به گزارش صبح الوند، به نقل از ایسنا،«علی» نامی که در محله فعلی که مصلای همدان نام دارد و در گذشته به آن «گنداب» میگفتند، زندگی میکرد! به همین علت او را «علیگندابی» صدا میکردند. علیگندابی چهرهای زیبا به همراه چشمهای زاغ و موهای بور داشت که یک کلاه پشمی بسیار زیبایی هم سرش میکرد. لات بود اما یکجور مرام و معرفت ته دلش بود، برای مثال یکروز که در قهوهخانه نشسته بود و یک تازه عروس به او نگاه میکرد، به خودش گفت «علی پس غیرتت کجا رفته که زن مردم به تو نگاه میکنه؟»، بعد کلاهش را درآورد و بعد از ژولیده کردن موهاش از قهوهخانه بیرون رفت.
یک روز آقای شیخ حسنی که از روضهخوانهای همدان بود، برای روضهخوانی به یک روستا رفته بود. او تعریف کرد «رفتم روضه را خواندم، آمدم بیام که دیر وقت بود و دروازههای شهر را بسته بودند و هنگامیکه خواستم به روستا برگردم، یادم افتاد فردا در نمازجمعه سخنرانی دارم و گفتم اگر بمانم از دست حیوانهای درنده در امان نخواهم ماند. زمانیکه خواستم در بزنم، دیدم علیگندابی با رفقاش عرق خورده و داره اربدهکشی میکنه. دیگه گفتم خدایا توکل به تو و در زدم که دیدم علیگندابی درو باز کرد، اربده میکشید و قمه دست داشت.»
گوشه عبای منو گرفت و کشون کشون برد و گفت «آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار میکنی؟ گفتم «رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم» که گفت «بابا شما هم نوبرشو آوردید، هر 12 ماه سال هی روضه هی روضه»، گفتم «علی فرق میکنه و امشب، شب اول محرمه»، تا این رو بهش گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد به طوریکه سرشو به دروازه میزد با خودش میگفت «علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه».
به شیخ حسن گفت «شیخ به خدا تیکه تیکت میکنم اگه برام همینجا روضهنخونی» که شیخ میگه «آخه حسن روضه منبر میخواد. روضه چایی میخواد، مستمع میخواد.» گفت «من این حرفا حالیم نیست منبر میخوای باشه من خودم میشم منبرت.» چهار دست و پا نشست تو خاکها. «بشین رو شونه من روضه بخون»، اومدم نشستم رو شونههای علی، شروع کردم به روضه خوندن که علی گفت «آهای شیخ این تجهیزات رو بزار زمین منو معطل نکن صاف منو ببر سر خونه آقا ابوالفضل عباس و بهش بگو آقا علیت اومده». من هم روضه رو شروع کردم «ای اهل حرم پیر علمدار نیامد/ سقای حسین نیامد» دیدم یک دفعه دارم بالا و پایین میرم و دیدم علیگندابی از شدت گریه یک گوشه صورتش را گذاشته رو زمینو اشک میریزه.
روضه که تموم شد، علی گندابی گفت «شیخ ازت ممنونم میشه یک کار دیگه هم برام انجام بدی؟ روتو بکنی سمت نجف امیرالمومنین به آقا بگی علی قول میده دیگه عرق نخوره.» گفتم باشه و رفتیم خونه. فردا که تو مسجد بالای منبر رفتم، گفتم «آهای مردم به گوش باشید که علیگندابی توبه کرده.» روضه که تموم شد مستقیم در خونه علیگندابی رفتیم، در که زدیم زنش درو باز کرد، گفتیم با علیگندابی کار داریم که زنش گفت «علیگندابی رفت، دیشب که اومد خونه حال عجیبی داشت گفت باید برم، جایی جز کربلا ندارم یا علی آدم میشه برمیگرده یا دیگه برنمیگرده.»
علیگندابی رفت مدتی مقیم کربلا شد و کم کم که دیگه خالی شده بود، رفت نجف اشرف. میرزای شیرازی که به مسجد میومد تا علی رو نمیدید نماز نمیخوند، تاعلی هم خودش رو برسونه. یک روز که با هم تو مسجد نشسته بودن و علی داشته نماز میخونده به میرزای شیرازی خبر میدن که فلان عالم در نجف به رحمت خدا رفته، گفت باشه همینجا یه قبری بکنید نمازشو میخونم بعد خاکش میکنیم. خبر اومد که قبر حاضره اما مرده زنده شد و قلبش به کار افتاده که میرزا گفت قبر رو نپوشونید که حتما حکمتی در کاره. نماز دومو شروع کردن تموم که شد گفتن میرزا هر کاری میکنیم علی از سجده بلند نمیشه، اومدن دیدن علی رفته، علی تموم کرده بود.
میرزا گفت میدونید علی تو سجده چی گفته؟ خدا رو به حق امام علی قسم داد و گفت خدایا یک قبر زیر قدم زائرای امام علی(ع) خالیه میزاری برم اونجا ...
این روزها یاد و خاطر علیگندابی تو شهر همدان زنده شده. هنرمندای همدانی خیلی قشنگ داستان زندگی علی رو به نمایش گذاشتن تا همه مردم رو با این شخصیت آشنا کنن. این دومین باریه که بنرهای تبلیغاتی نمایش علیگندابی رو سطح شهر میبینیم.
ایسنا با محمدجواد کبودراهنگی، نویسنده و کارگردان پیشکسوت تئاتر استان همدان درباره اجرای مجدد گروهش با عنوان واگویههای علیگندابی در سالن نمایش تالار فجر گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
* به عنوان نخستین سوال هدف خود را از برگزاری مجدد نمایش «واگویههای علیگندابی» بیان کنید.
اجرای نخست خود را در سالن سینما فلسطین داشتیم و متأسفانه موفق به جذب مخاطب نشدیم بنابراین تصمیم به اجرای مجدد این اثر گرفتیم تا افرادیکه موفق به دیدن این نمایش نشدهاند بتوانند این نمایش را تماشا کنند و اقشار بیشتری را به سالن نمایش هدایت کنیم.
علت دیگر اجرای مجدد، قرار گرفتن در ایام محرم و صفر بود چرا که سرنوشت نقش اصلی داستان در این ایام رغم خورده است، براین اساس قرار شد این نمایش را که بیربط با این ایام نیست، به صورت مجدد اجرا کنیم.
*آیا علت دیگر اجرای مجدد این نیست که به نتیجه مطلوب خود نرسیدید؟
ایرادی که کلیه گروههای نمایشی در همدان دارند، این تصور است که با اجرای 10 یا 15 روزه برای یک اثر پرونده آن باید بسته شود اما معتقدم از یک نمایش باید نهایت استفاده را برد به طوریکه در مناطق و شهرهای دیگر آن را به نمایش گذاشت. اثری که برای آن ماهها زحمتهای زیادی کشیده شده و عرقهای فراوان ریخته شده است همچنین باید برای یک نمایش مخاطب بیشتری جذب شود.
*این نمایش در شهرهای دیگر هم اجرا شده است؟
بله، خوشبختانه در تهران این نمایش به اجرا درآمد و با استقبال بسیار خوبی روبرو شدیم به طوریکه باعث شد مدت زمان اجرای نمایش را تمدید کنیم اما در همدان جذب مخاطب به علت تبلیغات کمرنگ ضعیف بود که امیدواریم در اجرای مجدد تماشاگران زیادی حضور پیدا کنند، حتی برای این کار قیمت بلیتهای نمایش را کاهش دادیم تا امکان تماشای آن برای عموم مردم در هر قشری فراهم شود.
*در رابطه با هدف خویش در انتخاب این نمایشنامه بفرمایید؟
هدف از انتخاب این داستان دلایل مختلفی دارد؛ نخستین موضوعی که مرا ترغیب به اجرای این داستان در غالب نمایش کرد بومی بودن شخصیت اصلی داستان است. علیگندابی از چهرههای معروف همدان بوده و وظیفه اصلی ما معرفی چنین چهرههایی به شهرهای دیگر و حتی نسل نو است، انسانهای موفق و بزرگی در تاریخچه استان داریم که شناختی درباره آنها نداریم و وظیفه همگانی است که به معرفی اشخاص بزرگی چون باباطاهر، بوعلیسینا، عینالقضات و ... در غالب هنر بپردازیم.
علت دوم؛ علیگندابی شخصیتی شناخته در میان مردم بود بنابراین اشتیاق مردم به داستان زندگی این شخصیت مرا به اجرای این نمایش سوق داد چرا که مطمئن بودم تأثیر و تحول زیادی بر روی مردم خواهد داشت.
*آیا با اجرای این نمایش شاهد تحول و تغییر در زندگی مردم بودید؟
آقای مؤمن که سخنران این داستان هستند، در سخنرانیهای خود به این موضوع اشاره میکنند که افرادی به ایشان مراجعه کرده و از تغییر اخلاق خود با شنیدن این داستان در زندگی خود سخن گفتهاند. تا کنون نزد من کسی مراجعه نکرده اما این نمایش اشک تماشاگر را سرازیر کرده، اشکی که نشان از حسرت و غبطه به حال علیگندابی بوده است.
*داستان علیگندابی در زندگی خودتان هم تأثیری داشته است؟
میخواهم از این نمایش تحت عنوان نمایش عاشقانه بین بازیگر با شخصیت داستان یاد کنم چرا که در این نمایش بازیگران عاشق نقش خود هستند، در واقع شخصیتها معشوقه بازیگران شدهاند.
*چه برنامههایی برای آینده این کار دارید؟
امیدواریم بتوانیم در مکانهای مختلف کشور اجرا کنیم حتی اگر در ایام محرم نباشیم چرا که این نمایش برای محرم ساخته نشده و میتوان در هر روزی آن را اجرا کرد اما از 26 تا 28 آبانماه نمایش واگویههای علیگندابی را در نجف اشرف که خود علی در این شهر خفته است، اجرا میکنیم.
*این کار از نظر درآمدی چه رتبهای در میان کارهای قبلیتان دارد؟
این کار جزء کمدرآمدترین نمایشهایم بوده، عوامل کار همگی از لحاظ مالی ضرر کردند و سود فقط از نظر معنوی بود، علت آن هم هزینهبر بودن این کار است و قیمت بلیتها کفاف این گروه را نداد اما اگر ارگانهای فرهنگی ما را در این زمینه حمایت مالی میکردند از نظر مالی هم بهرهای میبردیم، متأسفانه جز حوزه هنری هیچ ارگانی پای کار نیامد.
*با نبود حامی مالی، برای تهیه لباس و دکور با چه مشکلاتی روبرو بودید؟
دکورهای این نمایش تهیه شده از کمترین ابزار است به طوریکه با یک دکور مجبور به اجرای چند صحنه شدهایم همچنین با توجه به اینکه شرایط طراحی لباس فراهم نبود از صدا و سیمای مرکز همدان برای تهیه لباس کمک گرفتیم.
*درباره سالن نمایش چه نظری دارید؟
بنده از معاونت فرهنگی شهرداری و مدیریت تالار فجر شهر همدان کمال تشکر را دارم چرا که برای حضور در این سالن تلاش و تبلیغات ارزندهای کردند. موقعیت جغرافیایی تالار فجر بسیار قابل دسترس برای عموم است.
*نویسنده این نمایش کیست و برای تهیه این متن چه تلاشهایی کردید؟
بنده نویسنده این متن هستم و سهراب نیکفرجاد که نقش علیگندابی را برعهده دارد، در این زمینه مرا یاری کرد. تجربه نویسندگی خاصی نداشتم اما سعی من این بود که متن با گویش همدانی نوشته شود و خوشبختانه با صلابت و به دور از مسخره گرفتن این گویش، موفق به قلم زدن شدم همچنین تحقیقات میدانی هم در زمینه شخصیت علیگندابی کرده و کمی هم تخیلات را چاشنی این نمایش کردم.
*سبک این کار چیست؟
سبک نمایش رئالیسم{واقعگرایی} است، در طول اجراهایی که داشتیم تغییرات اندکی هم در کار انجام دادیم که باعث شد یک ربع از کار کاهش یابد و در حال حاضر زمان این نمایش یک ساعت و 35 دقیقه است.
*خاطرهای تلخ یا شیرین که در طول اجرا اتفاق افتاده است.
اجراهایی که در تهران داشتیم، برایم بسیار شیرین بود چرا که هنرمندان بزرگی به تماشای نمایش نشستند و همدانیهای مقیم تهران با دیدن این نمایش به گریه افتاده و یاد گذشته خود نیز افتادند.
*سخن آخر؟
سخنان زیادی با مسئولان استانی دارم اما سکوت میکنم. امید است معنی سکوت مرا دریابند.
در نمایش واگویههای علیگندابی سهراب نیکفرجاد که از کارگردانان و بازیگران پیشکسوت استان همدان است، نقش نخست این بازی را بر عهده دارد، درصدد برآمدیم تا گفتوگویی هم با این بازیگر برجسته داشته باشیم.
*علت انتخاب این نقش چه بود؟
با توجه به دراماتیکی بودن زندگی این شخص و بومی بودن علیگندابی درصدد برآمدیم تا به کمک تمام عوامل بتوانیم این نمایش را بر روی صحنه بیاوریم همچنین اثری که این فرد میتواند بر تماشاگر بگذارد مرا ترغیب به ایفای این نقش کرد.
*آیا علیگندابی بر زندگی شما هم تأثیری داشته است؟
در طول زمان بازیگریم نقشهای زیادی از افراد بزرگ بازی کردهام که باارزش بودند و بدون شک نقش در هر صورت روی بازیگر تأثیر دارد. آن چیزی که از این فرد برایم بسیار حائز اهمیت است، روح و فطرت پاک این شخص است چرا که با وجود اینکه شرابخوار و قمارباز است با شنیدن نام حضرت ابوالفضل(ع) تمام بدنش میلرزد و این برگرفته از یک فطرت پاک است و همین فطرت است که سرنوشتی باارزش برایش رقم میزند.
*چقدر زمان برد تا این نقش را درک کرده و در غالب علی ایفای نقش کنید؟
برای دست یافتن به وجوه یک نقش پروسهای باید طی شود، کنکاش و جستجوی رفتار و کردار چنین نقشهایی وظیفه بازیگر است همچنین بازیگر زیرنظر کارگردان بهتر است کمی تخیلات را با نقش تلفیق کند.
برای دریافت کامل نقش باید بازیگر با نقش مدتی زندگی کند، 24 ساعت یا یک هفته همچنین بعضی از بازیگران بزرگی چون بهروز وثوقی، پرویز پرستویی، مارلون براندو، آل پاچینو و تعدادی دیگر از بازیگران برجسته هنگام دریافت نقش متفاوت از تمام بازیهایشان با کمک گرفتن از افرادی که شبیه آن نقش هستند، مدتی را با آن نقش زندگی میکردند مانند بهروز وثوقی که چون قرار بود نقش یک معتاد را ایفا کند به مدت 3 ماه در میان معتادان زندگی کرد.
*سخن پایانی
نهادهای فرهنگی باید با مدیریت صحیح، فرهنگ و هنر را غنیتر کنند. جا دارد از معاون اجتماعی، فرهنگی و گردشگری شهرداری همدان برای حمایتها و تبلیغات این نمایش تشکر کنم. حضور ایشان به شدت برای ما اثربخش بود. امیدوارم نگاه اندیشمندانه و فرهنگیشان همچنان پابرجا باشد و ما بتوانیم در تالار فجر پرشورتر نمایش اجرا کنیم.
دیدگاه شما