب را خسته کرده بود، اما در حالی که نام این سردار از مرزهای ایران فراتر رفته در زادگاهش، همدان مهجور باقی مانده است.

 

به گزارش صبح الوند، اسفند ماه شش سال پیش، در حالی که خبرهایی از درگیری با نیروهای پژاک در شمال غرب کشور در رسانه منتشر می شد، شاید هیچ یک از همدانی ها تصور نمی کردند سردمدار مقابله با این خودفروختگان یکی از سرداران همدانی است که حتی در زادگاهش نیز کمتر شناخته شده است.

بدون شک آغاز شناخت شهید سعید قهاری را باید از تشییع پیکرش در همدان دانست چرا که بسیاری هم اکنون نیز این فرمانده دلیر که عمر خود را در راه مقابله با اشرار و ضد انقلاب گذارند کمتر می شناسند و حق مطلب برای این بزرگوار مرد ادا نشده به طوری که وی را در مناطق کردنشین ایران و عراق بهتر از همدان میشناسند و همچنان در زادگاهش گمنام است.

شهید قهاری یکی از پایه گذاران سپاه پاسداران در همدان بود

سعید قهاری که متولد یکی از روستاهای شهرستان اسدآباد در سال 1331 است، از فعالان انقلابی در شهر همدان در کنار روحانیون این شهر بوده و با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی وارد این نهاد میشود تا با کمک دوستان جوان خود هسته اولیه سپاه پاسداران را در استان راه اندازی کنند بطوریکه وی یکی پایه گذاران این نهاد در شهر همدان است.

وی در سال 59 همراه با شهید چمران در حماسه شکستن حصر پاوه از دست نیروهای ضد انقلاب نیز همراه میشود که به گفته خود یکی از نقاط عطف در زندگی اش این رویداد بوده است.

وی در مقطعی مسئولیت سپاه شهرستان نهاوند را برعهده می گیرد و با توجه به نفوذ ضد انقلاب به شهر سنقر کولیايی در استان کرمانشاه به این منطقه رفته و بار دیگر با اشرار به مبارزه می پردازد که رشادت و پایمردی جوانان غیور و رشید منطقه و استمرار عملیات‌ها، بساط ضدانقلاب را برای همیشه در هم می پیچد و امنیتی پایدار و آسایش همیشگی در منطقه حکم‌فرما می کند.

وی پس از حضور در منطقه عمومی چنگوله با تعدادی از بسیجیان سنقری به سمت مسئولیت منطقه حساس مرزی جوانرود در استان کردستان منصوب شده و در همین منطقه و در عملیات کربلای پنج در راه پاکسازی اشرار از منطقه مجروح میشود و پس از این به سمت مسئولیت سپاه شهر پاوه منصوب شده و در عملیات والفجر 10 نیز حضور میابد و مسئولیت سپاه مریوان را نیز پس برعهده می گیرد.

حضور در فراتر از مرزهای ایران

در سال 72 با صلاحدید سردار شهید احمد کاظمی که فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) برعهده داشته، وی مسئولیت جانشینی قرارگاه استانی شهیدشهرام‌فر کردستان را عهده‌دار میشود که مأموریتهای فرامرزی سپاه را در آن سوی مرزهای بین‌المللی به جّد پیگیری کرده و اهتمام لازم را در ایجاد امنیت پایدار در مرزهای ایران اسلامی و ناامن نمودن محیط برای ضد انقلاب در آن سوی مرزها به کار می گیرد.

وی در این مدت عملیات های گسترده ای را برای مقابله با فعالیت های حزب های دموکرات و کوموله انجام می دهد تا جایی که در عملیاتی در شهرستان مرزی اشنویه مجروح وشش ماه بستری میشود که آسیب های وارد شده از طرف این نیروی مخلص موجب فضا سازی رسانه ای در خارج از مرزهای ایران نیز میشود.

وی مدتی را به سمت مسئولیت قرارگاه نجف در کرمانشاه مشغول بوده و سپس به سمت فرماندهی ارشد یزد و تیپ مستقل الغدیر منصوب میشود و نزدیک به سه سال به بهترین شکل این تیپ را آماده و عملیاتی می کند.

اما روح پر جنب وجوش این فرمانده سر افراز استان همدان تاب یکجانشینی را نداشت و بار دیگر با بازگشت به استان آذربایجان غربی مسئولیت لشکر سه نیروی مخصوص حمزه(ع)را بر عهده می گیرد و گرچه عمر او کوتاه‌تر از عمر بهار بود اما همچون بهار پرطراوت و پرثمر بود به طوری که وی در مدت 102 روز خدمت شبانه روزی 1833 ساعت آن را در حال انجام وظیفه بود و 85 درصد وقت خود را صرف امور لشکر نمود.

سرانجام در چهارم اسفند 1385 در شهر خوی و در ارتفاعات جهنم دره مرز بین ایران و ترکیه در درگیری با اشرار و گروهک پژاک همراه با 14 تن از پاسداران لشکرسه حمزه با شکلیک مستقیم گلوله به وی همراه یاران ارتشی و سپاهی خود به دیدار حق و دوست دیرينش سردار احمد کاظمی شتافت.

قهاری در خاطراتش می گوید: زمان دولت موقت بود، منطقه کردستان محل جولان دادن حزب‌ها به شمار می‌رفت، در بین کردها شهر مهاباد مرکزیت و محوریت ارکان کردستان خودمختار را داشت، در پیرانشهر، جوانرود، پاوه، سردشت و مریوان آمد و شد احزاب کومله ـ دموکرات شدت گرفته بود، مردمی هم که دین و دیانت را بلد بودند به دنبال شیخ عثمان نقش بندی حرکت می‌کردند.

پاکسازی احزاب کرد ضد انقلاب

وی ادامه می دهد: در این ایام حضور بازرگان، داریوش فروهر و امثال آنان در مهاباد بر شدت جریانات بحث انگیز منطقه اضافه می‌کرد، فعالیت این احزاب به نحوی بود که شکلی کاملاً‌قانونی به خود گرفته بود و احزاب کومله، دموکرات رسماً در شهر دفتر زده بودند و از پلاکارد در سطح شهر استفاده می‌کردند،اوایل سال 59 در ورودی شهر مهاباد هتلی بود که در دست ضد انقلاب بود و مقر اصلی آنان به شمار می‌رفت، البته الآن هم این هتل موجود است و هنوز جای تیر بر روی دیوارهای این هتل نشان از مقاومت و ایثار رزمندگان و دلاورمردی‌های شهدای گمنام این مرز و بوم دارد؛ که با دشمن نامرئی تا دندان مسلح عاشقانه و با تأسی از مولای شهیدان، امام‌حسین(ع) جنگیدند، در این ایام با توجه به شیطنت‌های احزاب و مخفی کاری‌های دولت و آمد و شد مشکوک، سپاه تصمیم گرفت بدون توجه به کسی یا چیزی احزاب را از شهرها بیرون کند. لذا سپاه از سنندج پاکسازی را شروع کرد.

این سردار همدانی می افزاید: سپس مقر ساواک که لانه احزاب بود مورد حمله نیروهای اسلام قرار گرفت، پس از متلاشی شدن احزاب در این منطقه تقریباً شهر سنندج از لوث وجود اشرار کومله و دموکرات پاک شد، به ترتیب شهرهای جوانرود و پاوه نیز با سرعت بالا و با رشادت و ایثار نیروهای سپاه پاکسازی شد.

معاون هماهنگ کننده دانشگاه امام حسین (ع) و فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان کردستان در خصوص وی می گوید: شهید قهاری یکی از مالک اشترهای سپاه علی زمان بود.

سردار الله نور نورالهی عنوان کرد: جای جای ایران از قصر شیرین، سرپل ذهاب، دربندی خان، مریوان، ملخ خور، سردشت، پاوه، پیرانشهر، اشنویه، خرمشهر تا فاو با قدم‌های او مأنوس هستند، حضور وی فقط به داخل کشور محدود نشده بلکه بعد از عملیات کربلای چهار و پنج تا پایان جنگ بیش از 20 عملیات براساس ضرورت در استان‌های سلیمانیه و اربیل عراق انجام داد و بارها و بارها تا مرز شهادت پیش رفت اما تقدیر وی را هدایت کرد تا مأموریت‌های سنگین دیگری انجام دهد.

وی با اشاره به اینکه سعید قهاری سعید به معنای واقعی جمع اضداد بود بیان داشت: او در عین سکوت بسیار پر خروش، متواضع، قاطع، با وقار اما بی‌قرار بود ، از مرگ نمی‌هراسید بلکه مرگ را خسته کرده بود.

فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان کردستان افزود: تاکتیک‌های دفاعی‌اش را بر اساس الهام و ارشادهای قرآنی ایجاد می‌کرد، همیشه می‌گفت: در دکترین دفاعی ما عقب نشینی ممنوع است، هرگاه با حمله دشمن مواجه شدید هرگز به آنها پشت نکنید.

نور الهی ادامه داد: در پذیرش مسئولیت هیچگاه عقب نشینی نمی‌کرد، زمانی که در قرارگاه بعثت در غرب کشور مسئولیت داشت بنا به صلاحدید مسئولین، به استان دارالعبادة یزد فراخوانده شد و فرماندة تیپ مستقل 18 الغدیر یزد شد، وقتی در آذربایجان غربی با وجود تحرکات پژاک و ناامنی‌های فراوان نیاز به حضور فرماندة لایقی چون وی بود و خطرات سنگینی پذیرش مسئولیت در آنجا را به خوبی می‌شناخت، باز هم با جان و دل مسئولیت را پذیرفت.

سرزمین شهید باکری مرا دعوت کرده است

وی اظهار داشت: وی به رغم اینکه مدت خدمت رسمی اش به پایان رسیده و می‌توانست در رفاه کامل در مرکز استانهای آرام یا پایتخت به زندگی خانوادگی خود برسد و جواب سالهای پر التهاب، اضطراب و خانه به دوشی در شمال غرب کشور را لااقل در اواخر خدمت به نحو آرامی و با آسایش و امنیت روانی به خانوادة خود بدهد، اما در جواب این صحبت خانمش که: حاجی سالهای سال است که از این شهر به آن شهر خانه به دوش هستیم و در اروميه هم ادای دین کرده‌ای وقت آن نشده است که یک کم هم به زندگی و ما توجه کنی؟ بر این جمله بسنده می‌کند که سرزمین شهید باکری مرا دعوت کرده است آیا بگویم نه؟.

وی با اشاره به اینکه شهید قهاری وقتی احساس می‌کند که منطقه باید از لوث ضد انقلاب پاک شود شخصاً در خط مقدم نبرد قرار می گیرد،بیان داشت: وی به همراه 14 تن از یاران وفادارش در سخت‌ترین شرایط نبرد و در صعب العبورترین منطقة ممکن به جدال با معاندین نظام می پردازد و پس از درگیری نفس گیر، به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت می رسد.

نورالهی اذعان داشت: وقتی شنیدم که سعید شهید شده است به خود گفتم به خدا که این به عدالت خدا بر می‌گردد، او 28 سال انتظار شهادت را کشید مگر می‌شد او در بستر جان دهد، این مُزد چند سال مجاهدت وی بود.

فرزند شهید نیز در اولین یادواره وی در همدان در سال گذشته از عنوان نشدن نحوه شهادت پدرش گلایه مند بود.

پدرم با تیر مستقیم پژاک به شهادت رسید

وی در این مراسم خطاب به حضار گفت: می خواهم به مردم استان همدان بگویم پدرم از هلیکوپتر سقوط نکرد بلکه با تیر مستقیم پژاک به شهادت رسید و آرزوی او نیز این گونه شهید شدن بود.

بنت الهدي قهاري ادامه داد: مردم همدان باید به خود ببالند که فرمانده آنها به داخل میدان می رود و یگانه می ایستد.

وی تاکید کرد: پس از شهادت پدرم گفتند مصلحت نیست عنوان شود با شکلیک گلوله کشته شده ولی هم اکنون دیگر مصلحت لازم نیست.

وی با تاکید براینکه ظلم بر پدرم است که اگر این موضوع را نگویم به وجود فیلمی از نحوه شهادت ایشان خبر داد و گفت: در این فیلم پدرم رو به نیروی های پژاک می گوید من قهاری سعیدم با بقیه نیروها کاری نداشته باشید.

هر چه برگه های تاریخ در روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ورق میخورد ،بزرگ مردان بیشتری از جمع ما رخت بر می بندند ،گمنامانی که همه عمر خود را وقف حفاظت از مرزهای ایران می کنند تا مردم ایران در امنیت و آسایش باشند.

بدون شک سعید قهاری گمنام تر از آن بی نامان همان گونه که خود در زندگیش بود، باقی مانده است.

دیدگاه شما

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
کنگره ملی8000شهیداستان همدان