به گزارش صبح الوند، مهدی ناصر نژاد در یادداشتی نوشت:
سنت ديرينه درختكاري يكي از ويژگيهاي جالب ورود به فصل بهار است كه همهساله پانزدهم اسفندماه در كشورمان برگزار ميشود. درختكاري شوق و ذوق مخصوصي دارد كه ميتوان گفت با فطرت و زندگي انسان دمساز و موافق است. شايد هم آن شعر شيرين و ضربالمثل قديمي به همين دليل است كه ميگويد «ديگران كاشتند و ما خورديم، ما ميكاريم تا ديگران بخورند». اما صد حيف و هزار حسرت كه كجا بكاريم؟! آپارتمانهاي كوچك و ناجور امروزي فضاي مناسب براي نگهداري يك گلدان سايهپرور هم ندارد، چه رسد به اينكه بخواهيم وسط يك سالن بزرگ 19 متري درخت هم بكاريم!!! ديري نخواهد پاييد كه نيمي از درختان و فضاي سبز كنوني هم از بين برود و نابود شود، چون در چند سال آينده تمام خانههاي قديمي و درختدار تبديل به آپارتمان ميشود و ديگر اين تك و توك نهالها را هم بگيريم و كجا بكاريم!!!
يادش بخير آن روزها و سالها كه هيچ خانه حياطداري در همدان بدون درخت ياس و به و بوته گل شببو نبود. اواخر ماه فروردين و تمام ارديبهشتماه عطر ياس، شببو و نسترن در فضاي دلانگيز كوچه و پسكوچههاي شهر ميپيچد و انسان را سرمست و زندگي را خوشايند ميكرد.
چه شد؟ چه بيمحابا چوب حراج بر سر سايه سارهايمان زديم و چه بيرحم بوديم كه ريشههاي ياس و نسترن را خشكانديم. اشتباه است اگر بگوييم باغها و بيشهزارهاي انبوه شهرمان فداي ازدياد جمعيت شد! كدام جمعيت؟ گيريم جمعيت حدود 120 هزار نفري همدان در طول حداكثر 4 دهه گذشته هماينك به حدود 600 هزار نفر رسيده است، آيا در ازاي اضافه شدن هر يك نفر به جمعيت شهر حداقل بايد يك هكتار زمين و درخت در شهري چون همدان نابود شود؟!
اگر قرار بود افزايش نسبي جمعيت موجب زوال تدريجي آب و خاك و درخت هر شهر و هر كشور باشد، اكنون بايد بيشتر از نيمي از منابع طبيعي جهان در كشورهايي كه با چند برابر جمعيت به اندازه يك استان مانند همدان هم نيستند، كاملاً نابوده شده باشد.
از سوي مسئولان منابع طبيعي استان همدان اعلام شد كه به مناسبت هفته درختكاري قرار است 250 هزار اصله نهال از گونههاي جنگلي براي كاشت بين مردم استان توزيع شود.
اين تعداد نهال جداي از دهها هزار اصله نهال است كه توسط شهرداريها در شهرهاي استان بين دوستداران درخت و طبيعت توزيع خواهد شد. با اين برنامه و طرحهاي مفيد ميشود روند رو به زوال طبيعت سبز در شهري، چون همدان را كُند كرد. اما آب رفته را نميتوان به جوي بازگرداند. نه براي اينكه در يك دوره نهچندان طولاني تسلسل و بيخبري بهترين رويشگاههاي شهرمان نابود شد، بلكه براي اينكه هنوز هم اراده و برنامهاي براي حفظ تتمه و باقيمانده ناچيز سرمايههاي خدادادي خود را نداريم.
هنوز باغها و درختهاي رو به زوالي در اطراف و اكناف شهر باقي مانده است كه اگر برنامه و هدفي در پيش باشد ميتوان آن را سروسامان داده و به زندگي بازگرداند. هنوز هم اگر برنامهاي باشد ميتوان جلوي حذف زمينهاي قابل كشت در نقاط مختلف پيراموني شهر را گرفته و با قاطعيت مقابل دستيازيها و تغيير كاربريها را گرفت. در حال حاضر تعداد درختهايي كه اينجا و آنجاي شهر بريده و شكسته و ريشهكن ميشود بسيار بيشتر تعداد نهالهايي است كه بعضاً به صورت غيراصولي غرس ميشود.
اگر به جاي كشت نهال جديد، از شكست و نابودي درخت جلوگيري كنيم، كار بزرگي انجام شده است.
دیدگاه شما