شب امیرالمؤمنین را در خواب مىبیند که آن حضرت به او مىفرماید: اگر مى خواهى در نجف باشى اینجا همین نان و ماست طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مىخواهى باید در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون صاحبخانه در را باز کرد به او بگو: به آسمان رود و کار آفتاب کند.