در واقع زیارتگاه ها می توانند در ابعاد مختلف زندگى، حتى به لحاظ روحى و روانى دارای تأثیرگذارى قابل توجهی باشند. در دین مبین اسلام نیز زیارت قبور، توسل كردن و شفاعت خواستن از اهم امور دینى تلقى مى شود. در آموزه های شیعی "زیارت" حضورى روحى و نه صرفا جسمی نزد مزور است که در آن نفسیت قدسى و صفات متعالی مزور بر نفس زائر افاضه می گردد، تا بعد از اضطراب به اطمینان و پس از شقاوت به سعادت و بعد از ناامیدى به امیدوارى برسد. چنانکه شیخ صدوق (ره) می گوید: « زیارت خداى تعالى، زیارت پیامبران و حجت هاى اوست. هر كس آنان را زیارت كند، همانا خداى عزوجل را زیارت كرده است، چنان كه هر كس آنان را پیروى كند، همانا خدا را پیروى كرده و هر كس آنان را نافرمانى كند، خدا را نافرمانى كرده است».
امام، زائر را از همان لحظهای که قصد زیارت کرده است، میبیند و به حالات و حرکات و گفتارش توجه کامل دارد. پس شایسته است زائر آن چنان باشد که اگر در زمان حیات امام نیز محضرش را درک می کرد همان گونه می بود، در ادب نمودن، گفتگو کردن و حتی معاشرت و رفتارو گفتار خود با دوستان، همراهان و سایر زائران حرم محبوبش ...
چراکه امام "عین اللَّه الناظرة" و چشم نظاره گر خداوند است
زیارت در لغت از ریشه "زَوْر" و به معنای برگشت از چیزی، و تمایل به چیز دیگری می باشد. براین اساس رفتن به ملاقات اولیای دین، و مشرّف شدن به حضور امامان معصوم علیهم السلام را از آن جهت زیارت گویند که در هنگام زیارت روح و فکر زائر از مادیات و عالم طبیعت بازگشت میکند و به معنویت و روحانیت توجه و تمایل مینماید و زائرِ عارف به مقام مزور ملکوت خداوند را در فضای ملکوتی او مشاهده مینماید. بدیهی است میزان جذبه و عشق زائر، به میزان معرفت و شناخت او از مقام و منزلت مزور نزد حق تعالی بستگی دارد.
چه بسا افرادی، فقط جسمشان در زیارتگاه باشد و تماشای ضریح و طلا و نقره، وضع رواقها و صحنها و انبوه جمعیت، آنان را از حقیقت زیارت محروم ساخته و نتوانند با مزور ارتباط روحی و قلبی شایسته ای برقرار نماید.
امامان آیینه داران صفات جمال و جلال حق تعالی و عالیترین تجلی گاه اسماء حسنای الهی می باشند. از این رو زندگی و مرگ آنان یکسان است. آنان به اتکای قدرت الهی پیوسته در همه زمانها و مکانها حیات و حضور حیات آفرین دارند. نه مرگ و نه بُعد مسافت نمیتوانند آنان را از به کارگیری ولایت تکوینی و هدایت به امر باز دارند. بنابراین حرکت عاشقانه و عارفانه به سوی حرم امام، چنین پیامی را به دنبال دارد که امام، زائر را از همان لحظهای که قصد زیارت کرده است، میبیند و به حالات و حرکات و گفتارش توجه کامل دارد. پس شایسته است زائر آن چنان باشد که اگر در زمان حیات امام نیز محضرش را درک می کرد همان گونه می بود، در ادب نمودن، گفتگو کردن و حتی معاشرت و رفتارو گفتار خود با دوستان، همراهان و سایر زائران حرم محبوبش؛ چراکه امام "عین اللَّه الناظرة" و چشم نظاره گر خداوند است که از ظاهر و باطن زائر خویش کاملا آگاه است.
آنان که سیاحت را در متن سفر قرار دادهاند و زیارت را در حاشیه آن گنجانیده اند، آنان که آداب زیارت ندانسته و در محضر امام ادب نگه نداشتهاند، آلودگانی که توبه نکرده، شرفیاب محضر امام میشوند. اگر چه کرامت امامان که آیینه داران "اکرم الاکرمین" هستند، آنان را دست خالی بر نمیگرداند، لیکن نمیتوانند محضر ملکوتی امام را آنگونه که شایسته است، درک نمایند.
نزدیکی جسمی و حسی به امام و مزار و ضریح او نباید با ایجاد مزاحمت و آزار و اذیت برای سایر زائران که در واقع مهمانان امام هستند، یا اقدام به عملی که با شأن محضر قدسی امام مناسبت ندارد، باعث آزار و اذیّت روح ملکوتی امام گردد و خاطر مبارک آنان را ناراحت نماید، و این نزدیکی ظاهری خود سبب دوری باطنی و روحانی زائر گردد
آری! حضور در مرقد اولیای الهی امری مطلوب و مورد تأکید شریعت مقدس است، همچانکه امام صادق علیه السلام میفرمایند: « اگر چه سلام از راه دور نیز به پیامبر اکرم (و امامان معصوم علیهم السلام) میرسد، ولی به مدینه بروید (و به حرم امامان مشرف شوید) و آنان را از نزدیک زیارت کنید".( وسائل الشیعه، ج 14، ص 338، کتاب الحج، ابواب المزار، باب 4، حدیث 3.) اما باید توجه داشت که نزدیکی جسمی و حسی به امام و مزار و ضریح او نباید با ایجاد مزاحمت و آزار و اذیت برای سایر زائران که در واقع مهمانان امام هستند، یا اقدام به عملی که با شأن محضر قدسی امام مناسبت ندارد، باعث آزار و اذیّت روح ملکوتی امام گردد و خاطر مبارک آنان را ناراحت نماید، و این نزدیکی ظاهری خود سبب دوری باطنی و روحانی زائر گردد . همانطورکه امام صادق علیه السلام می فرمایند: « هر گاه منزل و وطن یكی از شما به ما دور بود بالاترین مكان منزل را انتخاب كند و در آن جا دو ركعت نماز خوانده و با اشاره به قبور ما سلام دهد ، سلام وی حتماً به ما خواهد رسید». (كامل الزیارات ، ص 286)
در اینجا مناسب است داستانی آموزنده را از بیان عالم وارسته و عارف کامل مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) نقل نماییم. ایشان فرمودند :
در منطقه جاسب قم گروهی از کشاورزان در زمان گذشته با شتر و قاطر به زیارت حضرت ثامن الحجج علیهم السلام مشرف می شوند و هنگام مراجعت و وارد شدن در محدوده جاسب پیرمردی از اهل محل را می بیند که در گرمای روز کوله باری از علف به دوش کشیده و با مشقت بسیار به خانه می رود ، مسافرین مشهد مقدس که او را می بینند زبان به شماتت و سرزنش می گشایند که : پیرمرد ، زحمت دنیا را ول کن نیستی ؟ ، آخر بیا تو هم لااقل یک بار به مشهد مقدس سفر کن و این سخن را تکرار و او را بسیار توبیخ می کنند.
پیرمرد خسته و پاک دل زبان می گشاید و می گوید : شما که به زیارت آقا رفتید و به آقا سلام دادید ، جواب گرفتید یا نه؟ می گویند : پیرمرد ، این چه حرفی است که می زنی مگر آقا زنده است که سلام ما را جواب بدهد؟!
پیرمرد می گوید: عزیزان، امام که زنده و مرده ندارد، ما را می بیند و سخنان ما را می شنود، زیارت که یک طرفه نمی شود.
آنان می گویند : آیا تو این عُرضه را داری؟ وی می گوید : آری، و از همان جا رو به سمت مشهد مقدس می کند و می گوید : « ألسلام علیک یا امام هشتم » و همه با کمال صراحت می شنوند که به آن پیرمرد، به نام خطاب می شود که : علیکم السلام آقای فلانی»و بدین ترتیب زائرین همگی خجالت کشیده و پشیمان می شوند که چرا سبب دلشکستگی این مرد نورانی شدند.
(دفتر آفتاب، سیره و زندگانی حضرت آیت الله العظمی بهجت، ص216 )
در پایان خوانندگان گرامی را جهت آگاهی بیشتر در این زمینه به کتاب ارزشمند "ادب فنای مقربان" اثر حضرت آیت اللَّه جوادی آملی ارجاع می دهیم.
دیدگاه شما