دکتر فرزاد جهان بین: ارزیابی دقیق گذشته یاری رسان طراحی و ساختن آینده ای بهتر است. اینک که دولت یازدهم شکل گرفته و مستقر شده است، نگاه به گذشته می تواند در تنظیم راهنمای عمل و نوع سلوک این دولت با
خطای راهبردی که در دوره سازندگی صورت گرفت و در کنار خدمات فراوان، آسیبهای سنگینی وارد کرد عبارت بود از تبعیت از الگوهای حاکم بر نظامهای اقتصادی جهان که نه تنها نتوانست به اهداف مد نظر برسد بلکه با تسلط این نگاه و به حاشیه رفتن مسائل فرهنگی ، جهت گیری کلان جامعه انقلابی را تحت تاثیر قرار داد و نقش موثری در تغییر نظام ارزشی جامعه ایفا کرد
فرصت قدرت، موثر باشد. لذا در ابتدا نگاهی اجمالی و تحلیلی به آنچه گذشته خواهیم داشت و توصیه هایی برای آینده.
دوره سازندگی:
کشور پس از جنگ وارد مرحله تازه ای می شد. خسارتهاي گسترده جنگ، نابودي 10 شهر به طور کامل،کاهش شديد درآمدهاي ارزي و مالي دولت،کاهش توليد ناخالص ملي (بيش از 4/12درصد)،کسري بودجه (2/50 درصد)،کاهش 2/22 درصد سهم سرمايه گذاري به 8/10 درصد (1357-1367)، افزايش سهم مصرف از 44 درصد به 1/71درصد، استقراض از بانک مرکزي، افزايش حجم نقدينگي،حدود یک میلیون آواره، قریب به 500000 شهید، جانباز و... همه شرایط سختی را پیش رو گذاشته بود.
در این شرایط ، دولت بنا را به درستی بر بازسازی و جبران لطمات ناشی از جنگ گذاشت که بر اساس پیش بینی ها حدود 1000میلیارد دلار خسارت مستنقیم و غیر مستقیم ارزیابی می شد. اما خطای راهبردی که در این مسیر صورت گرفت و در کنار خدمات فراوان، آسیبهای سنگینی وارد کرد عبارت بود از تبعیت از الگوهای حاکم بر نظامهای اقتصادی جهان که نه تنها نتوانست به اهداف مد نظر برسد بلکه با تسلط این نگاه و به حاشیه رفتن مسائل فرهنگی ، جهت گیری کلان جامعه انقلابی را تحت تاثیر قرار داد و نقش موثری در تغییر نظام ارزشی جامعه ایفا کرد. در این الگوها، بر آزادسازی قیمتها، کاهش تدریجی یارانه ها و آزادسازی قیمت ارز تاکید می شد، خصوصی سازی مورد توجه قرار گرفت و در همین راستا ضابطه زدایی از بانکها صورت گرفت و در کنار فقدان نظارت، سیاست درهای باز در پیش گرفته شد. با یک نگاه غلط فرهنگ مورد غفلت قرار گرفت و از این رو در برنامه اول توسعه ابداَ سخنی از فرهنگ در میان نیست و همه چیز با محوریت اقتصاد مطرح شد که از این برنامه اساسا با عنوان تعدیل اقتصادی یاد می شود. در نتیجه این مسائل شاهد آنیم که با محوریت مفهوم توسعه، عدالت مورد غفلت قرار گرفت و در سایه ضابطه زدایی
دولت اصلاحات در واقع ظرفیت دیگری از انقلاب اسلامی را که همان توجه به آزادی بود مورد توجه قرار داد. اما برخورد افراطی و ساختارشکنانه افراطیون و عدم فهم درست آنها از آزادی، دمکراسی، عقلانیت و... موجب شد که این فرصت به ضد خود تبدیل شود
و فقدان نظارت، طبقه جدید برخورداری شکل گرفت که عمده ثروت جامعه را در دست گرفت. با شکل گیری این طبقه اشراف و مسابقه تجمل در جامعه، جامعه انقلابی در مسیر قناعت زدایی گام برداشت. در کنار این مسائل، میان دولت و ملت نیز آرام آرام گسستگی ایجاد شد. تورم 50 درصد را نیز می توان جزو نتایج قطعی این سیاست غلط دانست.
در این دوران، طبقه متوسط رو به رشد گذاشت. جمعيت طي دو دهه 33 میلیون به 65 میلیون نفر رسید، تعداد دانشجویان در بین سالهای 66 تا 76 از حدود 20000 به 57000 نفر رسید. اما نکته مهم آن است که این طبقه از چندان فضای باز سیاسی برخوردار نیست و فشارها و تنگناهای شدیدی در این مقطع بر حقوق مصرح شهروندی در قانون اساسی اعمال می گردد. نتیجه این شرایط، روی کار آمدن دولت اصلاحات بود.
دولت اصلاحات:
دولت اصلاحات در واقع ظرفیت دیگری از انقلاب اسلامی را که همان توجه به آزادی بود مورد توجه قرار داد. اما برخورد افراطی و ساختارشکنانه افراطیون و عدم فهم درست آنها از آزادی، دمکراسی، عقلانیت و... موجب شد که این فرصت به ضد خود تبدیل شود. اتفاقات مجلس ششم، پیگیری خط سازش و ذلت در برابر آمریکا، تعمد در هنجارشکنی و سست کردن ارزشها از جمله مسائلی بود که در این دوران پیگیری شد. بنده خاطرم نمی رود من با یکی از آقایان ایدئولوگ جریان اصلاحات درسی داشتم
ضعفهایی چون، عدم توجه به مقوله عدالت در حوزه فرهنگی و شکستن انحصارها، حاشیه سازی و جنجال آفرینی، توجه به مسائل فرعی و افتادن در مسیری غیر از دغدغه های مردم، جدایی از روحانیت که نتیجه آن کاملا در بحثهای متضاد و مساله دار اندیشه ای که از سوی برخی افراد بیان می گردد، عدم تمکین به قانون و لو بر خلاف نظر شخصی، افشاگری و ایجاد التهاب در جامعه همه و همه ضعفهایی هستند که بر چهره دوران احمدی نژاد نشست و تاریخی درخشان را لکه دار کرد
در مورد مسائل سیاسی جهان سوم. روزی بعد از کلاس به مناسبتی گفتند یک روز یکی از آقایان مرا به ساختمان مشاوران ریاست جمهوری که الان در اختیار سازمان ملی جوانان است دعوت کرد. بعد از خوش و بش و سرخوش از پیروزیهای به دست آمده، گفت فلانی ما می خواهیم آن بالایی را پایین بکشیم و منظورش رهبری بود! در کنار این مسائل، از جهت اقتصادی نیز همان خط کارگزاران پیگیری شد و عدالت به محاق رفت و مستضعفین به عنوان حاملان اصلی انقلاب اسلامی، عاملانه زیر چرخ توسعه له شدند تا شد روزی توسعه به عدالت منجر شود. در نتیجه ما شاهد هستیم که اقبال مردم به این جریان کم می شود و در انتخابات شورای شهر مورد طرد مردم قرار می گیرند. در انتخابات ریاست جمهوری نیز که با حضور تمام قد جریانها اتفاق افتاد مردم به فردی رای دادند که آشکارا از ارزشها و آرمانها دفاع می کرد و بر عدالت و اشرافیت ستیزی تاکید می کرد.
دولت نهم و دهم:
دولت احمدی نژاد قطار انقلاب را که تلاش شده بود از ریل خارج گردد مجددا به مسیر باز گرداند و ارزشها را احیاء کرد و این بزرگترین خدمتی است که به انقلاب اسلامی نمود. مقام معظم رهبری در سال 84 فرمدند اگر ایشان رای هم نمی آورد همین گفتمان ایشان کفایت بود. تاکید بر عدالت، توجه به محرومین، ارتباط نزدیک با توده مردم، هدفمندی یارانه ها، مسکن مردم، ایستادگی در مقابل ابرقدرتها و سیاست خارجی فعال و مهاجم در مقابل انفعال، باور به توانمندی ایرانی که نتیجه آن در رشد علمی بسیار بالایی که خصوصا در 8 سال گذشته رخ داده است خود را نشان می دهد، توجه به اصلاحات ساختاری چون اصلاح نظام بانکی، گمرک و... همه از قوتهای مهم این دولت است. اما ضعفهایی چون، عدم توجه به مقوله عدالت در حوزه فرهنگی و شکستن انحصارها، حاشیه سازی و جنجال آفرینی، توجه به مسائل فرعی و افتادن در مسیری غیر از دغدغه های مردم، جدایی از روحانیت که نتیجه آن کاملا در بحثهای متضاد و مساله دار اندیشه ای که از سوی برخی افراد بیان می گردد، عدم تمکین به قانون و لو بر خلاف نظر شخصی، افشاگری و ایجاد التهاب در جامعه همه و همه ضعفهایی هستند که بر چهره این دوران نشست و تاریخی درخشان را لکه دار کرد. مردم آشکارا احساس کردند که در شرایطی که آنها در وضعیت سختی از نظر اقتصادی
رای مردم بیش از آنکه به واسطه موافقت با آقای روحانی باشد رای به مخالفت با آن چیزی بود که ذکر شد و به نظرم مردم مانند همیشه بهترین تصمیم را گرفتند
هستند، گویی اولویت رئیس جمهورشان عوض شده و هر روز دست در دست فردی از این سفر استانی به آن سفر استانی! می رود و دیگر آنکه، بخشی از جریان موسوم به اصولگرایی به جان هم افتادند و به جای کمک به یکدیگر، برای تبرئه خود سخنرانیها کردند و دیگری را مقصر وضع موجود معرفی کردند.
دولت یازدهم:
از این رو مردم به فردی رای دادند که سخن از تدبیر و امید و اعتدال می گفت و بنا داشت مسائل اقتصادی را حل کند و در مسائل خارجی بدون آنکه از منافع ملی و عزت ملی کوتاه بیاید مواضع سنجیده تر اتخاذ کند و با استفاده از تمام جریانها مشکلات را حل کند و به دعواها پایان دهد و مردم می دیدند که در مناظره سوم، چگونه آقایان اصولگرا به یکدیگر تاختند و دکتر رضایی چگونه از سیاهی زمانه سخن می گفت و به راستی سالی که نکوست از بهارش پیداست!. رای مردم بیش از آنکه به واسطه موافقت با آقای روحانی باشد رای به مخالفت با آن
دولت یازدهم باید فرصت خدمت را مغتنم شمرد و همان گونه که وعده داده شده از تمام فکرها و سلایق و ظرفیتها استفاده نماید. حل مشکلات معیشتی و کنترل تورم و رشد تولید داخل را در اولویت قرار دهد و بی شک رشد علمی در این زمینه اثری بی بدیل دارد
چیزی بود که ذکر شد و به نظرم مردم مانند همیشه بهترین تصمیم را گرفتند. تصمیمی که بر اساس فهم کلی که از شرایط می یابند نسبت به آن اقدام کردند. نگاه به این ادوار به خوبی نشان می دهد که مردم با کسی عقد اخوت نبسته اند و اقبال مردم به یک شخص یا جریان نباید برخی را سرمست کند و از یادشان ببرد که همین مردم سالیانی نه چندان دور آنها را کنار زدند.
امروز نیز از همان قاعده دیروز تبعیت می کند. دولت یازدهم باید فرصت خدمت را مغتنم شمرد و همان گونه که وعده داده شده از تمام فکرها و سلایق و ظرفیتها استفاده نماید. حل مشکلات معیشتی و کنترل تورم و رشد تولید داخل را در اولویت قرار دهد و بی شک رشد علمی در این زمینه اثری بی بدیل دارد. دولتمردان باید بدانند که هیچگاه ملت ایران راضی نیست عزت و کرامت او زیر سوال برود و زبونانه مشکلاتش را حل کند. مردم ما امنیت را به عنوان بستر همه فعالیتها می شناسند و قدر می دانند و لذا هرکاری که در جامعه تنش ایجاد کند مورد پذیرش مردم نخواهد بود. مردم ما دیندارند و نسبت به ارزشها حساس. همین مردم خالق 23 تیر 78 و 9دی 88 اند.طومار فتنه را حرمت شکنی عاشورا در هم پیچید. اگر دولت یازدهم در چارچوب خواست مردم حرکت کرد، مردم آنها را نگه خواهند داشت اما اگر چنین نشود مطمئنا ضربه ای سهمگین خواهند خورد. آری مردم با هیچ کس عقد اخوت نبسته اند و زمانه در چرخش است.
دیدگاه شما