فرهاد نظریان سامانی - پازل چیده شده غرب در بازی مذاکرات هستهای این بار با اندکی تغییر، روند گذشته را پیش گرفت و ایران را تا اوج توافق پیش برد و ناگهان مذاکرات را به قعر اولیه بازگرداند. این بازی همیشگی امریکا و برخی از قدرتهای اروپایی با ایران است؛ بازیای که هیچگاه انتها ندارد و دائم درصدد سرگرمکردن ایران به مباحث فرعی و غافل نمودن دولتمردان ما از مباحث اصلی است. چیدمان بازیکنان طرف غربی زمین بازی مذاکرات که هر بار به وسیله امریکا و سران رژیم منحوس صهیونیستی اعمال میشود، در مذاکرات اخیر با تغییراتی محسوس و جابهجایی نقش و مأموریت از امریکا به فرانسه، در راستای به نتیجه نرسیدن مذاکرات پیش رفت. اینبار نقش منفی را وزیر امور خارجه فرانسه بازی و در دقیقه 90 تلاش بیوقفه دو طرف را بیثمر کرد. قطع به یقین دلیل این امر هم به خاطر تلاشهای مفرطی است که امریکاییها برای ایجاد رابطه با دولتمردان ما داشتهاند و اگر در این مسیر بار دیگر راه گذشته را تکرار میکردند و با موضعی منفی حاضر میشدند، قطعاً چهره پلید پشت نقاب آنها بعد از این تلاشها بیشتر برای دیپلماتهای ایرانی افشا میشد، لذا لازم دانستند که همچنان سیاست چماق و هویج را با اعطای نقش اول به فرانسه بازی کنند.
تا بدین جا به اختصار کل ماجرای مذاکرات، همین بوده است و دولت یازدهم باید با تمام وجود این بازی غرب با ایران را احساس کند و اولویتها و اهداف اصلی را که شاید به انحای مختلف مورد غفلت واقع شده است در پیش بگیرد.
مهمترین هدفی که باید تمام افکار دولت معطوف به آن باشد و رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید کردهاند و دولتهای پیشین نیز در آخر کار به درک آن اعتراف نمودهاند و راهکار اصلی حل مسائل داخلی را همان دانستهاند، چیزی نیست جز «ساخت قدرت درونی نظام» که میتواند تهدیدات قدرتهای استکباری را تبدیل به یک فرصت طلایی برای شکوفایی ظرفیتهای نظام کند.
اگر همچنان فرمایشهای راهبردی و جامع رهبر معظم انقلاب تنها در شعارها متبلور شود و هر دولتی بدون توجه به اصل قضیه به صورت صوری در این راستا حرکت کند، برآیندی جز چرخش به دور خود و ارتجاع ناعالمانه به ایستگاه اولیه نخواهد داشت.
خود محوری دولتمردان در راستای تفکرات خود بدون توجه به سیاستهای کلان نظام، ضربهای مهلک به پیکره نظام وارد خواهد کرد و شاید جبران آن سالها به طول انجامد. به عنوان مثال اگر دولت دهم زیر ساختهای اقتصاد مقاومتی را فراهم میکرد و اقتصاد را در مسیر سیاستهای کلی نظام و با توجه به تهدیدات و فرصتهای محیطی و داخلی پیش میبرد، امروز دیگر با خیال راحت میتوانستیم دم از یک اقتصاد پر توان بزنیم و نگران حل مسائل اقتصادی نباشیم.
دولت یازدهم نیز اگر دائم در مسیر آزمون و خطای خود پیش رود، در پایان کار دستاوردی جز تحمیل سنگینی کار به دوش دولت بعدی نخواهد داشت و کماکان قصه پر غصه خودمحوری، تکرار خواهد شد و نتیجهای جز گسست و سستی در لایههای قدرتمند و نفوذناپذیر نظام نخواهد داشت.
خلاصه اینکه تحقق این امر مهم از یک سو منوط به اعتقاد، همت و تدبیر دولت یازدهم است و از سویی پیگیریهای مسئولان مربوط اعم از نمایندگان مجلس و سازمانهای پیگیر برنامههای دولت مانند سازمان بازرسی را میطلبد. به زعم نویسنده قوه مقننه باید در صدد طرح و تصویب قانونی به نام «ساخت قدرت درونی نظام» باشد که کارشناسیهای نخبگان و اعضای کمیسیونهای مختلف در ورای آن نهفته باشد تا بعد از این به صورت قانونی کلیه مطالبات در راستای این قانون پیش رود و مبنایی باشد برای ارزیابی کار قوه مجریه که یکی از وظایف مهم آن اجرای قوانین مصوب است. اگر یک چنین پیشنهادی به اریکه اجرا نشیند سند بزرگی از عملکرد افتخارآمیز مجلس نهم خواهد بود.
دیدگاه شما