به گزارش صبح الوند، روزنامه همدان پیام نوشت:
يكي از شيوههاي به توسعه رساندن يك جامعه، ارتقاي سطح فرهنگي و تعامل اجتماعي شهروندان است. در اين راستا دولتها با توجه به اهداف و سلايق در پي اجراي برنامههايي برميآيند كه محتواي آنها ترقي و رشد فرهنگي عموم و همراه شدن آنها با قوانين و آرمانهاي سيستمهاي اداري است.
به عنوان نمونه توسعه روزافزون شهرها و محدوديت فضا شهري، مديران را برآن داشته كه اين ضعف را با استفاده از آموزش رفع نمايند و مثلاً در ترافيك به فرهنگسازي و آموزش رفتارهاي ترافيكي بپردازند. با توجه به اين مهم است كه ميبينيم در كشورهاي توسعه يافته و مترقي عليرغم تراكم وسایل نقليه و جمعيت احترام به قوانين و هنجاري رانندگي نهادينه شده و كمتر كسي است كه در اين وادي اهل تخطي باشد. اين برنامهها فقط هم محدود به رانندگان نشده و آموزشها در برنامهاي از نخستين سالهاي كودكي به شهروندان ارائه ميشود تا هنگامي كه به سن قانوني رانندگي ميرسند ديگر دغدغه احترام به قوانين و يا شناخت فرهنگ ترافيكي براي آنها وجود نداشته باشد.
از اين دست برنامهها چند سالي است كه در كشور ما هم نمود پيدا كرده و راهاندازي شهر ترافيك و يا آموزش تابلوهاي رانندگي به كودكان را ميتوان براي آن نمونه آورد.
اگرچه نمود اين برنامهها گاهي در جامعه پررنگ بوده، اما به مانند اكثر اقدامات آسيب افراط و تفريط را در پي خود داشته به طوري كه اكنون چند صباحي است كه خبري از اينگونه فرهنگسازيها نيست.
به عنوان مثال در همين استان ما، روزگاري نه چندان دور تابلوهايي براي آموزش رفتارهاي شهروندي كه توصيههاي ترافيكي هم در آن گنجانده شده بود در شهر ديده ميشد كه پس از مدتي ناگهان بياستفاده شدند و مديران شهري در پي راهاندازي تلويزيون شهري برآمدند كه بيشتر منفعت مالي براي آنها داشت تا آموزش براي عموم.
از سوي ديگر، فرهنگ كه بارها بر مظلوميت آن در جامعه ايران سخن آورده شده با وجود دستگاههاي عديده در امر آموزش همچنان لنگ ميزند و حكايت دستگاههاي موازي كار در امر فرهنگ ضربالمثل "آفتاب لگن هفت دست، شام و ناهار هيچ" را به ذهن متبادر ميكند كه در واقع وضعيت فرهنگي جامعه به اين روز افتاده است.
مشخصاً در استان همدان كه روزگاري مديريت ارشد شعار اصليش را فرهنگ قرار داده بود از داشتن چند متخصص و كارشناس خبره در امور فرهنگي و آموزش آن رنج ميبرد و اين در حالي است كه ماشاءا.. دانشگاههاي ريز و درشت استان فارغالتحصيل رشتههاي غيرضرور بيرون دادهاند.
وقتي در امر كادرسازي و مدرس آموزشي در حوزه فرهنگي اينگونه غفلت ميشود ديگر چه انتظاري از دستگاههاي عديده با مسئولان غيرمتخصص در امور فرهنگ ميتوان داشت!؟
اينگونه است كه عليرغم ادعاها و خبرهاي دهان پركن دستگاههاي فرهنگي، هر مسافر غريبهاي وقتي به همدان سفر كند به محض ورود به ميدان اصلي شهر مخصوصاً در ساعات اوليه صبح با جماعت كسل، بيحال و رفتارهاي نا به هنجاري روبرو ميشود كه حكايت از روح و روان آنها دارد. از فرهنگ ترافيك و نحوه رانندگي در اين شهر كه الگوي ديگر شهرستانهاي استان هم بايد باشد كافي است به ازدحام خودروها در معابر اصلي و رعايت نشدن حقوق ديگران اشاره كنيم. آماري كه چندي پيش از نزاع و درگيري در میان شهروندان استان به انتشار رسيد هم نگرانكننده مينمايد و اين ضعف و توخالي بودن شعارهاي مسئولان در حوزه فرهنگ را ميرساند.
همه اين را ميگويند تا فرهنگ اين جامعه درست نشود باقي مسائل هم درست نخواهد شد. اما در عمل حكايت همان حكايت است! در اين وادي اندك اساتيد فرهنگي موجود در استان هم بدون شك كمكاري كردهاند و كمتر رگ حساسيتشان نسبت به اوضاع و احوال فرهنگي استان تحريك شده است.
لازم است در مقطع كنوني نخبگان فرهنگي هشدارهاي لازم و راهكارهاي تشخيصي را به گوش مردم و مسئولان برسانند و رسانهها هم به عنوان واسطه و ناقل پيام آماده به كار هستند.
اگر همدان توسعه ميخواهد و اگر عقبماندگي از همسايگان و ديگر استانها رنجش ميدهد، نبايد دليل آن را ركود اقتصادي يا تبعيض در اختصاص منابع و اعتبارات دانست. اين فرهنگهاي آلوده و مخرب بوده كه از شهروندان استان جماعتي افق كوتاه محدودنگر و آسيبپذير ساخته كه رفع اين نقصها نياز به فرهنگسازي و آموزش شهروندي در حوزههاي مختلف خواهد داشت.
دیدگاه شما