اوقات شرعی

 

آخرین اخبار

17. دى 1400 - 7:26   |   کد مطلب: 21735
مینکا دیسبرو در دوران نوجوانی مجبور شد نوزاد خود "بتی جین" را در سال 1929 به خانواده دیگری بسپارد. تقریباً هشتاد سال بعد، بتی جین که اکنون "روث" نام دارد، مادرش را پیدا می‌کند.

به گزارش صبح الوند به نقل از روز نو، ماشین داشت وارد حیاط خانه می‌شد. قلب مینکا به‌شدت می‌تپید؛ اما پاهایش او را به جلو می‌راندند. مینکا جلو رفت و درب عقب را باز کرد. از دور صورت دخترش را دید. تنها یک اشتیاق در او وجود داشت؛ که دخترش را در آغوش بگیرد. بیش از بیست‌وهشت هزار روز برای چنین لحظه‌ای صبر کرده بود. و بالاخره او در آغوشش بود. وجودش سرشار از خوشی وصف‌ناپذیر بود. بااینکه مینکا تمام لحظات زندگی او را ازدست‌داده بود، اما همه‌چیز را یک‌باره در آن لحظه حس می‌کرد.



مینکا بالاخره اندکی عقب رفت تا چهره بتی را ببیند. مینکا چشم‌های آبی او در زمان نوزادی را به خاطر آورد. به اعماقش چشم‌هایش نگاه کرد و بتی صورت مادرش را بوسید.



سپس نوه‌اش برایان جلو آمد. مینکا آن‌قدر محکم او را بغل کرد که برایان گفت: "یواش‌تر مادربزرگ!" 



مینکا به بتی گفت: "بالاخره به آغوش مادرت بازگشتی. خیلی طول کشید اما بالاخره آمدی." مینکا دخترش را به خانه برد. آن‌ها تا ژوئن 2014 که مینکا درگذشت، با یکدیگر زندگی کردند. 



قطعه‌ای از کتاب "خاطرات انتظار" نوشته کتی لاگرو، دومین فرزند مینکا.دیدار بعد از 77 سال

دیدگاه شما

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
کنگره ملی8000شهیداستان همدان