اوقات شرعی

 

آخرین اخبار

18. تير 1399 - 8:54   |   کد مطلب: 33425
در تاریخ هجدهم تیر ماه سال 1359 دولت آمریکا برای پیشبرد اهداف شومش در کشورمان در پی آن برآمد تا با پشتیبانی و حمایت از بقایای رژیم دست‌‌نشانده پهلوی کودتایی در ایران را برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران طراحی کند.
کودتای نقاب در پایگاه نوژه همدان به روایت آزاده «حمید طایفه نوروز» / کودتایی که در نطفه خفه شد

به گزارش صبح الوند، در تاریخ هجدهم تیر ماه سال 1359 دولت آمریکا برای پیشبرد اهداف شومش در کشورمان در پی آن برآمد تا با پشتیبانی و حمایت از بقایای رژیم دست‌‌نشانده پهلوی کودتایی در ایران را برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران طراحی کند که مقصد آنها پایگاه نوژه همدان بود و  در این کودتا دستور کشتار 2 میلیون نفر صادر شده بود به دنبال سعید طایفه نوروز که فرمانده سپاه آن زمان و فرمانده عملیان خنثی سازی کودتای نوژه بود رفتیم و به گفت و گو پرداختیم . 

 

سعید طایفه نوروز که درسال ۵۹ فرمانده سپاه پاسداران در همدان بود چنین گفت ؛ متولد ۱۳۳۰  و ورودی سال ۱۳۵۷ به سپاه هستم که عضو سپاه بودم و فرق عمده ای که با زمان حال داشت این بود که استخدام نداشت و به عضو این ارگان در می آمدیم . 

سال ۵۸ چون اهل همدان بودم دکتر منصوری بنده را بعنوان فرمانده سپاه همدان معرفی کرد . در ان سالها جنگ عراق علیه ایران بود و برخی شهرهای ما که در مرز کرمانشاه و کردستان قرار داشتند در تصرف عراق بودند و کردها برای خود کشوری ترسیم کرده بودند که همدان مرز ان و پایگاه نوژه در داخل آن قرار گرفته بود بنابراین قصد تجاوز به این مناطق را داشتند . 

 

 

نحوه کشف کودتای نوژه 

صبح روز کودتا در محل استقرار سپاه که واقع در میدان پیشاهنگی بود حضور داشتم که گفتند دو نفر از تهران آمده اند برای ملاقات ، ما اتاق را خالی کردیم و انها بدون مقدمه گفتند قرارگاه نوژه قرار است متصرف شود و ۳۰۰ هواپیمای جنگنده فردا از پایگاه بلند می شود و ۳۰۰ را بمباران می کند که یکی از این مناطق جماران است که قرار است سه بار و توسط حرفه ای ترین خلبان بمباران شود و لشگر ۹۲ اهواز با تمام تجهیزات به تهران می آید و مجوز کشتار دو میلیون نفر صادر شده است  چرا که ویژگی کودتای نظامی خون و خونریزی است و در طول تاریخ بشر همیشه کشت و کشتار بوده است .

 

 

از قرار معلوم خلبانی که برای بمباران جماران گماشته شده بود در خانواده ای ترک زندگی می کرده است و روز قبل از کودتا در خانه ناراحت و عصبی می شود و اعلام می کند که ما فردا قصد کودتا داریم که برادر و مادر او از این کار منصرفش می کنند .

 

دوبرادر به سپاه می روند کسی باور نمی کند و بعد از ان خدمت آقای خامنه ای که تازه نماینده ولی فقیه در سپاه شده بودند می روند و بعد از ان با هاشمی و محسن رضایی خدمت امام خمینی می روند که جماران کلا تخلیه می شود ، اما امام در انجا می ماند .

 

در ان زمان پایگاه نوژه آماده ترین و بروزترین پایگاه هوایی برای عملیات ها بود و تجهیزات لازم را داشت . 

 

فردا صبح ساعت ۱۰صبح فراخون نیرو دادیم و ذخیره های سپاه که عضویت داوطلب بسیج بودند حدود ۵۰ نفر جمع شدند و ما امکاناتی در حد صفر داشتیم و توانستیم تجهیزات کمی با ترفند اینکه قرار است کومله دموکرات از طریق مرزهای غربی پایگاه نوژه به آن حمله کند توانستیم چند ماشین از ژاندارمری بگیریم .

 

در داخل پایگاه نیز تعداد اندکی نیروی خودی بودند که از انها کمک گرفتیم و چند نفر از بچه ها را به داخل پایگاه بردیم و دستور دادیم که هر شی یا کسی به هواپیماها نزدیک شد بزنید و رحم نکنید .

 

خبری که به ما داده بودند گفته بودند که نیروها همه با ماشین های استیشن و کتونی های امریکایی هستند و چون قرار بود مسلح نباشند دو کامیون برای آنها اسلحه و مهمات می آورد و قرار است همگی در کارخانه ماسه و سیمان که نزدیک پایگاه نوژه است جمع شوند . 

 

بعد از اینکه همگی جمع شدند طبق برنامه وارد پایگاه و کسانی که از قبل در پایگاه مشخص شده بودند و تعدادشان هم قابل توجه بود کمک شان می کردند . 

 

بنده بعنوان فرمانده سپاه و فرمانده این عملیات تمام نیروها را در کارخانه ماسه و سیمان متمرکز کردم و سه بی سیم و یک ماشین استیشن کل تجهیزات ما بود که سه مکان را هر زمان رصد می کردیم .

 

در این رفت و امدها بودیم که از سمت پایگاه به همدان می امدیم  که متوجه شدیم چهار نفر تیر خورده و روی زمین افتاده اند و یک نفر سر پاست که با نزدیک شدن به آنها متوجه شدیم ۴ نفر دموکرات بودند و فرد ایستاده نیروی خودی بود که همانجا نیز شهید شد . بعد از این اتفاق شروع به دستگیری تمام موارد مشکوک شدیم و حدود دو اتوبوس دستگیر شده داشتیم که انها را به تهران منتقل کردیم . 

 

خلبان ماهری که قرار بود جماران را بمباران کند توسط دو کشاورز در حوالی پایگاه دستگیر شد و فردی بود که توان رزمی فوق العاده ای داشت و زبانزد بود و زمانی که دستگیر شد گریه می کرد و می گفت فقط من را اعدام کنید چرا که من را با ان همه مهارت یک کشاورز گرفته و تحویل داده است .

 

و اینها همه کمک های غیبی بود که ما توانستیم به یاری خدا کودتا را در نطفه خفه کنیم .

 

محبوبه اکبری

انتهای پیام/ 

دیدگاه شما

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
کنگره ملی8000شهیداستان همدان