اوقات شرعی

 

آخرین اخبار

31. فروردين 1395 - 11:35   |   کد مطلب: 17664
وقتی الگوی اغلب سینماگران ما، سینمای بی مخاطب اروپا و فیلم های جشنواره های کن و ونیز باشد و قصه، قهرمان و دغدغه های مردم جایی در فیلم نامه های ما نداشته باشد، شوخی های جنسی، می شود حرف اول و آخر گیشه تئاتر و سینما و همچنان این جاده دو طرفه سینمایی مردم و مدیران و شاید سینماگران به راه خود ادامه دهد

به گزارش صبح الوند؛ «من سالوادور نیستم»، آخرین ساخته منوچهر هادی از فیلم های اول اکران نوروز امسال بود که بیش از ده میلیارد تومان فروخته و رونقی به چرخه بی رونق سینما داده است. در این چند سال گذشته، تهیه کنندگان کمدی ساز سینما با حضور رضا عطاران در فیلمشان، با خیالی راحت دل به گیشه ای پرپول می سپارند و دیگر دعوایی برای نوبت اکران فیلمشان ندارند، چون خیالشان راحت است که عطاران پولساز، جور نوبت بد اکران را برایشان می کشد و فیلمشان را در گیشه میلیادی می کند. حال اگر اکران نوروزی، جذابیت های بصری کشوری مثل برزیل و بازی یک دختر موبور برزیلی را هم به کار اضافه کنی، خیالت از بابت فروش تخت می شود و دیگر به فکر قصه و میزانسن و باقی اصول حرفه ای سینما، نمی خواهد باشی.

در اکران نوروزی امسال سینما، فیلم هایی در حال پخش است که منتقدین سینما درباره آنها یادداشت ها نوشته اند و زبان به نقد و ستایش بازی ها و کارگردانی آنها گشوده اند. ولی چه می شود که با وجود افزایش قیمت بلیط سینما ها در سال جدید، باز این فیلم ها درآمد آن چنان بالایی نصیب تهیه کنندگان خود به همراه ندارند و پیروز گیشه، باز فیلمی نخ نما  با موضوعی کاملا تکراری به نام «من سالوادور نیستم» می شود؟

فیلمی کمدی با قصه ای یک خطی که ده دقیقه اول فیلم، همه چیز را لو می دهد و می ماند بازی رضا عطاران و شوخی های جنسی که دیگر انتخاب اول تهیه کنندگان برای این شوخی ها شده و حیف عطارانی که فیلم به فیلم در حال تنزل و تکرار نقش هایش است. داستان مردی نیکوکار و اخلاق مدار که به خاطر کار انسان دوستانه اش، از طرف یک شرکت هواپیمایی برای گردش به برزیل دعوت می شود و در آنجا یک دختر برزیلی،عطاران را به خاطر شباهت زیاد چهره‌اش با نامزد خیانت کارش که او را رها کرده، اشتباه می گیرد و بقیه داستان را می شود به راحتی حدس زد که از عطاران خواهش می کند که نقش نامزد سابق او را جلوی مادربزرگش بازی کند تا هدیه ازدواجی را که مبلغ به نسبت بالایی است را گرفته و ....

درست است که سینما به عنوان هنر هفتم، باید به فکر رشد و ارتقای فرهنگ عمومی مردم جامعه خود باشد، ولی در کنار همه اینها در درجه اول جذب مخاطب و گیشه در این صنعت، جایگاه مهمی دارد و اگر فیلمی با محتوایی ناب و درخور توجه، نتواند با قصه ای جذاب و بازی های روان، حرف خود را به مخاطب عرضه کند، دلیلی ندارد که مردم برای دیدن آن فیلم پول خرج کنند و وقت خود را تلف. ولی شاید همه چیز به این راحتی نباشد و بسیاری از فیلم ها با قصه ای جذاب و رعایت کامل اصول سینمایی، باز آنچنان در گیشه و فروش موفق نشده اند. در حال حاضر مردم با شرایط بد اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند و شاید گذران عادی زندگی برایشان دشوار باشد. نمی دانم؛ شاید در اوضاع مناسب اقتصادی هم باید بین مردم عادی جامعه و مردم همیشه سینمارو  در خصوص سلیقه فیلم دیدن و انتخاب های سینماییشان تفاوت قائل شد. مردم می خواهند بعد از گذران روزی پر از استرس و سخت کاری در کنار خانواده، اگر قرار باشد سینما را به عنوان تفریح شبانه خود انتخاب کنند، فیلمی مفرح، کمدی و شاد را ببینند و دیگر در آن لحظه به میزانسن و کارگردانی و قصه ای جذاب اهمیت نمی دهند.

فروش فیلمی در گیشه و تحلیل و علت فروش آن، عوامل فرهنگی و جامعه شناختی فراوانی دارد و نمی توان نسخه ای یکسان برای آن پیچید، با این حال اگر از همان مردم عادی جامعه درباره ثاثیرگذاری و خاطراتشان از سینما سوال کنی، شاید به ندرت در لیست فیلم های تاثیرپذیر زندگیشان، فیلمی کمدی خودنمایی کند.

این تضاد فروش فیلم، محتوا و سلیقه انتخاب مردم را شاید بتوان با نگاهی متفاوت در توجه مدیران سینمایی ما به هنگام اهدای جوایز ویژه خود در جشنواره های مختلف و بها دادن به فیلم هایی با نگاه هنر و تجربه ای کم مخاطب و شاید بی مخاطب جستجو کرد. وقتی الگوی اغلب سینماگران ما، سینمای بی مخاطب اروپا و فیلم های جشنواره های کن و ونیز باشد و قصه، قهرمان و دغدغه های مردم جایی در فیلم نامه های ما نداشته باشد، شوخی های جنسی، می شود حرف اول و آخر گیشه تئاتر و سینما و همچنان این جاده دو طرفه سینمایی مردم و مدیران و شاید سینماگران به راه خود ادامه دهد.

منوچهر هادی در این فیلم و شاید ده نمکی در همه فیلم های پرفروشش، سلیقه مردم در انتخاب دیدن فیلم های سینمایی را پیدا کرده اند و اگر به گفته منتقدین نتوانسته اند اصول سینمایی را در فیلم هایشان به درستی پیاده کنند، لااقل توانسته اند به صنعت سینما از نظر مالی آورده ای داشته باشند و شاید اصلا با نگاهی دیگر قرار نیست امثال ده نمکی و هادی ها جور محتوا و به تصویر کشیدن لحظه های ناب زندگی را در قاب سینما به عهده داشته باشند و بگذاریم تماشای این لحظه ها بر عهده امثال حاتمی کیا و قهرمان های بادیگاردش باشد.

گزارش از مصطفی پورکیانی

انتهای پیام/ج

دیدگاه شما

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
کنگره ملی8000شهیداستان همدان