به گزارش پایگاه خبری صبح الوند، پیرحیاتی نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به پرونده که صبح دیروز در شعبه113 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، کیفرخواست را خواند. او سهجوان متهم در دادگاه را به نامهای، صدرا، مهدی و شاهرخ به مشارکت در قتل متهم کرد و گفت: با توجه به اظهارات مقرون به واقع متهمان و باوجود رضایت اولیایدم مقتول درخواست صدور مجازات به لحاظ جنبه عمومی جرم را دارم.
در ادامه صدرا متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را قبول کرد و گفت: پنجسال پیش مقتول که احمد نام داشت ما را به راهی بیبازگشت کشاند. در آن زمان احمد تازه از همسرش جدا شده بود. خانواده او ترکش کرده بودند و احمد در پارک میخوابید، پدرم او را به خانه ما آورد و اتاقی را که در طبقه دوم داشتیم به او اجاره داد. پول زیادی از او نمیگرفت ضمن اینکه مقداری هم وسایل خانه به او داده بود.
مدتی که از این ماجرا گذشت یک روز وقتی به خانه پدرم رفته بودم احمد را در حالیکه دست و پایش را باندپیچی کرده بود دیدم پرسیدم چه شده گفت تصادف کرده است. چند ساعتی پیش پدرم بودم بعد برای احوالپرسی پیش احمد رفتم کمی که صحبت کرد گفت در بیمارستان با مردی آشنا شده که گنج دارد. گفتم این حرفها دروغ است گفت نه واقعیت دارد.
او در بیمارستان مریض بود سکهها را هم به من نشان داد و گفت در روستایشان در قزوین چند صدسکه طلا پیدا کرده است. احمد پیشنهاد داد سکهها را بخرم تا پولدار شوم. من هم گفتم اول باید ببینم سکهها واقعی است یا نه. قرار گذاشتیم و با کسانی که احمد معرفی کرده بود صحبت کردیم.
بار اول به اتفاق دو دوست دیگرم که متهمان حاضر در دادگاه هستند به دیدن سکهفروشان رفتیم دو سکه را به ما دادند ما هم آن را به مردی طلافروش در تهران نشان دادیم گفتند سکهها طلای 24عیار و باارزشند. ما هم خوشحال شدیم در قرار بعدی مردان روستایی به ما گفتند که خودتان برای گرفتن سکهها بیایید و احمد را نیاورید ما هم قبول کردیم.
آنها از ما 50میلیونتومان پول خواسته بودند، پول را آماده کردیم و سهنفری به قزوین رفتیم. در آنجا گونی سکه را به ما دادند و پول را تحویل گرفتند. وقتی از محل دور شدیم در گونی را باز کردیم و دیدم همه سکهها تقلبی است. متهم ادامه داد: هرچه با سکهفروشان تماس گرفتیم جوابی به ما ندادند تلفنها خاموش بود. به تهران که رسیدیم سراغ احمد رفتیم.
اول گفت شما سرم کلاه گذاشتید و حقتان بود که این کار را با شما بکنند بعد فهمیدیم او با سکهفروشان در تماس است و آنها جواب تلفنش را میدهند. فهمیدیم اینکه احمد همراه ما نباشد نقشه سکهفروشان و احمد بود و آنها تصمیم گرفتند سر ما کلاه بگذارند.
احمد تنها سرنخ ما بود، احمد به ما گفت پولمان را خواهرش به ما میدهد اما خواهر احمد گفت پولی ندارد و این ماجرا اصلا به او مربوط نمیشد. بعد گفت سکهفروشان را پیدا نکرده و تلفنهایش را هم جواب نمیدهند ما گفتیم به بیمارستانی که در آن بستری بودید میرویم.
احمد گفت من اصلا اسم آنها را نمیدانم فقط میدانم یکی از آنها تخت روبهروی من بستری بود. در بیمارستان آشنایی را پیدا کردیم و از او خواستیم مریضهای آن تاریخ را پیدا کند. دوستمان گفت در آن تاریخ اصلا مریضی روی آن تخت نبوده است. احمد نقشه کلاهبرداری از ما را کشیده بود. او را به خانه آوردیم تا وادارش کنیم پول را پس دهد. چند روزی در خانه بود کتکش هم زدیم اما ضربات آنطور نبود که باعث مرگش شود.
یک روز صبح من بیدار شدم و دیدم احمد در حمام است. حالش خیلی بد بود. اصلا نمیتوانست حرکت کند چون اعتیاد شدید داشت، خمار شده بود. او را بیرون آوردم لباس تنش کردم بعد متوجه شدم مرده است. ما خیلی ترسیدیم او را دفن کردیم و مدتی بعد هم با شکایت خانواده احمد بازداشت شدیم.
متهم اعترافات قبلیاش را در مورد کتکزدن احمد قبول کرد و گفت: ما او را زدیم اما ضربات طوری نبود که باعث مرگش شود و او به خاطر اعتیادش فوت شد. بعد از متهم ردیف اول، دو متهم دیگر نیز در جایگاه حاضر شدند و از خود دفاع کردند. در پایان جلسه رسیدگی هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند./شرق
دیدگاه شما