به گزارش صبح الوند، مفهومسازی «نوشیدن جام زهر» توسط امام راحل در پذیرش قطعنامه 598 به مدلی تبدیل شد که در مقاطع مختلف تاریخی بارها توسط اصلاحطلبان بازخوانی میشد. نامه معروف حدود 130 نفر از نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم به مقام معظم رهبری درباره رابطه با امریکا و به کارگیری این مفهوم در آن، بارزترین نوع تشابهسازی از درون حاکمیت بود.
در مسئله اخیر نه تنها چنین مفهومی توسط جانشین امام (ره) به کار برده نشد، بلکه عنوان «نرمش قهرمانانه» به جای آن مفهومسازی شد زیرا ظرفیتهای کشور چنین مفهومی را تجویز نمیکرد. اما این بار اصلاحطلبان نبودند که مفهوم جام زهر را به کار بردند بلکه رسانهای که خود را منتسب به اصولگرایان میداند از این مفهوم برای توصیف وضع موجود استفاده کرد. با این تفاوت که مدعی خوراندن جام زهر شد نه خوردن آن. اما به نظر میرسد شرایطی که اصلاحطلبان و اعتدالگرایان برای وضع موجود طراحی کرده بودند همان چینشی بود که برای امام(ره) طراحی و استدلال شد. اما اینبار به دلیل تجربه دیروز و ظرفیتهای بالای کشور، خروجی آن «نرمشقهرمانانه» شد و از جام زهر خبری نشد.
علل پذیرش قطعنامه 598 را نه از تحلیلها و تصمیمات آشکار و نهان بلکه به جهت درگیر نشدن در تفسیرها و منازعات به خود امام(ره) ارجاع میدهیم. حضرت امام (ره) در نامهای که چند سال پیش توسط هاشمی رسانهای شد(دستخط شخص امام (ره)) چهار عامل را زمینهساز پذیرش قطعنامه 598 میدانند:
1- خزانه خالی و نداشتن پول جهت استمرار دفاع و مقاومت
2- مردم حاضر نیستند به جبهه بروند
3- تکنولوژی نظامی و آلات جنگی برای ادامه جنگ نداریم
4- بنبست در ادامه جنگ.
البته حضرت امام(ره) صادقانه مراجع مدعی هر بخش را نیز نام میبرند. نخستوزیر خالی بودن خزانه را به امام نوشته بود (موسوی)، رضایی فرمانده وقت سپاه لیست بلند بالایی از تجهیزات را نوشته بود (البته به هاشمی نوشته بود نه امام). و مسئولان تبلیغات جبهه و جنگ نرفتن مردم به جبهه را تأیید کرده بودند و این چهار مورد به علاوه استدلالهای خود هاشمی مبنای تصمیمگیری حضرت امام (ره) شد. البته نگارنده در تبعیت از امام معتقد نیستم که منازعات سیاسی با موسوی، خاتمی، هاشمی و رضایی را باید به قطعنامه کشاند چرا که امام فرمودند من به مسئولان کشور اعتماد دارم و آنان را شماتت نکنید و آنان نیز از این تصمیم ناراحتند. اما در ادامه خواهید دید که همان مدل را برای این مقطع از تاریخ انقلاب طراحی کردند و به اجرا درآوردند. این مقایسه نه در نقد دیروز و امروز که در جهت تبیین اقدامات تصمیمساز است.
1- رئیسجمهور چند بار به صورت تلویحی و یک بار در دانشگاه تهران با صراحت مسئله خالی بودن خزانه را طرح کردند.
2- رئیسجمهور هنگام خروج از فرودگاه مهرآباد در نقد معترضان به مکالمه وی با اوباما آنان را به نظرسنجیها ارجاع داد و بعد به صورت گسترده در رسانههای اصلاحطلب آورده شد که مردم خواستار مذاکره با امریکا هستند (در پذیرش قطعنامه 598 میگفتند مردم حاضر نیستند به جبهه بروند) بنابراین با دو گزینه مذکور مسئله نبود پول و ذائقه مردم مدلسازی شد.
3- بنبست در پرونده هستهای و ناامیدی از سلسله نشستها، مسیر را به سویی کشاندند که فکر و ذهن مردم و مسئولان خسته شد. بنابراین از جهت ذهنی - روانی اصل توافق مقدم بر محتوای آن شد. گویی اگر اعلام میشد به توافق رسیدهایم، افکار عمومی آرام میگرفت و مهم نبود بر سر چه توافق شده است؟ ادعای قرار گرفتن کشور بر لبه پرتگاه بارها توسط جریان حاکم و اصلاحطلبان به صورت عیان و مخفی به کار برده شد و شرایط کشور همانند تابستان 1367 ترسیم شد که چشماندازی برای پیروزی در جنگ وجود ندارد، مردم از جنگ خسته شدهاند و جنگ به بنبست رسیده است و چارهای جز پذیرش قطعنامه 598 نیست.
4- نچرخیدن چرخ تولید و عدم سرمایهگذاری در ایجاد کارخانه و در نتیجه عدم ایجاد اشتغال را اگر با نبود توپ و تانک و هلیکوپتر (آنطور که در نامه رضایی به هاشمی آمده است) انطباق دهیم، مدلسازی وضع موجود با شرایط پذیرش قطعنامه 598 کاملاً انطباق دارد. جالب اینکه سردمداران حرکت امروز نیز سردمداران آن روز بودند، هاشمی و خاتمی دو ضلع پذیرش قطعنامه 598 هستند و امروز هم مشاور و میداندارند (هاشمی چند روز پیش اعلام داشت تا این مسئله (مسئله هستهای) حل نشود، گشایشی اتفاق نخواهد افتاد). آن روز امام میدانست که اگر ایثارگرانه مسئولیت را بر عهده نگیرد، دیگران در میان مردم دچار آسیب تاریخی خواهند شد. لذا فرمود:« مسئولان مورد اعتماد من میباشند و آنها را از این تصمیمی که گرفتند، شماتت نکنید که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است».
مقام معظم رهبری نیز ایثارگرانه مذاکرهکنندگان را فرزندان انقلاب خواندند و از همگان خواستند که آنان را سازشکار خطاب نکنند.
اما امام (ره) به کسانی که دست برداشتن از «غرور مقدسشان» سخت بود، فرمودند طرف مقابل همچنان دشمن است و از دشمنی او چیزی کاسته نشده است. همین تعبیر در بیان مقام معظم رهبری است که ما با «دشمن» مذاکره میکنیم. بنابراین امام(ره) به آنانی که بیتب و تاب بودند، فرمودند «بغض و کینه انقلابیتان را در سینهها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید پیروزی از آن شماست». به نظر میرسد این راهبرد امروز باید مدنظر حزبالله باشد. مقام معظم رهبری نیز فرمودند در این قضیه هر نتیجهای داشته باشد به نفع ماست. اگر مشکلات حل شود، به نفع ماست و اگر حل نشود ظرفیت شناختی ملت ما از دشمن بیشتر خواهد شد.
امام (ره) هنگام پذیرش قطعنامه فرمودند «در جنگ پیروزی از آن ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارت، چیزی به دست نیاوردند» یعنی ما آسیب دیدیم اما اهداف مدنظر دشمن محقق نشد (نابودی انقلاب یا تسلط بر اروند و...). در مسئله هستهای نیز دشمن با تحریم به ما آسیب رساند اما چیزی در سبد خودش قرار نگرفت.
امام (ره) در پذیرش قطعنامه فرمودند: « عدهای که تا دیروز زیر نقاب صلح و صلحطلبی خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، ممکن است امروز طرفدار جنگ شوند» امروز نیز همه اپوزیسیون از این توافق به عنوان از دست دادن منافع ملی یاد میکنند در حالی که تا دیروز برای تحریم بیشتر ایران به غرب التماس میکردند. امام (ره) بعد از جنگ، میداندار آینده کشور را کسانی میدانستند که در جنگ استقامت کردند و آنانی را که به هر دلیل از این مقاومت طفره رفته بودند، «کوتهنظران دیروز خواندند که نباید به صحنهها برگردند» اما امروز مقاومتکنندگان در مسئله هستهای مورد شماتت و در حاشیه و منزویاند و آنانی که برای یک لحظه به مقاومت اعتقاد نداشتند، میداندار عرصهها شدهاند.
از نگاه امام (ره)، دیروز قائدین کوتهنظر که از پشت خنجر به قلب ملت فرو کرده بودند، نقطه مقابل کسانی بودند که حاضر نبودند «از غرور مقدسشان دست بردارند» اما امروز در پرتو شعار «ایران برای همه ایرانیان» دیوار ذهنی خودی و غیرخودی حتی درون حاکمیت نیز وجود ندارد. نه غرور مقدس به رسمیت شناخته میشود و نه تکریم میشود. امروز ایستادن مقابل دشمن در یک تفسیر موسع به ایستادن مقابل ملت تعبیر میگردد اما آنچه مهم است دیروز غرور ایرانیان شکسته نشد امید است امروز نیز شکسته نشود.
نویسنده : عبدالله گنجی
منبع : روزنامه جوان
دیدگاه شما