به گزارش پایگاه خبری صبح الوند، زهرا هاشم زاده طی یادداشتی چنین نوشت:
در پاسخ به سوال «چرا مرگ بر شوروی نه ولی مرگ بر امریکا آری؟»، پاسخ های زیادی وجود دارد که ساده ترین پاسخ این است که چون شوروی دیگر وجود ندارد اما امریکا هنوز وجود دارد ولی البته پاسخ های دیگری هم وجود دارد که به بررسی آنها می پردازیم.
در جهان امروز همه ی کشورها با هم تعامل دارند و کمتر کشوری می تواند ادعا کند که به حدی رسیده است که از رابطه با سایر کشورها و ملت ها بی نیاز شده است؛ حتی تعریف استقلال اقتصادی و سیاسی این نیست که یک کشور هیچ یک از نیازهایش را از سایر کشورها برآورده نکند.
منافع ملی و مصالح کشور ما نیاز حکم می کند که با ممالک مختلف جهان رابطه ای دوسویه و عزتمندانه داشته باشیم و امریکا اولین و تنها کشوری است که در تاریخ تشکیل نظام اسلامی با ایران قطع رابطه کرده است؛ چرا که رابطه با ایران به سود منافع ملی امریکا نبوده است.
آنچه که اهمیت دارد این است که ما باید به دنبال پاسخ این سوال باشیم که علت نارضایتی امریکا از نظام جمهوری اسلامی ایران چیست؟ علتی که باعث شده است رابطه ما با یکی از تاثیرگذارترین کشورهای جهان قطع شود و بیش از 12 میلون دلار از دارایی های کشورمان برای مدت سی و اندی سال بلوکه شود، سازمان های بین المللی تحت نفوذ و فشار امریکا، تحریم ها علیه ایران را افزایش داده و...
نکته دیگری که در حیطه روابط بین ملل وجود دارد این است که بعضی از کشورها در روابط فیمابین به قدری پیش میروند که در بعضی موارد همه نیازهای خود را از کشور دیگری تامین می کنند و در واقع به طور نامحسوسی وابسته به آن کشور هستند.
امروزه کشورهای قدرتمند که سابقاً پرچمدار استعمار و استثمار در جهان بوده اند سعی دارند تا کشورهایی که منابع طبیعی زیادی همچون نفت و گاز و... دارند را شدیداً به خود وابسته کنند؛ قطعاً ارتباط بدون دور اندیشی و توجه به مصلحتها با کشورهای بزرگ و تاثیرگذار باعث می شود تکاپوها برای تولید، رقابت، ساخت دستگاه های جدیدتر صنعتی، کشف فرمول های نو، از کار بیفتد و نبوغ علمی دانشمندان و پژوهشگران مجال رشد و بالندگی نخواهد یافت.
همچنین کشور وابسته، قدرت کشف و استخراج ثروت های ملی خود را نخواهد یافت به این صورت کشورهای قدرتمند در قبال خدماتی که می دهند با تمام ولع منابع ملی کشور وابسته را استخراج کرده و به یغما می برند؛ دقیقا شبیه همان کاری که امریکا با دولت ایران در زمان پهلوی انجام می داد.
امریکا بعد از انقلاب اسلامی در سال 57 به شدت و صراحت تلاش کرد تا نظام جدید را ساقط کند و از همه ی مخالفین و اپوزیسیون داخلی و خارجی انقلاب اسلامی- حتی صدام- با جدیت حمایت می کرد.
این یک واقعیت است که نظام های زیادی در جهان وجود دارند که هرکدام ایدئولوژی و اندیشه سیاسی خاصی دارد که جامعه ی بین الملل را تشکیل داده اند؛ هر چند انقلاب اسلامی امریکا را از منافع بی شمارش در ایران محروم کرد از او انتظار می رود مدارای بیشتری نسبت به نظامی نوپا هر چند با اندیشه ای متفاوت داشته باشد!این همه خصومت چرا؟
رفتار امریکا با ایران به خاطر خوی استکباری و عادتش به چپاولگری است؛ رفتاری که او را به کشوری بی منطق تبدیل کرده که به تعهدات بین المللی اش پایبند نیست، قوانین سازمان های بین المللی را نقض می کند، خودبرتربین است.
تا زمانی که این خوی استکباری و قلدرانه در کالبد امریکا باشد، هیچ کشور مستقلی نمی تواند به امریکا خوشبین باشد و از حیله های بر محور طمع و غارت او خود را در امان بداند.
رفتار امریکا با ایران در طول این سال ها نشان می دهد که هدف او چیزی جز تلاش برای تثبیت هیمنه جهانی خود نیست؛ هیمنه ای که پوشالی بودن آن با ندای امام خمینی ره به گوش مستضفان و پابرهنگان تحت سلطه ابرقدرت های شرق و غرب رسیده و چراغ کاخ های ظالمانه شان را در آتش خشم مقدس آزادی خواهی فرو برده است.
در حقیقت انقلاب ما همچنان فریادگر ندای خمینی کبیر است، که تا شرک و کفر هست، مبارزه هم هست و تا مبارزه هست، ما هم هستیم.
قطعاً امریکا و هر کشور دیگری تا زمانیکه چنین خوی مستکبرانه و سلطه گرانه ای داشته باشند و بخواهند در مناسبات سیاسی ،اقتصادی و غیره به صورت قلدرمآبانه با ملت ایران برخورد کنند، مهمترین دشمن ما می باشند؛ همچنانکه برخورد کنونی آمریکا با ما طوری نیست که ما بتوانیم با او برخورد دوستانه داشته باشیم اما می توانست وضعی وجود داشت که حتی با آمریکا روابط دوستانه داشته باشیم و این دست آمریکاست.
دیدگاه شما