«باید فضای امنیتی را از حوزه فرهنگ کنار بزنیم»، «در این ۱۰۰ روز دیدیم خیلی از کتابها که ممنوع شده بود، آزاد شدند و خیلی از نویسندهها که ممنوعالقلم شده بودند، به سریعالقلم تبدیلشان کردیم»، «دولت در این راستا تلاش کرده با اهل فرهنگ آشتی کند»، «فضای امنیتی در این حوزه خیلی کمتر شده است»؛ اینها جدیترین جملههای کلیدی سخنان رئیسجمهوری اسلامی ایران در ارایه گزارش کارکرد ۱۰۰ روزه دولت یازدهم است که جای تأمل و چالش دارد.
قطعا معطوف شدن سخنان آقای روحانی به این وجه از واقعیتهای تلخ موجود، به وضعیتی مربوط است که در بیتدبیریهای تمام و کمال چند ساله گذشته در حوزه فرهنگ رخ نمود؛ وضعیتی که با فعالیتهای سیستمهای امنیتی موازی یا بعضا تمایلهای سودجویانه که به پای نگاههای امنیتی گذاشته میشد، شکل گرفت. طبیعتا رئیس دستگاه اجرایی هم که شعار تغییر را سر داده، بهترین و مهمترین رویکردش در این زمینه، به دادن وعده اصلاح شرایط مربوط میشود؛ اما رئیسجمهور محترم در ارایه گزارش عملکرد ۱۰۰ روزه دولت خود، با تأکید و اطمینان گفت، در این زمینهها اصلاح صورت گرفته و ادعا کرد، از این رهگذر، فضای نشاط و رضایت در میان اهالی فرهنگ به وجود آمده است؛ اما با کمال تأسف باید به ایشان عرض کرد که این گونه نیست و احتمالا مدیران شما اطلاعات نادرست دادهاند.
گزارش مکتوب ارایه شده برای عملکرد ۱۰۰ روزه نیز در حوزه فرهنگ، گویای آن است که اطلاعات مندرج در آن، از مدیران هر بخش گرفته و کنار هم قرار داده شده، در نتیجه چند ایراد و ناهمگونی را در پی داشته است. اولا جنس و سطح فعالیتهایی که به عنوان عملکرد ۱۰۰ روزه در حوزههای فرهنگی در این گزارش درج شده بود، آن قدر متغیر بود که به مرز آزاردهندگی و بیاعتباری رسیده بود. دوم آنکه بسیاری از امور جاری و طبق روال بخشهای مختلف، در این گزارش، به عنوان عملکرد ۱۰۰ روزه دولت اعلام شده بود که اگر این دولت هم با این رئیسجمهور نبود و بر فرض، کشور با سرپرستی در قوه اجرایی اداره میشد هم انجام میشدند، اما از همه فاحشتر این که در آشفتگی تدوین و تنظیم گزارش، اتفاقا برخی از عملکردهای مثبت دولت در این ۱۰۰ روزه، از جمله بازگشایی خانه سنما، اصلا ذکر نشده بود.
اما آنچه مهمتر فرض شده و مبنای نگارش این نوشتار قرار گرفته، هیچ کدام از این جنبهها نیست، بلکه به ادعای زدودن فضای امنیتی مربوط میشود. سخنان دکتر روحانی در حالی بیان میشود که هنوز بیش از ده ناشری که با نظر دستگاههای نظارتی ـ امنیتی و در نهایت بدون ابلاغهای رسمی و تنها با اتکای ابلاغهای شفاهی، تعلیق و ممنوعالکار شده بودند، به رغم انتظارهای موجود، هنوز با نظر یکی از وزارتخانههای دولت، در ممنوعیت و تعلیق به سر میبرند.
به گواه اخبار رسانهها، هنوز کتابهای نویسندگان بسیاری در وضعیت ممنوعیت یا بلاتکلیفی است و به گواه همین گزارش مورد بحث هم تنها بیست کتاب غیر قابل چاپ اعلام شده در دولت قبل، مجاز به چاپ و انتشار اعلام شدهاند. با این مستندات، رئیسجمهور محترم واقعا بر چه مبنایی به سریعالقلمی ممنوعالقلمها و رضایت عمومی اهل قلم از این منظر رسیده است؟
آیا رئیسجمهور محترم میدانند برخی از مؤلفان که آثارشان مدتهاست در وزارت ارشاد بلاتکلیف مانده، در پی اعلامهای مصرانه وزیر ارشاد، معاون فرهنگی او و شخص رئیسجمهور مبنی بر اینکه نویسنده ممنوعالقلم نداریم، در رسانهها جویا شدهاند که لطفا مشخص شود نام وضعیتی که در آن هستند، چیست؟
ختم کلام اینکه گویا رئیسجمهور محترم بر مبنای اطلاعات دریافتی از مدیران زیرمجموعه خود، با آن قطعیت سخن گفته، اما بیم آن میرود که اگر این وضعیت تفاوت بین نیتها و واقعیتها تداوم یابد، خدای ناکرده به سرنوشت همانهایی دچار شود که مشهورترین خصلت منسوب به آنها، خلاف واقعگویی بوده است. مبادا که چهار سال یا هشت سال دیگر، رئیسجمهوری در ارایه گزارش ۱۰۰ روزه خود، به همین نکته در دولت تدبیر و امید اشاره و بر آن تأکید کند.
دیدگاه شما