به گزارش پایگاه خبری صبح الوند، بررسی سطح، نوع و چگونگی روابط بین ایران و آمریکا از آن جمله موضوعاتی است که مسئلهی مهم و مورد توجه دولتهای مختلف دو کشور در طول 35 سال گذشته بوده است. نکتهای که با موضوعات مرتبط به خود نظیر پروندهی هستهای و روند تحریمهای غیرقانونی علیه ایران، قبل، حین و پس از انتخابات ریاستجمهوری 1392، زمان زیادی از تبلیغات انتخاباتی کاندیداها را به خود اختصاص داد. با استقرار دولت و مشخص شدن تیم دیپلماتیک آن و از آن مهمتر سفر ریاست محترم جمهور به نیویورک برای شرکت در شصتوچهارمین مجمع عمومی سازمان ملل و البته دیدار سیدقیقهای وزرای امور خارجهی دو کشور و گفتوگوی تلفنی پانزدهدقیقهای آقای روحانی و اوباما، موضوع همکاریهای دو کشور در موضوعات مختلف و مشخصاً پروندهی هستهای کشورمان، اهمیتی دوباره یافت. در این یادداشت تلاش میشود تا با طرح برخی سؤالات و پاسخ به آنها، موضوع رابطهی ایران و آمریکا از چند مسیر مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
این نکتهای است که دولت آمریکا نیز به آن واقف بوده و عملکرد 34سالهی این کشور در قبال جمهوری اسلامی آن را اثبات میکند. اتخاذ راهبردهای متعدد برای ضربه زدن به ملت ایران و فروپاشی سخت و نرم نظام اسلامی نشان از عزم واشنگتن برای تنزل قدرت جمهوری اسلامی در سطوح مختلف و کاهش عمق نفوذ در بین ملتها دارد.
با طرح نگاه مطرحشده، این نکته قابل توجه خواهد بود که در این میدان، لاجرم هر گونه مذاکره و معامله، امکانپذیر نخواهد بود، مگر اینکه یکی از طرفها، دست از ایستادگی بر هویت حقیقی خود بردارد. شاید نگاهی به منطق مذاکراتی دو طرف، که با توجه به سابقهی سیاسی کشورها به دست آمده است، به مشخصتر شدن موضوع کمک کند.
در منطق دولت آمریکا، میز مذاکره باید به جلسهی دادگاه تبدیل شود و کشور مورد مذاکره، مورد محاکمه قرار گیرد؛ یعنی وجود نوعی رابطهی یکسویه و از بالا به پایین که در آن، طرف آمریکایی درخواستهای خود را طرح کرده و هیئت مقابل هم قبول میکند. به عبارت دیگر، «منطق مذاکراتی آمریکا، تحمیل خواستههاست.» البته برای ورود به این نظام مذاکراتی، پیششرطی وجود دارد و آن هم ضعف در قدرت و در موضع انفعال قرار دادن کشور مورد عتاب است. رویکردی که پنهان نبوده و در موارد مختلف مذاکرات بین آمریکا با کشورهای مختلف، هم توسط اندیشکدهها و رسانهها تجویز و هم توسط مقامات آمریکایی تجربه شده است. نمونهی پروندهی هستهای ایران و نوع برخورد با آن، مؤید همین موضوع است؛ رویکردی که از آن با عنوان «فشارـمذاکره» نام برده میشد. هرچند در ارتباط با مواجههی آمریکا با نظام اسلامی ایران، با عنایت به میزان قدرت کشورمان در سطوح منطقهای و فرامنطقهای و همچنین قوت در مؤلفههای شکلدهندهی قدرت ملی این منطق با شکست مواجه شد. به این معنا که جمهوری اسلامی هیچ گاه از موضع ضعف در مقابل دولتهای روبهرو برای مذاکره قرار نگرفته است؛ چرا که این منطق مذاکراتی از نگاه مسئولین جمهوری اسلامی به دور نبوده است:
«مذاکره برای آمریکاییها یک ابزاری است برای تحمیل خواستههای خودشان به طرف مذاکره. مذاکره مفهوم واقعی خودش را در مذاکرات آمریکا با طرفهای خودش ندارد و از دست داده است.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 1385)
از سوی دیگر، سیاست خارجی منطبق بر اصول عزتبنیاد، حکمتمدار و مصلحتاندیش جمهوری اسلامی و نیز هویت ایرانیاسلامی این کشور نیز اقتضا میکند تا در روابط دیپلماتیک خود، اصل احترام متقابل و تکیه بر اصول انسانی مانند صداقت و وفای به عهود را سرلوحهی کار خود قرار داده و تلاش کند تا با کاربست این اصول، هم منافع خود را تأمین و هم مدلی از سیاست خارجی اخلاقمحور را ارائه دهد. البته جمهوری اسلامی در برابر کشورهایی که در تلاشاند تا از موضع نابرابر با سایر کشورها مواجه شوند، اقدامی مقتضی را انجام خواهد داد، لکن خوب میداند که «احترام متقابل» و «مذاکره در شرایط برابر» شروط اولیهی هر نوع ارتباط با دولتهای دیگر است. اینها «پیششرط» مذاکره نیست، «اصول» مذاکره است. «منطق مذاکراتی ایران تبیین خواستهها، احترام به دولتها، مذاکره برای نتیجه و تلاش برای تحقق نیازهاست.» نظام اسلامی بر اساس منافع در برابر طیف کشورهایی که با آنها روبهروست و طبق تصویر زیر، از دوست دارای منافع مشترک تا دشمن در مقاتله را شامل میشود، مناسبات، مراودات، مذاکرات، مصالحه، مبارزات، تهاجمات تا مقاتله/تدافعات خواهد داشت.
با این توضیحات و با توجه با مطالبی که در بالا گذشت، پرسش دیگر چنین خواهد بود: نوع مواجهه با ایالات متحدهی آمریکا، که شرح تقابل این کشور با جمهوری اسلامی ایران در سطور بالایی و البته به اجمال آمد، چگونه خواهد بود؟
با نگاهی به ادبیات قرآن دربارهی خواست و آرزوی دشمنان نسبت به حکومت اسلامی، درمییابیم که دشمنان به طور اخص، سه آرزوی مهم دارند که عبارتاند از:
وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ... آرزو دارند که در رنج بیفتید. دشمنى از لحن و سخنشان آشکار است و آنچه سینههایشان نهان مىدارد، بزرگتر است (آلعمران، 118).
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنون... دوست دارند نرمی کنی (و اهل سازش باشی) تا نرمی کنند (قلم، 9).
ودُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ... آرزو دارند همچنان که خود به راه کفر میروند شما نیز کافر شوید تا برابر گردید. پس با هیچ یک از آنان دوستی مکنید (نساء، 89).
جالب اینکه پس از هر آیه، خداوند دستور پرهیز از رابطه با آنان میدهد. البته در جایجای دیگر قرآن نیز تعابیر دیگری به کار رفته که مؤمنان را نسبت به برقراری هر گونه ارتباط با کفار و منافقان بر حذر میدارد. به تعبیر مقام معظم رهبری، «مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله. مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده. تو از انقلاب اسلامی به آمریکا چه میخواهی بدهی تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما میخواهید به آمریکا بدهید تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه میتوانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه میخواهد؟ آیا میدانید که او چه میخواهد؟ و ما نَقَموا مِنهُم إلّا أن یؤمنوا بِاللهِ العَزیزِ الحَمید. والله که آمریکا از هیچ چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمدی ناراحت نیست. او میخواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او میخواهد شما این گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشید. حاضرید؟» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار گروه کثیری از معلمان و... 12 اردیبهشت 1369)
البته همان طور که قبلاً اشاره شد، جمهوری اسلامی مبتنی بر سیاستهای شفاف و عدالتخواهانهی خود، ارتباط با همهی ملتها و دولتها را، به جز آنهایی که راه دشمنی با ملت ایران را در پیش گرفتهاند، در دستور کار خود قرار داده است. بدیهی است تا زمانی که ایالات متحده بخواهد بر طبل دشمنی با نظام اسلامی بکوبد و از راههای نامتعارف دیپلماتیک، سعی در ضربه زدن به منافع جمهوری اسلامی داشته باشد، لزومی برای مذاکره و مصالحه با آن وجود ندارد.
«یکی از سیاستهای اساسیمان قطع رابطهی با آمریکاست. هرگز هم نگفتیم ما تا ابد قطع رابطه خواهیم بود؛ نه، هیچ دلیلی ندارد که تا ابد قطع رابطه با هر کشوری، با هر دولتی داشته باشیم. مسئله این است که شرایط این دولت به گونهای است که رابطهی با او برای ما ضرر دارد. انسان رابطه را با هر کشوری به دنبال تعریف یک منفعتی ایجاد میکند. آنجایی که برای ما منفعتی ندارد، دنبال رابطه نمیرویم؛ حالا اگر ضرر داشت، به طریق اولی دنبال رابطه نمیرویم.» (بیانات رهبر انقلاب در جمع دانشجویان دانشگاههای یزد، 13 دی 1386)
به عبارت دیگر، آیندهی روابط بین ایران و آمریکا «بنبست» نیست. موضع جمهوری اسلامی روشن و مستدل است: «آمریکاییها از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند... راه عاقلانه این است که سیاست خود را تصحیح کنند.» این نکتهای است که ایران سالهاست بر آن تأکید دارد. مذاکره و البته برقراری رابطه با آمریکا محقق نخواهد شد: «تا وقتی که سیاستهای مبتنی بر زور و ظلم و فشار و خصومت با جمهوری اسلامی و حمایت از دشمنان جمهوری اسلامی و پشتیبانی بیقید و شرط از دولت صهیونیستی خاتمه پیدا کند.»
شرط مذاکره، تغییر عملی و واقعی در سیاستهای آمریکاست. توجه در بیانات رهبر انقلاب نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران برای برقراری ارتباط با آمریکا، امور زیر را مورد توجه قرار داده است:
الف) آزاد کردن داراییهای ملت ایران
ب) برداشتن تحریمهای ظالمانه
پ) دست برداشتن از اتهام زدن و تبلیغات سوء علیه ملت و مسئولین ایران
ت) کنار گذاشتن دفاع بیقید و شرط از رژیم صهیونیستی
ث) کنار گذاشتن ظلم به ملتهای مستضعف و دخالت نکردن در کار ملتها
ج) زدودن خاطرهی جنایتهایی که از طرف مقامات آمریکایی نسبت به ملت ایران انجام گرفته از ذهن مردم ایران
در نتیجهی این اصول، هر گونه مذاکره و ارتباط با آمریکا، منوط به ایجاد تغییر عملیِ اعتمادساز توسط مقامات این کشور خواهد بود. (*)
پینوشتها:
[1] «لا یَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکَم فی الدّینِ و لَم یُخرِجوکُم مِن دیارِکُم أن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطو إلَیهِم، إنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطین»: خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانىکه در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمىکند ؛ چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد (ممتحنه، 8)./برهان
دیدگاه شما