اوقات شرعی

 

آخرین اخبار

18. خرداد 1394 - 13:11   |   کد مطلب: 11557
تلاش اخیر عربستان برای تشکیل ائتلاف ده کشور سنی علیه ایران و خطر شیعه در یمن و خلیج فارس، توفیقی برایش در بر نداشت و ضربه‌ای محکم را به سعودی‌ها وارد کرد: ترکیه و پاکستان –به عنوان دو ریش‌سفید جهان اهل سنت- به این ائتلاف نپیوستند و این در حالی بود که آنها در ابتدای راه اعلام کرده بودند که به ائتلاف سعودی خواهند پیوست.
یمن تعیین‌کننده نقشه ژئوپلتیک آینده‌ غرب آسیا

به گزارش صبح الوند، گراهام فولر کارشناس ارشد سابق سازمان سیا در یادداشتی به تحولات و تغییرات ژئوپلتیک در منتطقه خاورمیانه می پردازد و می نویسد این احتمال وجود دارد که در نتیجه تلاش های ایران و تحولات یمن، ائتلافی رسمی و یا حتی غیر رسمی میان ایران، ترکیه و پاکستان در منطقه به وجود بیاید که هم راستا با روسیه و چین در مقابل آمریکا عمل کند. 

آیا مفهوم "کمربند شمالی" در دوران جنگ سرد را به یاد دارید؟ کشورهای منظور نظر در کمربند شمالی، ایران، ترکیه، پاکستان، و در برخی موارد هم افغانستان هستند که در مرزهای جنوبی شوروی سابق واقع هستند. در غرب، در آن دوران به این کشورها به عنوان "خاکریز دفاعی" جهت مقابله با تجاوز روسیه به خاورمیانه نگاه می‌شد. آیا امروز دوباره می‌توان شاهد احیای این سد و خاکریز باشیم؟ اما این بار، دیگر این کمربند شمالی علیه روسیه نیست. درست برعکس، این سه کشور دیدگاه‌های مطابقی از حیث ژئوپلتیک با روسیه، چین، و اوراسیا دارند. بحران یمن را می‌توان قابله این فرزند نوخوانده دانست. لذا، این ایران است که سعی در چیدن قطعات این پازل تا رسیدن به ائتلاف قدرت در خاورمیانه دارد.
 

تلاش اخیر عربستان برای تشکیل ائتلاف ده کشور سنی علیه ایران و خطر شیعه در یمن و خلیج فارس، توفیقی برایش در بر نداشت و ضربه‌ای محکم را به سعودی‌ها وارد کرد: ترکیه و پاکستان –به عنوان دو ریش‌سفید جهان اهل سنت- به این ائتلاف نپیوستند و این در حالی بود که آنها در ابتدای راه اعلام کرده بودند که به ائتلاف سعودی خواهند پیوست. 

 

باید توجه داشت که ایران، ترکیه، و پاکستان هیچکدام جزئی از کشورهای عرب خاورمیانه نیستند و اگر می‌گوییم کمربند شمالی، دقیقا منظورمان این نیست که یک بلوک غیر عرب در مقابل یک بلوک عرب ایستاده است. تفاوت میان دو طرف البته ژئوپلتیکی و ایدئولوژیکی است. دید آنها نسبت به آینده با هم تفاوت دارد و همین امر می‌تواند نقشه ژئوپلتیک خاورمیانه را دستخوش تغییر نماید. کشورهای کمربند شمالی، قادر هستند که قدرتی را به وجود آورند که مانع از به ثمر رسیدن آرزوهای نو و ارتجاعی عربستان در خاورمیانه شود.

 

در مورد یمن نیز دو روایت وجود دارد:

سعودی‌ها برای جلوگیری از گسترش امپریالیسم ایرانی و شیعی که سوریه، عراق، لبنان، و اخیرا یمن را در بر گرفته است، در طبل تشکیل ائتلاف بزرگ و فراگیر جهان اهل سنت کوبیدند. دولت ریاض، به شدت از خروج عنقریب ایران از تحریم‌های اعمال‌شده و ظهور دوباره به عنوان بازیگر مشروع (کدخدای) منطقه نگران است. علاوه بر این، دولت واشنگتن هم دیگر به عنوان یک نیروی ضد ایرانی، برای عربستان قابل اتکا نیست.

روایت دوم اما مربوط به اختلافات مذهبی بین دو کشور نیست. این مورد، مربوط به اهداف سیاسی انقلاب ایران است: انقلاب، سرنگونی قدرت‌های پابرجا، جامعه ضد پادشاهی، حمایت از ساختارهای دموکراتیک کارآمد (آری، مجلس ایران به نسبت مجلس کشورهای عرب، بسیار فعال‌تر و مستقل‌تر است)، مقابله مستقیم با چیره‌گی نظامی و سیاسی دیرینه آمریکا در خاورمیانه، حمایت قدرتمندانه از جنبش فلسطین، و ملی‌گرایی تند و جاندار. خیلی از کشورهای عرب، در حال حاضر ایران را بخاطر شجاعت و استقلال‌اش در قبال آمریکا، تحسین می‌کنند. 

 

البته باید اشاره کرد که ترکیه دارای بهترین، مستحکم‌ترین، و کارآمدترین دموکراسی منطقه است؛ اگرچه گاهی نسبت به جامعه خود از رویکردهای تند استفاده می‌کند. پاکستان نیز، با وجود ظاهر دینی، دهه‌هاست که وارد فرایند دموکراسی شده است؛ اگرچه سال‌هاست که به نوعی تحت حکومت نظامی است. به هر حال، هر سه کشور در دیدگاه علم سیاست از حیث ساختارهای طبقاتی، و اقتصاد کاملا توسعه‌یافته و متنوع، مدرن محسوب می‌شوند.

 

سه کشور کمربند شمالی، در یک وجه دیگر نیز با کشورهای عرب تفاوت دارند. ایران و ترکیه، دارای هویت ملی قوی هستند. پاکستان نیز در تلاش برای ایجاد یک شخصیت قوی در منطقه برای خویش است. هر سه، کشورهای چند قومیتی هستند و اساسا هم با چالش مشروعیت مفهوم دولت در این رابطه مشکلی ندارند؛ هر چند که نیاز به تلاش برای رفع نارضایتی اقلیت‌های خود دارند. مفهوم آینده و مرزهای این سه، اکنون مورد بحث نیست (اگرچه پاکستان از تبعات حمله آمریکا به افغانستان به شدت متضرر شد).

 

حال اطلاق ااین صفات به کشورهای عرب‌زبان مشکل است. در میان آنها، فقط مصر از هویت منطقه‌ای با مرزهای ژئوپلتیک کلاسیک برخوردار است –و البته پتانسیل‌اش به عنوان کشور مدرن به دلیل حکومت‌داری ضعیف دستخوش اسیب شدید شد تا جایی که امروزه در نظر جهان عرب شامل اسلام‌گرایان، ناسیونالیست‌ها، دموکرات‌ها، و سوسیالیست‌ها چندان اعتباری ندارد- چند کشور دیگر در جهان عرب از حیث سیاسی دارای پتانسیل کارکرد هستند. از این دست، می‌توان به عراق اشاره کرد که تمدن بین‌النهرین را داراست. هر چند که جنگ از این پتانسیل به شدت کاسته و آینده قابل‌ پیش‌بینی را پیش روی‌اش نهاده است. کشورهای کوچک خلیج فارس نیز که دارای اقتصاد نفتی بوده، دارای هویت تاریخی هستند و ساختار سیاسی و اجتماعی آنها دفاعی است. ثبات در جهان عرب، توسط پادشاهان و روسای جمهور دائمی تامین می‌گردد. 

 

حال، چه اتفاقی موجب پشت کردن ترکیه به ائتلاف عربستان شد؟ وقتی در ماه مارس، اردوغان طی حمایت اولیه خود ار کمپین عربستان به انتقاد شدید از نقش ایران در منطقه پرداخت، به این حمایت خوش‌بین بودم. این حمایت کوتاه مدت ترکیه از عربستان در تضاد با سیاست‌های بلند مدت این کشور قرار داشت. من در کتاب اخیرم تحت عنوان "ترکیه و بهار عربی" به این اشاره کردم که ترکیه و عربستان در حال قطب‌بندی ایدئولوژیک هستند: بر سر موضوعاتی چون فرقه‌گرایی، دموکراسی، جهانی‌سازی، سکولاریسم، چند فرهنگ‌گرایی، مدرنیته، و اخوان‌المسلین. هر دو، فقط بر سر سرنگونی بشار اسد نظر واحد دارند.

 

بهترین تعبیر برای تصمیم اولیه اردوغان را می‌توان فرصت‌طلبی وی دانست -اما همین نگرانی را با خود داشت که با پدیده‌ای به نام "نیروی جدید عرب" روبرو شود. اما دیدار بی‌درنگ او با دولت تهران در اوایل آوریل، وی را از انتقادهای بعدی و ورود به ائتلاف عربستان باز داشت- و نهایتا سیلی محکم وی بر صورت حکومت ریاض نشست. ایران، به دلیل شرایط ژئو پلتیک، بحث انرژی، و سودمندی اقتصادی، هنوز مهم‌ترین کشور منطقه از دید ترکیه است. و دولت آنکارا هم باید بسیار مراقب اقلیت درخور علوی (شبه شیعه) خود باشد. براستی تاثیر ایران در این تغییر عمیق ناگهانی اردوغان چه بوده است؟

 

این تاثیر در مورد پاکستان نیز کم نبوده است. در ابتدا، دولت اسلام آباد به دعوت عربستان برای حمایت نظامی پاکستان در یمن لبیک گفت. اما نواز شریف –نخست وزیر پاکستان- که ارتباط نزدیک و خوبی هم با ریاض دارد، و البته از مخالفت جامعه پاکستان با حضور ارتش این کشور در مناقشه کشوری دور به نام یمن نیز با خبر است، مخالفت مجلس کشور خود را برای عدم پیوستن به ائتلاف عربستان بهانه کرد. "ظریف" -درست در زمانی که فراخوان مشارکت اسلامی جهت رفع مناقشات را ارائه داده بود- بطور ناگهانی به پاکستان سفر کرد. براستی تاثیر ایران در روی گرداندن پاکستان از ائتلاف سعودی چقدر بود؟

 

شاید هنوز هم آن کمربند شمالی به طور کامل شکل نگرفته باشد. شاید هنوز این سه کشور دچار تضادهایی در دیدگاه‌ بر سر موضوعات مختلف باشند. ائتلاف غیر رسمی کمربند شمالی به نسبت ائتلاف تفرقه‌افکن، ایدئولوژی‌گرا، مخرب، و فرقه‌گرای سعودی، بسیار مترقی‌تر، معتدل‌تر، و آینده‌نگرانه‌تر است. منطقه، هم اکنون نیاز به یک ائتلاف مترقی‌تر تا ائتلاف ارتجاعی سعودی/سنی برای آینده دارد. حمایت روسیه و چین از سیاست‌های ژئوپلتیک غیر مداخله‌گرایانه "کمربند شمالی"، به این سه انرژی و امید مضاعف جهت تحقق امر نهایی داده است. ائتلاف غیر عربی کمربند شمالی، در بحبوحه‌ای که جهان عرب در رهبری سازنده منطقه مستاصل و عاجز است، می‌تواند سازنده و تعیین‌کننده آینده‌ای به واقع مدرن برای خاورمیانه باشد. 

 

ممکن است که عرب‌ها خواهان گوش فرا دادن به غیر عرب نباشند. اما حالا آنها خود خواستار یک پیشنهاد متناوب (به عنوان چاره کار) برای چشم‌انداز تاریک جهان عرب شده‌اند. و باید گفت که خوشبختانه آمریکا با توجه به سیاست آتی خود که در منطقه برگزیده، خود را در چاه این ائتلاف عربی "ضد انقلابی" نیانداخت.

منبع: مشرق

دیدگاه شما

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
کنگره ملی8000شهیداستان همدان