به گزارش پایگاه خبری صبح الوند، روز پر نور میلاد امام رضا(ع) از راه می رسد و دل عاشقان این آقای مهربان دوباره بی تاب زیارت ناب حرمش شده است.
آقای مهربانم؛ شما چه کردی با دلهای ما که این روزها همه در آرزوی آمدن به بارگاه نورانی ات هستند؟ چه کردی با دلهای این عاشقان که از دور و نزدیک و حتی با پای پیاده برای پابوسی حریم مقدست سر از پا نمی شناسند؟
آقای خوبیها؛ هر بار که پا می گذارم در صحن و سرای پر از لطف و صفای حرمت، یک دنیا آرامش می آید و می نشیند کنج دلم! دستانم بوی عشق می گیرد و نگاهم از این همه رأفتی که در این مکان مقدس هست، پاک و زلال می شود.
آقا جانم؛ نمی دانی چقدر به کبوتران آزاد حریم پر از مهرت غبطه می خورم، چقدر خوشبختی شان ملموس است و سبکبال اند از حضور در کنار این بارگاه نورانی. چشم که می بندم و خودم را در کنار آنها تصور می کنم پر می شوم از عشق و عشق و عشق!
آقای غریبهای آشنا؛ دستم را بگیر، رهایم مکن در این تاریکی و تنهایی و دنیای خاکستری. دلم را از همین جا دخیل پنجره فولادت می کنم و نگاهم را گره می زنم به ضریح پر از لطف حرمت و زمان را نگاه می دارم که دنیا باشد و من باشم و حضور شما که همین کافی است برای تمام دلخوشی هایم.
پیچک مهربانی هایت تا همیشه این روزگار بر دل زندگی ام تنیده و این زندگی، این بنده سرا پا تقصیر هر روز و هر لحظه عطوفت شما بر حق خود را به یاد می آورد تا مبادا در این روزمرگی ها و ایام تکراری نسیم فراموشی بیاید و غبار بی کسی را بنشاند بر آن!
امام مهربانیها؛ دعوتم کن، بخواه که بیایم و بنشینم روبروی گنبد طلایی ات و عقده های دلم را باز کنم، بگویم از همه دردهایی که تنها محرم و مرهمش شمایی و بس!
بخواه که بیایم و تمام این بغض های فرو خورده از سر دلتنگی را زار بزنم و هیچ کس نپرسد چرا؟! که خودت دلیل همه اش را می دانی. منِ غریبِ گنهکارِ تنهایِ خسته جز حرم پر از لطف شما مأمنی برای باز کردن این بغض ها ندارم.
ضامنم باش ضامن آهو؛ ضامن تمام دلتنگی ها و بی کسی ها و نداشته هایم. پشت و پناهم باش، پشت و پناه این دل و آرزوهایش که اگر حامی و ضامنم باشی این دنیای خاکستری هم سفید ِ سفید می شود و لبخند میهمان همیشگی لحظه هایم.
میلادت مبارکِ دلهایمان آقای خوبم...
دیدگاه شما