به گزارش صبح الوند به نقل از مرصاد، روز گذشته وقتی که جمعیت میلیونی خیابان های پایتخت در بدرقه 270 شهید تفحص شده، شعارهای نه سازش و نه تسلیم سر می دادند، هاشمی رفسنجانی دور از چشم مردم در یکی از خیابان های همین پایتختی که اقیانوس غواص ها شده بود، با دریغ و افسوس از چرایی آنچه که عدم تعامل با دنیا خواند سخن می گفت.
مغالطه مکرری که این روزها از زبان علاقه مندان به رعیت پیشگی در محضر کدخدا تکرار می شود در حالی که اگر حتی مخاطبین آنها صغیر و فاقد قوه عاقله کامله هم باشند برگزیدن چنین مواضعی به روشنی به هدم و نابودی اعتبار در منظر عمومی منجر خواهد شد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی صبح دیروز در مراسم رونمایی از کتاب «تاریخ جامع ایران» با اذعان به اینکه از تاریخ چیز زیادی نمی داند کمی از تاریخ رسیدن اسلام به ایران سخن گفت و برای تعامل عقل و شرع یک مبدا تاریخی مشخص وضع کرد! که البته در جای خود کاملا قابل نقد است. اما به دلیل اینکه خود وی اظهار نظرهایش در حوزه تاریخ را به دلیل عدم آگاهی جامع و مانع، معتبر نمی داند پرداختن به آن نیز عملا معتبر نخواهد بود.
اما رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام سخنان دیگری به نمایندگی از مردم بیان کرده است که توجه به نکاتی بدیهی در باب آن ضروری است.
هاشمی رفسنجانی در بخشی از اظهاراتش می گوید: "امروز در جامعهی ما کسانی پیدا میشوند که تعامل با دنیا را ذلت میدانند. چه ذلتی؟! هر جا دانش، علم و فن و تکنولوژی است که مورد نیاز است، باید آن را کسب کنیم".
اولا ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام که این روزها محتوای سخنرانی های وی (به هر دلیلی) چندان منسجم، به هم پیوسته و با عباراتی مفهوم نیست، مشخص نکرد که چه کسانی تعامل با دنیا را ذلت می دانند؟ اگر منظور از تعامل، یک ارتباط پایا پای و مبتنی بر عزت و مصلحت در قامت کشورهایی با حقوق برابر است چه کسی چنین داد و ستدی در عرصه بین المللی را ذلت می داند؟
اما اگر منظور ایشان مخالفت گسترده و دامنه دار مردمی با امضاء طومارها و راهپیمایی ها و بعد هم شعارهای میلیونی نه سازش و نه تسلیم در کنار پیکرهای دست بسته شهدای کربلاهای ایران است، که اساسا باید تعامل برای آیت الله را باز تعریف کرد.
آیا لنگ درازی نخست وزیر بریتانیا در حضور رئیس جمهوری اسلامی ایران تعامل با دنیاست؟ آیا بی احترامی رئیس هیأت پارلمانی اروپا به خود هاشمی رفسنجانی که حتی حاضر نشد در مقابل وی از جای خود بلند شود و در واقع نه رفسنجانی که ملت ایران را تحقیر کرد تعامل با دنیاست؟ آیا پیام تبریک ظریف به فرماندهان نظامی جنگ خونین با شیعیان یمن و درست بعد از تجاوز شرطه های کشور ملکهای سعودی (کسانی که هاشمی را برادر خود خطاب کرده اند) تعامل با دنیاست؟ آیا سکوت عمیق هاشمی رفسنجانی در برابر این تجاوزهای آل سعود تعامل معنا می شود؟ آیا برچیدن برگشت ناپذیر زیرساختهای هسته ای ایران که با خون بنا شده است در قبال برداشتن نامعلوم و دلبخواه فقط 10 درصد از تحریمهای ناجوانمردانه تعامل با دنیاست؟ آیا ایالات متحده آمریکا با ارائه لیست 23 دانشمند و سیاستمدار ایرانی به تیم مذاکره کننده ایرانی برای بازجویی آنها به دنبال تعامل است؟ آیا هاشمی رفسنجانی نیت قدرتهای جهانی از دست و پا زدن برای سرکشی و بازرسی به مراکز استراتژیک نظامی ایران را تعامل می داند؟ آیا 270 شهیدی که روز گذشته بر دستان ملت مقاوم ایران تشییع شدند سند تعامل آمریکا با ملت ایران است؟
به نظر نمی رسد تکیه بر واژه های نخ نمای فرار از تعامل و یا عباراتی شبیه به این بتواند به عنوان هسته مقام و یا کمربند محافظی برای تئوری نفی استقلال کشور عمل کند. ملت ایران منادی تعامل عادلانه و عاقلانه با دنیا و مخالف سرسخت لبخند به زیاده خواهی و زورمداری است.
ثانیا آیت الله هاشمی رفسنجانی که خاطرات غیر مستند ایشان از حضرت امام (ره) با مواضع مکرر و تاریخی معمار نهضت جهانی انقلاب که کلیدواژه های آن رمز آزادی خواهی مستضعفان عالم شده است متناقض است، این بار مدعی شد (به دلیل عدم تعامل با دنیا) در مسیر تمدن مورد نظر امام دچار انحراف شده ایم و امیدوارم که بتوانیم این انحراف را اصلاح کنیم! کسی که منطق دارد از مذاکره نمی ترسد!
به نظر می رسد هاشمی رفسنجانی باید نحوه برخورد حضرت امام (ره) با پیشنهادش درباره مذاکره با آمریکا در سالهای پایانی حیات مبارک ایشان را نیز در چارچوب خاطرات خود بگنجاند.
خاطره ای که هاشمی رفسنجانی در گفتگو با امام (ره) از برتر بودن قدرت آمریکا سخن گفت و معمار تمدن نوین انقلاب فرمود که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. اساسا اعتقاد امام به اینکه رابطه ما با آمریکا رابطه غارت شده با غارت گر، رابطه ظالم و مظلوم و رابطه مبتنی بر چپاولگری است حتی اگر از خاطرات آیت الله هم حذف شده باشد، قابل تحریف نیست.
امام خمینی (ره) پس از اعلام قطع رابطه آمریکا با ایران که توسط کارتر اعلام شد، فرمودند:
"ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین آمریکا و ایران را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بهپاخاسته برای رهایی خود از چنگال چپاولگران بینالمللی با یک چپاولگر عالمخوار همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید دولت آمریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که قدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها کرده اگر جشن بگیرد حق دارد".
ثالثا فارغ از اینکه تئوریسین های اقتصادی دولت های هاشمی بارها اعلام کردند که زیر چرخ توسعه له شدن برخی از اقشار جامعه اجتناب ناپذیر است اما هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنان خود در کسوت نماینده مردم! از خرد شدن استخوانهای ملت زیر بار تحریم ها ابراز نگرانی کرده و در این رابطه به سخنان رئیس جمهور نیز استناد کرد.
البته شاید رجوع به سخنان دکتر روحانی در کمپین های انتخاباتی خود که ربط دادن مشکلات مردم به تحریم ها را محکوم و بی انظباتی در اقتصاد کشور را نشانه سوء مدیریت دولت قبل خوانده بود هم بتواند در مجموعه خاطرات آیت الله ثبت و ضبط شود اما دلیل خرد شدن استخوان های مردم نه تحریم ها که سوءمدیریت و البته گردن کشی آقا زاده های کرسنت و استات اویل به عنوان عوامل تقویت وضع تحریم ها علیه مردم است.
هاشمی رفسنجانی که شاید بتوان سخنان روز گذشته وی را عصبانیت وی از ابلاغ نهایی حکم مهدی هاشمی و زندانی شدن 10 ساله وی به جرم های متعدد اقتصادی و امنیتی عنوان کرد، باید بداند که استخوانهای مردم را آقازاده ها و مسئولینی خرد می کنند که دستگاه قضایی کشور این روزها سخت مشغول پالایش آنهاست.
انجراف از تمدن امام (ره) نه با تعامل با شیطان بزرگ که با فرونشاندن طغیان پشت گرمها و هدایت انرژی اقتصادی و دیپلماسی کشور از مسیر راضی نگاه داشتن کدخدا به سمت رفع مشکلات بر زمین مانده و سوء تدبیرها اصلاح می شود.
با تکیه بر توانمندی فرزندان ایران و داشته های داخلی.
دیدگاه شما