به گزارش صبح الوند، با تلاش تیم دیپلماسی و مذاکره کننده ایران ،ماراتن مذاکرات هسته ای به توافق دوطرف منجر گشت و سندی در این باب منعقد شد که برای هر دوطرف الزاماتی را لحاظ نمود. امتیازات داده شده از سوی تیم مذاکره کننده کشورمان و امتیازاتی که غرب در قبال آن، به ایران داده است جزء مفاد قابل توجه این توافق نامه می باشد. در ورای این موفقت نامه ملاحظاتی به ذهن متبادر می شود که لازم است با د قت و از دیدگاهی جامع بدان نگریسته شود. قابل ذکر است که این وجیزه به هیچ عنوان ناقض و نافی تلاشهای فراوان تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان نیست و درصدد چشم پوشی دستاوردها و نقاط مثبت آن نمی باشد چرا که تقدیر از زحمات این تیم که گامی را در جهت توفیق مذاکرات برداشته اند جایز و شایسته می داند.
1-مذاکرات ژنو در حالی به اتمام رسید که وزیر خارجه کشورمان در میان خبرنگاران خبر از توافق بین ایران و گروه 5+1 داد و آن را موفقیت بزرگ برای ایران دانست و با ابراز خوشحالی از توافق نامه بسته شده، رعایت کلیه حقوق هسته ای و خطوط قرمز نظام و ملت را جزء مفاد آن دانست.از سویی، طرفهای دیگر مذاکره، هر یک به سهم خود وارد گفتوگو و اظهارنظر از محتوای مذاکرات شدند و مساله ای که خود را بسیار نمایان ساخت، اظهارنظرها کاملاً متناقض بود و می شد یک دودستگی را در ظاهر جملات بیان شده، به عینه دید.در اظهاراتی، جان کری وزیر امور خارجه امریکا بیان داشت که سند توافق نمی گوید ایران حق غنی سازی دارد بلکه می گوید موضوع هستهای موضوع مذاکره است.کری در ادامه اعلام داشته است که ایران اراک را نخواهد ساخت. از سویی در بیانیه کاخ سفید آمده است که در گام اول به اجرای تحریم ها ادامه می دهیم و کاهش تحریم ها محدود، موقتی و قابل بازگشت است و در 6 ماه آینده فروش نفت ایران افزایش نمی یابد. فیتزپتریک در مرکز مطالعات استراتژیک لندن گفته است: این توافق فراتر از انتظارات بود و ایران قرار نبود که تسلیم شود اما امتیازات زیادی داد. امنیت اسرائیل با این توافق بهبود یافته است.از سویی مقامات صهیونیستی با اظهارنظرهایی این توافق را تهدیدی برای جهان دانسته که اسرائیل را به دردسر میاندازد.در این میان نتانیاهو آن را یک اشتباه تاریخی تلقی کرد.وزیر اقتصاد اسرائیل نیز گفت: اگر بمب هسته ای در نیویورک منفجر شد، دلیل آن همین توافق است.صالحی رئیس انرژی اتمی با اظهار اینکه این توافق فعالیت های ما را متوقف نمی کند، بیان داشت که ما فقط سطح غنی سازی را داوطلبانه محدود کردیم. در این بین سوالی که ذهنها را به خود درگیر می کند این است که با وجود اینکه ساعات زیادی صرف فهم موافقت نامه در میان طرفین شده است، علت این همه تناقض گویی آشکار چیست؟ آیا این ها درصدد هجمه رسانه ای هستند که این بعد از توافق به نظر منطقی نمی آید یا نه فهم آنها با وجود اینکه پیش نویس متن را آنها آورده اند و درخواست های آنها در آن نوشته شده است، واقعا این معانی از اول در افکار آنها جای گرفته بوده و طرف ایرانی تفسیری دیگر از آن داشته است؟ به هرحال هرچه هست، همین امر در گام نخست باعث تشکیک اذهان میشود که شاید سایر ملاحظات زیر را به نوعی در بر خواهد گرفت.
2- زمانی که متن توافق نامه را آن هم با زبان اصلی می خوانیم، متوجه برخی واژگان و اصطلاحات مبهم و دارای بار ارزشی می شویم. اصطلاحاتی که دایره معانی وجواب آنها نه یک چیز بلکه دایره گسترده ای از موارد را در بر می گیرد یا نه اصلاً می تواندچیزی را به عنوان معنا نداشته باشد. به عنوان مثال در صفحه نخست در مقدمه بیان شده است که" ...این راه حل جامع متضمن یک برنامه غنی سازی با تعریف مشترک و محدودیت های عملی و اقدامات شفاف ساز به منظور تضمین ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای می باشد". اقدامات شفاف ساز، تعریف مشترک و محدودیت های عملی، واژگانی بسیار مبهم و تعریف نشده ای هستند. آنچه که می بایست در بدو تنظیم این توافق نامه مورد مداقه قرار گیرد این است که به صراحت در مورد این موارد صحبت شود. آنچه در پشت درهای بسته موافقت و یا مشترکاً تعریف شده است باید به صورت تفضیلی در متن هم درج میشد چرا که این سند و بندهای آن است که بار حقوقی جهت انجام آن را بر روی دوش دولتمردان و مسئولین امر می نهد نه آنچه که در اتاق های دربسته اظهار شده است. از سویی آنچه که از سوی 5+1 از ایران در گام های بعدی خواسته شده است به صورت کلی مطرح می شود و بیش از آن توضیحی در مورد آن که شاید منوط به ماهیت گام ها و میزان و زمان انتهایی آن شود، داده نشده است که این نیز خود جای ابهام و تشکیک از این باب که تا کی بعد از برداشتن گام نخستین به انتهای مسیر خواهیم رسید و از آن مهمتر، امتیازاتی که آنها می خواهند بگیرند تا چه میزان است. به عنوان مثال در بندهای پایانی توافق نامه نوشته شده است که " به دنبال اجرای موفق گام نهایی راه حل جامع و با سپری شدن کامل دوره زمانی گام نهایی، با برنامه هسته ای ایران مانند برنامه هر کشور غیرهسته ای دیگر عضو NPT رفتار خواهد شد." سوالی که مطرح می شود این است که دوره زمانی ای که در این بند ذکر شده منوط به گذراندن چند سال می باشد؟ این خود شاید بزرگترین ابهام در این قضیه است.ضرب المثل معروف" جنگ اول به از صلح آخر است" باید به عنوان یک راهبرد در تدوین سند ملاحظه میشد. از سویی همه این موارد منوط به تعهد طرفین بر سر اجرای مفاد توافقنامه می شود. طبق این سند، نظارت بر ایران بر اساس پروتکل الحاقی و پادمان خواهد بود و این حق را برای بازرسی های نامحدود آژانس از تاسیاست و فعالیت های هسته ای ایران در گام اول قایل شده است. سوالی که مطرح می شود این است که چه مرجع یا قانونی بر پایبندی طرف مقابل بر سر تعهدات خود -که سابقه درخشانی در انجام تعهدات خود دارد- نظارت می کند؟ موارد ذکر شده بخشی از ابهاماتی است که بیان شد.
3-ایران جزء یکی از کشورهای عضو معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) می باشد. در تمام سالها بحث ما این بوده است که ما تنها در چارچوب قوانین NPT بر سر میز مذاکرات حاضر می شویم و عدول از آن را به هیچ عنوان نمی پذیریم. در بین بندهای معاهده NPTمهمترین بند، بند 4 می باشد که صراحتاً اعلام داشته است که حق تحقیق، توسعه و گسترش، تولید و استفاده از انرژی صلح آمیز هستهای حق تمام کشورهای عضو NPT می باشد. در میان بندهای توافقنامه ژنو، مساله ای که به چشم می خورد این است که ظاهراً با انعقاد یکی از بندهای پایانی به صورت عملی خود را از دایره قوانین NPT خارج کرده و این حق را به طرف مقابل خود دادهایم که در گام های اعتماد ساز، خارج از آن با ایران رفتار شود. در عناصر گام نهایی راه حل جامع، در چهارمین بند آورده شده است که: "متضمن یک برنامه غنی سازی باشد که توسط طرفین تعریف می گردد، برنامه ای که شاخصه های آن با موافقت طرفین و منطبق با نیازهای عملی، با محدودیت های مورد توافق در خصوص دامنه و سطح فعالیت های غنی سازی، ظرفیت غنی سازی، محل هایی که در آن غنی سازی انجام می شود و ذخایر اوانیوم غنی شده برای دوره زمانی که مورد توافق قرار می گیرد، تعیین می گردد." در این بند با بیان دامنه و سطح و ظرفیت و محل غنی سازی عملاً از بند4 NPT خارج شده ایم و علی رغم اینکه این بند تنها به تحقیق و توسعه و تولید گسترش اشاره دارد و صحبتی دیگر و یا بندی دیگر بدان نمی افزاید، ما اضافات دیگری را نیز پذیرفته ایم و حق را به طرف مقابل داده ایم که خارج از معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای با ما برخورد کند.
4- با وجود اشاره به برخی از نکات محتوایی متن، لازم است که نخبگان و کارشناسان به ترجمه و شفاف سازی متون این معاهده بپردازند و بند بند آن را برای عموم ملت که اصل قضیه حمایت از حقوق آنهاست، به زبان عمومی تشریح کنند. در این میان وظیفه دو قشر، بسیار حساس و خطیر است. اهل رسانه به خصوص رسانه ملی باید از نگاه توصیفی به توافق نامه بپرهیزد و با تدارک برنامه های گسترده کارشناسی از مسئوولین هسته ای و کارشناسان حقوقی و سیاسی دعوت کند تا به ارائه تحلیل و نظرات کارشناسی در باب فهوای مذاکرات و مقایسه دستاوردهای اخذ شده در مقابل دستاوردهای داده شده به غرب بپردازند و نقاط مثبت و منفی آن را شفاف کنند چرا که درک بندبند این توافق نامه برای عامه مردم قدری مشقت دارد چرا که متن کاملاً تخصصی است و لازم است که شفاف سازی آن بدست متخصصین انجام شود. متاسفانه تا به امروز خبری از نگاه ماهوی به موافقت نامه در رسانه ملی نشده است و صرفا توصیف کلیات و نظرات رخ داده است. دیگر رسانه ها اعم از مکتوب و مجازی نیز دست به ترجمه صحیح و کارشناسی متن توافق نامه بزنند چرا که متنی که توسط سایت وزارت خارجه بارگزاری شده است دارای اشتباهات فنی و صوری بسیاری است لذا لازم است که به صورت دقیق و موشکافانه به انتقال معنای کلمات به کار رفته در متن بپردازند تا کار کارشناسان و اهل فن را در زمینه تحلیل و شفاف سازی تسهیل نمایند. در سویی دیگر، جنبش دانشجو به عنوان نخبگان و آگاهان جامعه باید وظیفه خود را در این برهه حساس در مطالبه گری قاطعانه و محترمانه از دولتمردان و به خصوص مسئولین دیپلماسی دولت و حتی خود رئیس جمهور تعریف کنند. دعوت از آنها برای حضور در دانشگاهها و مطالبه جهت پاسخ پیرامون سوالات مطروحه در بین عوام جهت شفاف شدن مطلب، جزء وظیفه های خطیر قشر دانشجو بالاخص تشکل های دانشجوی است. دانشگاه باید در کنار رسانه ملی با برگزاری کرسیهای آزاد اندیشی بتواند با دعوت از متخصصان و کارشناسان جهت ارائه دیدگاه و تحلیل در باب محتوای مذاکرات و وتوافق نامه حاضر، گامی موثر در ترجمان عمومی آن در سطح جامعه داشته باشند.
5- به عنوان نکته پایانی به نظر می رسد که حافظه تاریخی مردم از معاهده ها و توافقنامه ها، یک حافظه تلخ و بدبینانه است. قراردادهایی همچون ترکمنچای که منافع ملی را ضایع کرد و یا مذاکرات اوایل دهه 80 که منجر به تعلیق 2 ساله اما بیهودهی چرخه غنی سازی شد، خاطرات تلخی را در اذهان متبادر می کند. آن چیزی که مهم به نظر می رسد آن است که بررسی شود که چقدر از خطوط قرمز و اصول و منافع کشورمان رعایت شده است و چقدر ملاحظه موارد فوق معطوف به آینده و نسل های آتی کشور می باشد. با وجود اینکه دولتمردان ما از حفظ خطوط و اصول کشور در این موافقتنامه هسته ای، می گویند ولی لازم است که نخبگان کشور به صورت دقیق و ریزبینانه به رعایت این اصوال در متن این قرارداد توجه کنند چرا که موارد آن به صورت داوطلبانه می باشد و موقتی است و هر زمان که احساس شود که اصول و خطوط و منافع کشور پایمال شده است، قطعاً عدول از آن جایز خواهد بود.
فرهاد نظریان سامانی
دیدگاه شما