صبح الوند - علیرضا زاکانی: از واقعيتهاي تلخ جهان معاصر، بهانه جويي نظام سلطه جهاني به سرکردگي آمريکا در مخالفت و دشمني با انقلاب اسلامي به رهبري ايران اسلامي است. بهانههايي از قبيل حمايت از تروريسم؛ نقض حقوق بشر، اخلال در امنيت منطقه و نهايتا تلاش براي دستيابي به سلاح کشتار جمعي بهويژه بمب هستهاي است اما بهنظر ميبايست در خصوص توافقنامه هستهاي نکاتي را بهعنوان واقعيات صحنه موجود در نظر داشت و سپس قضاوت يا هر اقدامي را در نظر گرفت.
بهطور کلي بيشتر منافع اين توافقنامه بالقوه است در حالي که عمده مضرات آن بالفعل است. اين توافقنامه بيشتر شروع راهي است که نتيجه آن به توانمندي ما در پيگيري آرمانهاي مطلوب و دستيابي به عزت و منفعت ملي با گذر از دل واقعيتهاي تلخ پيراموني بستگي خواهد داشت. لذا نه عسل مصفا و فتحالفتوح است، نه جام زهر و ترکمنچاي هستهاي بلکه ورود به ميدان ميني است که هنرمنديِ عبور پرافتخار از آن را ميطلبد و راه را براي پيروزيهاي ديگر هموار ميسازد. از اينرو موضوع غرورآفرين و حياتي فناوري هستهاي نيازمند عزمي ملي و دوري از نگاه کوتاه مدت و جناحي است زيرا:
الف) مطلوبهاي دشمن در اولويت اول ريشه کني دانش هستهاي، دانشمندان ما، داشتههاي موجود و محروميت کامل ملت شريف ايران از اين موهبت الهي است؛ تا جايي که چندي قبل اوباما رسما اعلام کرد اگر ميتوانست از اساس اين فناوري را از ايران برميچيد اما امکان آن براي آمريکا ميسر نيست و در مرحله نازلتر خواستههاي آنها نيز دستيابي و بهرهمندي محدود ايران از اين عرصه با حفظ وابستگي به استکبار جهاني با توجه به دستاوردهاي شگفتانگيز دانشمندان ما توهمي بيش نبوده و امري ناممکن است چراکه اساسا ما با کسب دانش فني در همه سطوح مورد نياز از اين مرحله نيز عبور کردهايم.
امروز آخرين گام دشمن بهانه جويي و ايجاد زمينه استفاده محدود از فناوري هسته اي بر پايه دانش بومي و در کف توانمندي توليد شده و فلجسازي صنعت هستهاي کشور است تاجايي که در اين راه از هيچ جنايتي دريغ ننموده و ميکوشد با تحميل شرايط نابرابر خود در بستر تحريمها به خواسته نامشروع خويش برسد.
ب) در مقابل، مطلوب ما نيز استفاده از همه سطوح و ابعاد اين فناوري است و خط قرمز ما هم استفاده غيرصلحآميز از آن است. توانمنديهاي ما نيز عبارت است از دانش فني بومي، تکثر دانشمندان حوزههاي مختلف دانش هستهاي، گستره تجهيزات و سايتهاي موجود، محصولات غنيسازي شده و سقف آن امکانات ذخيره شدهاي است که در پرتو ارشادات و حمايتهاي مقام معظم رهبري، استواري و يکپارچگي ملي، همت دانشمندان ايران اسلامي و ايستادگي مسئولان رقم خورده تا جايي که ما با شکستن نظام ظالمانه بهرهمندي موجود هستهاي جهان به عنوان اولين کشور کسبکننده فناوري هستهاي خارج از چارچوب ذليلانه مورد توافق استکبار جهاني، الگويي براي سايرين در استفاده صلحآميز از اين حوزه با بهرهمندي از پشتيبانيهاي افکار عمومي مردم جهان و همه دول استکبارستيز، بسياري از کشورهاي سلطهپذير و بهطور استثنا برخي قدرتهاي جهاني هستيم.
اکنون که دور جديد جلسات کارشناسي مذاکرات هستهاي در ژنو برگزار شده است بهتر ميتوان پيرامون اين توافقنامه، واقعيتهاي موجود و ضرورتهاي ايجابي و سلبي آن مباحثي از قبيل نکات زير را مطرح نمود و به اين واقعيت اذعان داشت که پس از چهار دوره مذاکرات هيئتهاي ايراني به مسئوليت آقايان روحاني، لاريجاني، جليلي و ظريف امروز استکبار با کراهت و از سر استيصال در اثر مشکلات و شکنندگي شرايط دروني خويش و شکست در عرصههاي هماوردي با انديشه اسلامي و انقلابي سلطه ستيزان بهويژه در سوريه به اين مهم تن داده است ولي باز ميخواهد همين متن را مسيري هموار در دستيابي به خواستههاي شيطنتآميز خود قرار دهد. پس مسئوليتهاي همگان در دستيابي به حقوق ملت رشيد ايران صدچندان مينمايد؛ بهويژه که اساسا کسب اين فناوري را در سطح معادلات بينالمللي و مواجهه نظام سلطه و استکبار جهاني با جبهه مستضعفان و مسلمين بايد جستوجو کرد و از اين منظر به اهميت آن براي تغيير اين معادله بهنفع مظلومين جهان پي برد.
با مروري اجمالي به متن توافقنامه ژنو و زمينههاي تحقق و شرايط فرامتن آن درمييابيم که:
الف) برخي از منافع توافقنامه با توجه به فرامتن و متن توافقنامه عبارتند از:
۱. شکست پروژه ايران هراسي و ايجاد اجماع بينالمللي عليه ما
۲. تثبيت نظام چندقطبي جهاني و ارتقاء جايگاه ايران اسلامي بهعنوان قطب مستضعفين و مسلمين جهان
۳. راستي آزمايي غرب و آمريکا و امتحان ميزان صداقت آنها در مواجهه با حق مسلم ايران اسلامي و مطالبه قانوني ما
۴. بصيرت افزايي داخلي و بهرهمندي از آن در راستاي انسجام ملي پيرامون مطالبه عزتمدارانه و استقلالطلبانه حقوق هستهاي کشور
۵. بهرهمندي از فرصت ايجاد آرامش نسبي در فضاي رواني جامعه و تسهيل در چرخه اقتصاد کشور با وارد نمودن بخشي از امکانات واعتبارات و شکستن مقداري از زنجيره تحريم ها
ب) بخشي از مضرات اين توافقنامه نيز عبارتند از:
۱. شفاف نبودن و قابل تفسير بودن مفاد اين توافقنامه که با توجه به بهانهجويي آمريکا و متحدانش زمينه شيطنت آنها را فراهم خواهد کرد.
۲. بحث پيرامون توانمنديهاي ما در حوزه هستهاي و کمتوجهي به ضرورت نگهداري برگهاي برنده ديگر براي مراحل بعدي مذاکرات
۳. پذيرش نظارتهاي بيش از حد ضرورت شفافسازي بهصورتي که با تجربه اندوخته شده از بازرسيهاي سال ۱۳۸۲ زمينه مداخله يا تهديد مجدد عناصر انساني مرتبط و دانشمندان عزيز و زنجيره تامين اقلام مورد نياز را فراهم آورد.
۴. همجنس نبودن و هموزن نبودن و همزمان نبودن اقدامات دو طرف که منجر به سنگيني موفقيت کفه طرف مقابل گشته است.
۵. بيتوجهي يا کمدقتي در امور فني مربوط به غنيسازي يا ساير حوزههاي فناوري هستهاي و امور حقوقي مربوط به آنکه امکان آسيبپذيري ما را در آينده فراهم خواهد کرد.
از اينرو پيامهاي دوگانه اسرائيل و عربستان در قالب خوشحالي و ناراحتي واقعي از اين توافقنامه نيز قابل تحليل است زيرا آنان با تقسيم کار با آمريکا و کشورهاي همسو جهت بالا بردن قدرت چانهزني آنها در مذاکرات ظاهرا اظهار نارضايتي ميکنند و از طرفي بهخاطر بههمخوردن فضاي ايرانهراسي و زمينه اجماع بينالمللي قلبا ناراحت هستند.
ج) بهنظر براي تبديل نمودن تهديدات کنوني به فرصت، توجه به الزامات آينده ضروري است.
۱-ج) الزامات ايجابي:
۱. حقوق و تکاليف ما در قالب معاهده NPT پيگيري شود و هر تصميم ناقض آن مورد نفي قرار گيرد.
۲. تقويت جوهره و ساخت حقيقي نظام اسلامي و دفاع از عزت و استقلال کشور در عرصه بينالمللي بهطور جدي مدنظر قرار گيرد.
۳. تاکيد و پيگيري اقتصاد مقاومتي در جهت ايجاد مصونيت داخلي و درونزا مدنظر قرار گيرد.
۴. انسجام داخلي بين مسئولان و مردم و ضرورت همدلي و همنوايي آحاد مردم و مسئولان در راستاي مطالبه حق مسلم هستهاي صورت پذيرد.
۵. توسعه زيرساختها برابر نيازهاي ايدهآل در عرصه بهرهمندي از فناوري هستهاي انجام پذيرد.
۶. کاهش آسيبپذيري داخلي با عملياتي کردن اقتصاد مقاومتي و ايجاد مصونيت درونزا مورد دقت قرار گيرد.
۷. با تقويت تيم مذاکرهکننده هستهاي و تدوين استراتژي کوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت مذاکرات و حمايت بيروني از آن زمينه توفيق بيشتر در مذاکرات آتي فراهم شود.
۸. دفاع از عرصه علمي کشور و دستاوردهاي بزرگ انجام پذيرفته و توسعه آن صورت گيرد.
۹. توجيه درست آحاد مردم در خصوص نسبت فناوري هستهاي با اقتصاد خرد و کلان جامعه بهويژه زندگي مردم در امروز و فرداي کشور انجام پذيرد تا اسباب وحدت نظر و انسجام ملي در دفاع از حق مسلم هستهاي فراهم شود.
۱۰. تعريف درست نيازهاي عملي کشور در عرصههاي فني و مهندسي، کشاورزي، پزشکي، انرژي، هوا فضا و... در سقف مورد نظر براي تامين منافع ملي معين شده و با قانوني کردن و مطالبه آن در فضاي تخصصي و عمومي صورت گيرد تا بتواند ايران اسلامي را بهعنوان کشور توليدکننده صنعتي تحت نظر آژانس انرژي اتمي تبديل نمايد.
۱۱. مطالبهگري جهت خلع سلاح عمومي هستهاي در جهان بهويژه رژيم جعلي و غاصب صهيونيستي بهطور جدي دنبال شود.
۱۲. رايزني با ساير کشورهاي جهان براي ايجاد شفافيت و بالا بردن زمينه همکاري بيشتر و کاهش آسيبپذيري آينده صورت پذيرد.
۲-ج) الزامات سلبي:
۱. با پرهيز از افراط و تفريط و دوري از درک غلط و هيجانزدگي يا بيتفاوتي و سستي در ادامه مسير و از دوقطبي شدن کشور و نگاه جناحي به موضوع هستهاي اجتناب شود.
۲. پرهيز از تفسير متن از زبان بيگانگان و دشمنان اين کشور و عدم تفسير بدبينانه و غيرمنطقي از بيانيه و يأسافکني در جامعه يا خوشبيني کاذب و بيدليل و القاي پيامهاي مثبت ولي کاذب به افکار عمومي مدنظر قرار گيرد.
۳. از بيانات تزلزلآور مثل خزانه خالي وضع اقتصادي خراب يا القاي خيانت تيم مذاکرهکننده که مورد سوءاستفاده دشمنان ما و اسباب تزلزل و دلهره مردم شريف ايران را فراهم ميکند پرهيز شود.
۴. روزمرگي و غفلت نسبت به فرصت پيش آمده در ايجاد مقدمات ادامه عزتمدارانه مسير پيش رو صورت نپذيرد.
۵. از دخالت افراد غيرمطمئن که سابقه خطا و ارتباط آنها با دشمنان ما وجود دارد، جلوگيري شود.
در خاتمه نيز با توجه به اتفاقات تلخ رخ داده ماههاي اخير در سازمان انرژي اتمي که به بهانه دروغين تصميم نظام در منجمدسازي صنعت غنيسازي جهت رفع شر دشمنان انقلاب اسلامي صورت پذيرفته و با فلجسازي حرفهاي داخلي و آرام، مسير مورد نظر بيگانگان با کمترين هزينه در داخل اين سازمان با محدودسازي يا حذف افراد کارآمد و کليدي صنعت غنيسازي که غنيسازي اورانيوم ۵/۳ درصد و ۲۰ درصد مرهون آنها بوده يا در مهار ويروس استاکسنت نقش کليدي داشتهاند و برخي انتصاباتي که تجربه تلخ مديريت گذشته آنان و ناکارآمدي ايشان در توانمندي علمي و دانش کافي سبب سقوط صنعت در گذشته بوده، رقم خورده که آينده بسيار تاريکي را فراروي صنعت غنيسازي قرار داده است تا جايي که بهنظر قبل از عملي شدن توافقنامه ژنو در بدترين صورت بساط اين فناوري در داخل کشور ضربه مهلکي خواهد خورد.
بيشک بر همه دلسوزان نظام اسلامي بهويژه رياست محترم جمهوري که مسئوليت مستقيم اين موضوع را برعهده دارند فرض و واجب است جلوي اين اقدامات نسنجيده را بگيرند تا با دستان عناصر داخلي خواست دشمنان محقق نگردد چراکه بخشي از اقدامات صورت گرفته بيشتر در راستاي عملي ساختن آرزوها و اظهارات سران رژيم جعلي اسرائيل است تا منافع ملي ما؛ آنجا که شيمونپرز ميگويد«مشکل ما سانتريفيوژهاي نطنز نيست بلکه آدمهاي آنجا براي ما مسئله اند». اين در حالي است که در ماههاي اخير برخي از دوستان توانمند شهيد احمديروشن از سازمان اخراج شدهاند. امکانات و محافظت از برخي از دانشمندان هستهاي موثر نيز برداشته شده يا اساسا به آنها بيتوجهي ميشود تا جايي که بعضا اين عزيزان امروز بيمحافظ و با وسايل عمومي در سطح شهر رفتوآمد نموده و به وظيفه خويش عمل ميکنند.
آيا صدمات گذشته و ترور شهداي هستهاي براي ما درس عبرت نشده است تا دشمن کمين گرفته و عوامل استکبار را فراموش نکنيم و با دستان خويش سرمايههاي ملي و دانشمندان اين کشور را در معرض تهديد قرار ندهيم. به هرحال مسئوليت اين همه خطا برعهده رئيس محترم سازمان انرژي اتمي و پس از آن برعهده وزراي محترم کشور و اطلاعات است که کوتاهي آنان توسط ملت ايران بيپاسخ نخواهد ماند.
دیدگاه شما