با توجه به چهلمین سالگرد شهادت آیتالله مدنی پای سخنان یکی از شاگردان معظمله نشستیم؛سید علیاکبرفامیل روحانی، فعال قرآنی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی همدان است که موفق شده قرآن کریم را به زبان فارسی محض و زبان انگلیسی ترجمه کرده است و از شاگردان شهید آیتالله مدنی است که خاطرات خود را درباره شهید مدنی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در همدان بازگو میکند.
در آغاز سخن نمایی از شخصیت آیتالله مدنی را ارائه دهید.
شخصیت بزرگوار، اخلاقی و متخلق به ارزشهای والای اسلامی و شخصیتی که در مکتب امام خمینی(ره) پرورش یافته بود. در جلسات اخلاق، نهجالبلاغه وی شرکت میکردیم.فردی شجاع بود و شجاعانه در برابر ظلم میایستاد.
سفرهاش هیچ وقت بدون مهمان نبود؛ از ویژگیهای ایشان این بود که دوست داشت همیشه در سر سفرهاش مهمان باشد. بدترین روزها برای ایشان روزهایی بود که مهمانشان دیر میآمد . با مهمانان به راحتی می نشست و در رفتار تمایزی بین کسانی که دارای موقعیت بودند، یا دارای مال بودند و ... با سایر افراد نبود . آنهایی که درجات عالی ایمانی و تقوایی را داشتند، هر چند موقعیتی را در جامعه بر حسب ظاهر نداشتند، به آنان احتراممی گذاشت و به آنان توجه بیشتری می کرد .
درباره معاشرت و ارتباطات اجتماعی ایشان چه خاطراتی دارید؟
ایشان با وجود اینکه در موقعیت علمی، جایگاه بسیار رفیعی داشت، اما همانند یک منبری معمولی، در هر نقطه ای و با هر تعداد جمعیت، وقتی که احساس میکرد جماعت به راهنمایی نیاز دارد، حتما سخنانی ارائه میکرد، و مردم را در جریان معارف و احکام اسلامی قرار می داد . در اندیشه آن نبود که آیا در شان ایشان هست که منبر برود . آیا جمعیت مناسب ایشان است؟ آیا این راه دور است یا نزدیک؟ هیچ کدام از آنها برای وی ملاک نبود، به ویژه اگر مراجعه ای صورت می گرفت، ایشان این وظیفه را بر خود بار می کرد و آن را انجام میداد . این را در تمامی مناطق از ایشان شاهد بودیم . در هر محیطی که بود: نجف اشرف، همدان، تبریز، لرستان و در جاهایی که تبعید بود مانند نورآباد ممسنی، گنبدکاووس، مهاباد و کنگان .
نسبت به جوانان بیش از حد حساس بودند . وقتی که جوانی پیش ایشان میرفت، با تمام قد بلند میشد و او را در آغوش میگرفت و به او محبت و توجه میکرد . آنچنان دوستانه و با مهربانی برخورد میکرد که جوان جذب او میشدند . اگر سوالی میپرسید با تمام وجود و با حوصله و با ذکر انواع مثالها و با سادهترین بیان ممکن، تلاش میکرد تا مسئله را برای او تفهیم کند. درواقع میدانی را فراهم مینمود که افراد بتوانند به وی مراجعه کنند.
لطفا درباره تعبد و روحیه معنوی شهید مدنی توضیح دهید.
آنچه که از ایشان بروز و ظهور میکرد، درواقع همه سکنات و حرکات ایشان ترویج دین بود. کسی که با این شهید محراب معاشرت داشت، به دین رو میآورد و با تمام وجود میگفت: من تابع آن دینی میشوم که چنین آدمی را پرورش میدهد . محدودیتهای سنی دراین سید بزرگوار هیچ تغییری به وجود نیاورد چراکه برای ترویج دین خدا مثل یک جوان، همیشه قبراق، آماده به کار، در تحرک و حرکت و پذیرش خطر و مشکلات بود. به دلیل اینکه مرگ را نزدیک میدید، هر کاری که برای ایشان پیش میآمد، سریع اقدام میکرد و وظیفه را به انجام میرساند . هر گاه سؤال میشد که قدری استراحتی و فرصتی؛ پاسخ ایشان معلوم بود: چه کسی تضمین میکند که من چند دقیقه بعد زنده باشم، اگر این وظیفه را الآن انجام ندهم و مرگ من برسد، پاسخ گو نیستم .
در ظاهر، عبادت ایشان بسیار معمولی تلقی میشد; یعنی به گونه ای نبود که تلقی ویژهای از ایشان برداشت شود . راحت و روان عباداتش را انجام میداد، ولی تعبد شبانه وی را کمتر کسی دیده بود، بعضیها با مراقبت های بسیار موفق شده بودند، تهجد و شب زنده داری او را درک کنند، وی به گونه ای حرکت میکرد که کسی متوجه نشود .
معیارهای رفاقت و ارتباط شهید مدنی با توجه به خصیصه مردمداری ایشان چه بود؟
دوستی و رفاقت عجیبی داشت، اگر با کسی رفاقت میکرد، واقعا رفیق و برادر و همراهش بود، اگر برای دوستش مسئله یا مشکلی به وجود میآمد، آن را مشکل خود تلقی میکرد، اما همان شخص که با او این همه مهربان و دوست بود، اگر احساس میکرد، آن کس که تا به حال با او همراه بود، در بعضی موارد پایش را کج گذاشته، واقعا یک لحظه معطل نمیکرد و همه روابطش را قطع میکرد چنانچه وصل دوباره آن ممکن نبود .
هر کس به او متصل میشد، این اتصال اتصالی الهی بود و همه کسانی که به ایشان ارادت داشتند، میدانستند که اگر سید برگردد، این برگشت، برگشت دینی است و همه از این حساب میبردند و همیشه مراقب بودند که عملی از آنها سر نزند که به چنین مساله ای دچار شوند .
از اقدامات آیتالله مدنی در دوران برگشت به همدان برایمان بگویید.
نظر به سابقه درخشان آیتالله مدنی از سال 1341 تا سال 1350 در همدان با توجه به اوجگیری مبارزات حقطلبانه مردم، هجرت ایشان به این شهر از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بوده به گونهای که طبقات مختلف مردم از ساعتها قبل در مسجد جامع همدان اجتماع و سپس جهت استقبال از آیتالله مدنی به طرف دروازه ملایر حرکت کردند.
شهید همدانی از بدو ورود به همدان با توجه به رحلت آیت الله ملاعلی معصومی همدانی رهبری و هدایت مبارزات ضد رژیم مردم را در این شهر برعهده گرفته و با اقشار مختلف جامعه ارتباط برقرار نمودند؛ نقش وی در هدایت و جهت دهی به مبارزات مردم همدان به حدی بود که وقتی در جریان 22 بهمن، لشگر 81 زرهی کرمانشاه برای سرکوب مردم تهران حرکت کرد به دستور معظمله مردم همدان برای سد کردن حرکت تانکها، با دست خالی و پوشیدن کفن به مقابله برخاستند که آیتالله مدنی خود نیز در جلوی همه تظاهرکنندگان حرکت کرد تا اینکه موفق ميشوند با دادن تعداد كمي شهيد و مجروح تانكها را از حركت بازدارند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اين يار ديرينه امام و سرباز خستگي ناپذير انقلاب كه پرچم مبارزه را لحظه اي بر زمين نگذاشته و از تبعيدگاهي به تبعيدگاهي ديگر و از سنگري به سنگر ديگر هميشه در صف مقدم مبارزه حركت كرده بود و در پيروزي انقلاب، تلاش بي وقفه اي داشت، فصل ديگري از مبارزات خود را براي حفظ و حراست و پاسداري از انقلاب شكوهمند اسلامي آغاز كرد.
ايشان در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسي، از طرف مردم همدان به نمايندگي انتخاب مي شود و سپس در كوران مشكلات و آشفتگي اوضاع همدان ازسوي امام با اختيارات كامل به امامت جمعه اين شهر منصوب مي شود. فتنه حزب خلق مسلمان تبريز اين شهر قيام و مبارزه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در معرض جريانات مهم و حساسي قرار گرفت.
سخن پایانی...
مرحوم آیت الله مدنی آثار ارزندهای در عمق بخشی معارف دینی و شاکله معنوی استان و منطقه داشت و طبق بیانات مقام معظم رهبری باید ویژگی های شهید مدنی درست ترسیم شود تا به آنها عمل شود.
خط فکری شهید آیت الله مدنی به عنوان الگوی کامل برای طلاب و روحانیان به شمار می رود؛شهید مدنی به عنوان دومین شهید محراب دارای شجاعت فراوانی بود، به گونه ای که منافقان همواره از صراحت لهجه ایشان واهمه داشتند.
شهادت بزرگترین آرزوی شهید مدنی بود به گونهای که پس از خطبه های نماز جمعه متضرعانه به درگاه خدا استغاثه می نمود که شهادت را نصیب وی گرداند و عاقبت نیز به این آرزوی بزرگ خود رسید.
منافقین با هدف تعطیلی نماز جمعه تهدید کرده بودند که در صورت برپایی نماز جمعه دست به کشتار خواهند زد که شهید مدنی با پوشیدن کفن در ابتدای صفوف نماز گزاران حضور یافت و این حرکت سب خنثی سازی حرکت این گروه تفرقه افکن شد.
شهید آیت الله مدنی حق بزرگی بر انقلاب دارد و باید توجه کرد که ذاتا فرد انقلابی بود، منافقان با تصور این که با به شهادت رساندن شهید مدنی می تواند نظام جمهوری اسلامی را براندازند و اوضاع منطقه آذربایجان را متشنج کنند، اقدام به ترور این عالم بزرگوار کرد، درحالی که شهادت آرزوی شهید مدنی بود و سبب تثبیت نظام شد.
حالات عرفانی شهید مدنی همگان را تحت تأثیر قرار میداد به نحوی که هنگام بیان سخنرانی همگان محو معنویت و شیوایی کلام ایشان می شدند و گریه های مخلصانه و تضرع وی به درگاه حضرت حق در هنگام دعای نماز که شهادت را از خدا طلب می کردند، مومنان را به شدت تحت تاثیر قرار می داد.
دیدگاه شما