به گزارش صبح الوند، او همان کسی است که ۲۳ شهریور امسال دختر ۲۷سالهای را سوار کرد تا به فرودگاه برساند ولی چه کسی میدانست او در سرش افکار شیطانی میپروراند. دختری که برای مداوا به تهران آمدهبود و هر چقدر به این جوان التماس کرد که کاری با او نداشتهباشد ولی محمد گوشش به این حرفها بدهکار نبود و بدون اینکه به عاقبت این کار فکر کند، نقشه سیاهش را به اجرا گذاشت.
روبهرویمان نشسته، پای چپش گویی روی زمین از استرس ضرب گرفته است. این را میشود از حرکات و رفتارش و عرقی که روی پیشانیاش نشسته، متوجه شد. جوان میانه قد و لاغر اندامی است با رد زخمهای کهنهای که روی گردن و پشت سرش نشانی از گذشتهاش دارد. روی انگشت وسط دست راستش، شاخ گوزن را خالکوبی کرده که وقتی از او میپرسیم آیا این خالکوبی معنا و مفهومی دارد یا نه، میگوید«نه». سرش را به زیر انداخته و چشمش را دوخته به جوهری که روی کف اتاق ریخته است.
از او درباره روز حادثه میپرسم و اینکه چرا دست به چنین کاری زدهاست؟
دست خودم نبود، اون روز حشیش کشیده بودم و توی حال خودم نبودم. بعد فهمیدم چه غلطی کردم. خیلی پشیمونم.
دقیقتر توضیح میدی؟
فکر کنم ساعت ۶ عصر بود، میخواستم گوشی رو خاموش کنم و برم سمت خونه که برام توی برنامه اسنپ درخواست اومد. پیش خودم گفتم این سرویس هم برم و از اونطرف برم خونه. رفتم به آدرسی که اعلام شده بود و مسافرم رو که خانم جوانی بود، سوار کردم. این خانم صندلی عقب نشست، ۱۰۰متربیشتر نرفتهبودیم که گفت پشت ماشین صدا میده و دلیلش رو پرسید. گفتم کمک عقب ماشین خراب شده و باید ببرمش تعمیرگاه. بهخاطر اینکه اذیت نشه کمی جلوتر وایسادم و ازش خواستم بیاد صندلی جلو بشینه. با اصرارم اومد و نشست. از اتوبان امام علی(ع) رفتم بالا و از چهارراه استقلال رفتم سمت شیان و نزدیکیهای اونجا وایسادم.
نمیدونم چه اتفاقی برایم افتاده بود، روی رفتارام کنترلی نداشتم. بهش گفتم میخوای باهم رابطه داشتهباشیم،گفت نه؛ من حال و روز خوبی نداشتم و رفتم توی یک جاده خاکی که کسی نبود و ... .
بعدش چی شد؟
میخواستم ببرمش فرودگاه، توی راه وایسادم که سیگار بخرم، هنوز به دکه نرسیدهبودم که دیدم از توی ماشین پیاده شد و فرار کرد. من هم سریع سوار ماشین شدم و رفتم خونه.
کجا زندگی میکنی؟
مشیریه.
میدونستی این خانم متاهله؟
اولش نمیدونستم. کیف لپتاپش توی ماشینم جا موندهبود. وقتی بعد از دو- سه روز بازش کردم دیدم توی کیف، شناسنامه هست. وقتی شناسنامه رو باز کردم دیدم ای داد بیداد این بابا شوهر داره. دو دستی زدم توی سرم که بدبخت شدم. بخدا نمیخواستم اینطور بشه.
سابقهای هم داری؟
نزاع و درگیری و شرب خمر.
پس چطور توی اسنپ استخدام شدی؟
اولش کار میکردم ولی بعد از اینکه برگه سوءپیشینه رو تحویلشون ندادم، برنامهای که توی گوشی داشتم قطع شد. رفتم دفتر اسنپ و اونا گفتن باید سوءپیشینه بیاورم ولی چون سابقه داشتم بهشون نگفتم. توی راه برمیگشتم که دیدم چندتا جوون توی دستشون پلاکارد گرفتند که راننده برای اسنپ استخدام میکنند. به یکیشون مشکلم رو گفتم اون هم گفت توی فک و فامیل یا رفقام کسی رو دارم که گواهینامش رو بده. گفتم دارم. اون هم گفت از روی گواهینامه و کارت ماشین و بیمه عکس بگیرم و براش بفرستم. همون روز اون کار رو کردم و شب نشده برنامه اسنپم وصل شد و سرویس رفتم.
یعنی با هویت یکی از رفیقات کار میکردی؟
بله. چارهای هم نداشتم. بالاخره باید یکجوری خرجم رو درمیآوردم. هیچ کجا کار نیست، تنها جایی که میتونستم کار کنم همین اسنپ بود.
خب فکر نمیکردی اگر این خانم شکایت کنه، پلیس پیدات میکنه؟
به خدا حالم خوب نبود. قرصهایی که بهشون اعتیاد دارم من رو از خود بیخود میکنه. نمیدونستم چه کاری میکنم. اگر تو حال خودم بودم، هیچ وقت این کار رو نمیکردم.
آخرین بار کی این خانم رو دیدی؟
چند روز پیش برای مواجهه حضوری اومده بود. بنده خدا حالش خیلی بد بود. وقتی من رو دید از ترس جیغ میکشید.
اگر کسی با خانواده خودت این کار رو بکنه، چه حالتی بهت دست میده؟
میکشمش.
به نظرت چه مجازاتی در انتظارته؟
نمیدونم. توی بازداشتگاه چند نفری از متهمها گفتند که برای آزار و اذیت و تجاوز، حکم اعدام میدهند.
میترسی از اینکه چنین حکمی بدهند؟
چرا نمیترسم. از اون روزی که این حرف رو زدن، شبها کابوس میبینم که میخوان اعدامم کنند.
پس چرا به چنین روزهایی فکر نمیکردی؟
خریت کردم. اگر میدونستم اینطوری گرفتار میشم، هیچوقت دست به چنین کاری نمیزدم.
خانوادت میدونن بهخاطر این اتهام بازداشت هستی؟
همون روز اولی که ریختن توی خونه و من رو گرفتن، همشون فهمیدن.
حرف آخر؟
اشتباه کردم و پشیمون هستم. از شاکی میخوام منو ببخشه.
منبع: قانون
انتهای پیام/
دیدگاه شما